1_1173124148.mp3
18.3M
🏝 #جامعه_مهدوی 🏝
🎤حجةالاسلاموالمسلمینعلویتهرانی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_محمد_ص
✨#قسمت_سیزدهم
👈معراج پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم
🌴يكى از حوادثى كه قرآن در آغاز سوره اسراء و سوره نجم از آن سخن به ميان آورده، معراج پيامبر است.که پیش از هجرت پیامبر به مدینه اتفاق افتاد.
🌴معراج پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از دو قسمت تشكيل مى شد: 1 - از مكه به بيت المقدس. 2 - از بيت المقدس به سوى آسمانها و ملأ اعلى.
🌴در اين كه عروج پيامبر از كجاى مكه شروع شد، اختلاف است. بعضى گفته اند: از خانه خديجه عليهاالسلام، بعضى روايت كرده اند از خانه ام هانى خواهر على عليه السلام، و بعضى گويند: از شِعب ابى طالب ،و به گفته بعضى ديگر كه با ظاهر آيه يك سوره اسراء تطبيق مى كند، آن حضرت از خود مسجد الحرام در كنار كعبه به معراج رفت.
🌴نيز در اين كه در چه زمان اين سفر عظيم آسمانى انجام شد، در روايات به اختلاف نقل شده است مطابق بعضى از روايات در سال سوم بود، و در بعضى از روايات آمده، معراج در شب شنبه 17 ماه رمضان بعد از نماز عشا، شش ماه قبل از هجرت بود و طبق روايت ديگر در شب 21 ماه رمضان رخ داد. و يا در شب 26 ماه رجب، و يا يكى از شبهاى ماه ربيع الاول سال دهم بعثت به وقوع پيوست.(بحار، ج 18،ص379 الی381)
🌴پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آن قدر به مقام قرب خدا نزديك شد كه قرآن در آيه 9 سوره نجم مى فرمايد:
🍃فَكانَ قابَ قَوسَينِ اَو اَدنى🍃
✨فاصله پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با مقام مخصوص قرب خدا، به اندازه دو كمان (يا به اندازه نصف كمان، يا به اندازه دو ذراع كه هر ذراع از آرنج تا سر انگشتان است، يعنى به اندازه تقريبا يك متر) يا كمتر بود.✨
🌴و اين افتخار بزرگى است كه جز پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم هیچ پيغمبر و فرشته به آن دست نيافت،
🌴ديدنى هاى پيامبر در شب معراج، بسيار است، از جمله، آن حضرت از بهشت برين و عرش الهى ديدن كرد، و سپس اخبار آن جا را گزارش داد، از جمله فرمود: در شب معراج، در بهشت قصرى آراسته به جواهرات را ديدم كه بر روى پرده درگاه آن نوشته بود:
🍃لا اله اِلَّاالّله مُحمَّد رَسُولُ اللهِ، علىّ وَلِىُّ القَومِ🍃
✨معبودى جز خداى يكتا و بى همتا نيست، محمد رسول خدا است، و على ولى و رهبر مردم است.(بحار، ج 68،ص 77)
🌴پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بعد از انجام نماز مغرب و به روايتى بعد از نماز عشاء، در مسجد الحرام (كنار كعبه) به معراج رفت، سپس همان شب بازگشت و نماز صبح را در مسجدالحرام خواند.
🌴هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از سفر معراج بازگشت، ماجراى معراج خود را در مكه به قريشيان خبر داد، نادانان گفتند: چقدر اين خبر، دروغ است؟!
🌴افراد فهميده آنها گفتند: اى ابوالقاسم به چه دليل ما بدانيم كه راست مى گويى؟
🌴پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: به شترى از شما در فلان محل (بين بيت المقدس و مكه) برخوردم، كه شما آن را گم كرده بوديد، جاى او را به آنان كه به دنبالش مى گشتند، نشان دادم، نزد آنها رفتم و مشكى از آب همراهشان بود، مقدارى از آب آن مشك را ريختم (و آشاميدم) و شما در روز سوم هنگام طلوع خورشيد كاروان خود را ملاقات خواهيد كرد. در حالى كه در پيشاپيش كاروان شما، شتر سرخى حركت مىكند كه شتر فلان كس است.
🌴قريشيان روز سوم قبل از طلوع خورشيد از مكه خارج شدند تا ببينند آيا كاروان مى آيد و در پيشاپيش آن، شتر سرخ حركت مى كند؟ و از اين راه بدانند كه آيا محمد راست مى گويد يا نه؟
🌴آنها همه آن چه را پيامبر خبر داده بود، راست يافتند. هنگام طلوع خورشيد، كاروان فرا رسيد. در پيشاپيش كاروان شتر سرخ ديدند و كاروانيان صحبت كردند، آنچه آنها مى گفتند، با گفتار قبل پيامبر تطبيق مى كرد، در عين حال ايمان به صداقت پيامبر نياوردند و گفتند: اين پيشگويى ها از سحر محمد است.(بحار، ج 18،ص 379؛ مجمع البيان، ج 6،ص 395)
🌴سخن پيرامون معراج، بسيار است، شرح آن را در كتاب معراج پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم می توانید بخوانيد.
✍ ادامه دارد....
در مکتب شهادت
#تازهداماد_سه_روزه....
ماشین آمده بود دم در، دنبالش. پوتین هایش را واکس زده بودم. ساکش را بسته بودم. تازه سه روز بود که مرد زندگیم شده بود. تند تند اشک های صورتم را با پشت دست پاک میکردم. مادر آمد. گریه میکرد. _مادر حالا زود نبود بری؟ آخه تازه روز سومه.
علی آقا هم گوشهی حیاط ایستاده بود گریه میکرد.
خود مصطفی هم گریهش گرفته بود. دستم را گذاشت توی دست مادر، نگاهش را دزدید. سرش را انداخت پایین و گفت: «دلم میخواد دختر خوبی برای مادرم باشی.»
بعد دست علی آقا را کشید، برد گوشهی حیاط، گفت: «این پاکت ها را به آدرس هایی که روشون نوشتم برسون. وقت نشد خودم برسونمشون زحمتش میافته گردن تو.» پول هایی که برای کادوی عروسیش جمع شده بود، تقسیم کرده بود. *هر پاکت برای یک خانوادهی شهید....*
📝خاطره ای به یاد فرمانده شهيد حجت الاسلام مصطفی ردانیپور
🎤راوی: همسر شهید
📚 کتاب "ردانی پور" انتشارات روایت فتح
👆👆👆👆👆
چه جوونهایی رفتن که به فکر مردم بودن و بعضی ها چه مسئولانی هستن که هر روز اوضاع را بر مردم سخت تر میکنن
👈 از شهدا درس بیاموزید
👈 مثل شهدا به فکر مردم بیچاره باشید