📌 چرا ایدههای جلال همچنان در ایران امروز بحثبرانگیز است؟
✍🏻 محمد زعیمزاده
🔸 جلال آلاحمد و میراث 100 سالهاش یک جنبش ناتمام است. جلال در «غربزدگی»اش در حد و حدود خود تلاش میکند علتالعلل ناکامی ایرانیان در مواجهه با مدرنیته مغربزمین را صورتبندی کند. او از اقتصاد سیاسی آغاز میکند و تلاش دارد صورتبندی فشردهای از تاثیر و تأثر فرهنگی حاصل از زندگی ماشینی را در فرهنگ ایرانیها نشان دهد.
🔹 گُرگرفتگی جنبش جلال اما بیربط به فرم تولید او نیست. کوتاهنویسی خلاقانه که به جملات ضرباهنگ میبخشد و تیغشان را تیز میکند تا در بزنگاه از نیام خارج شود و چونان شلاق، ساقه مغز مخاطب را هدف میگیرد و در جانش مینشیند که بهشدت انقلابی است. جلال در دورانی فرم را در خدمت ایدئولوژیاش ساختاربندی میکند که روشنفکران چپگرای اروپا درگیر بازی نوشتار و نویسا هستند.
🔸 جلال در این فقره هم چون «غربزدگی»اش آوانگارد است. هم محتوای بدیع میسازد و هم فرم انقلابی، حتی فرمش از محتوایش جلوتر هم است. شاید درباره محتوای «غربزدگی» بشود حرف و حدیث آورد اما فرم نگارش و ادبیات جلال را نه. فرمی که بعدها مکرر از سوی نویسندگان مهمی تقلید و تکثیر یا تکمیل شده است.
🔹 تحولخواهی نقطه اشتراک ایران با ایده جلال است. آن فهمی که جلال از غرب داشت شاید به کار ایران امروز نیاید، زیرا نه ایران امروز دوران زمانه جلال است، نه غرب آن غرب است و نه غربزدگی آن مفهوم ساده و دمدستی را دارد. از همه مهمتر آنکه آن ایده جلالساخته، سالهاست پنجهدرپنجه غرب، تجربه زیسته دارد. شکستها و پیروزیها داشته است و کامیابیها و ناکامیها. تجربه ایراندوستان و جبهه مقاومت در برابر غرب در ایران، انباشتهتر و پروپیمانتر از جلال است. این یعنی ایده محتوایی جلال امروز لزوما همان مختصات را ندارد.
💢 ما ایده کنشگرانهاش چطور؟ روشنفکر ایرانی در فهمش از ایران و مقتضیاتش چه نسبتی با جلال دارد؟ اگر جلال ورژن امروزش را داشتیم و در دانشگاه مادرِ کشور در پایاننامهها تجزیهطلبی تئوریزه میشد، واکنش جلال چه بود؟ اگر جلال استاد جامعهشناسی یا ارتباطات دانشگاههای ایران بود و هابرماس، فیلسوف صاحب تئوری عرصه عمومی در ماجرای کشته شدن 67 خبرنگار در فلسطین حق را به اسرائیل میداد، واکنش جلال چه بود؟ اگر جلال استاد غربشناسی و روشنفکر ضدغرب ایرانی بود و در جایی که درمقابل اسرائیل، یعنی نماد تمامعیار غربگرایی نیاز به همبستگی همه ایرانیها داشتیم، عدهای همزمان با کشته شدن فلسطینیها در تونلهای غزه مسالهشان چند تار مو در تونلهای مترو بود، چه واکنشی داشت؟!
🔎 #بازتاب_اندیشه
📌 «شریعتی یا طباطبایی؟»
تأملی درباب طرح جلد مجله تجارت فردا و گفتگوی قوچانی و غنینژاد
✍🏻 میلاد دخانچی
🔸پاسخ قوچانی-غنینژاد به این پرسش، دومی است. ولی آیا این یک دوراهی کاذب نیست؟ آیا شریعتی نمیتواند به مثابه یک متکلم، مورخ و البته نظریهپرداز/مفهومساز امکانهایی رهاییبخش در اختیار ما قرار دهد و در عین حال طباطبایی امکان نقد اندیشه را برایمان ممکن کند؟
🔹بر اساس آنچه قوچانی-غنینژاد در مصاحبه خود با تجارت فردا عنوان میکنند ما در انقیاد این دوگانه به سر میبریم؛ از اولی تنها یک جامعه بسته سوسیالیستی چریکی پدیدار میشود و از دومی یک دولت بازار آزادی سلطنتی! لذا باید دومی را انتخاب کنیم و انتخاب دومی یعنی طباطبایی، جز با رد شریعتی به کار نمیآید!
🔸 این اما یک مغالطه است و معلوم نیست اساسا چرا باید برای دفاع از آزادسازی قیمتها و بازار آزاد از مدخل نقد شریعتی، آن هم نقدی بیربط بهره جست؟! در واقع آنچه اینجا محل پرسش است نه محتوای نقد قوچانی-غنینژاد بلکه استراتژی برهانی این دو برای رسیدن به منظور مورد نظر است که سادهاش میشود این: میخواهید از بازار آزاد و آزادسازی قیمتها دفاع کنید؟ باشد. چرا پای شریعتی را وسط میکشید؟
🔹 از اینها که بگذریم قوچانی-غنینژاد یک لحظه جالب خلق میکنند و آن اینکه تلاش میکنند بین سنت نبوی و قیمتگذاری غیر دستوری پیوند برقرار کنند! عجب! ما به مثابه پسااسلامگرایان، یعنی منتقدان و در عین حال ادامهدهندگان سنت اسلامیسم، خودمان را کشتیم که بگوییم اینگونه خوانشهای سطحی از متن اشتباه بزرگ اسلامگرایان بود. حالا اینجا همین اشتباه توسط قوچانی-غنینژاد در حال تکرار شدن است! اگر اسلامگرایان به زعم قوچانی میخواستند از پیامبر و علی(ع) دولت سوسیالیستی بیرون بکشند، قوچانی-غنینژاد میخواهند از سنت پیامبر آزادسازی قیمتها را احصا کنند!
💢 نقد غنینژاد-قوچانی فراتر از روش نمیرود. منطقی نیز هست. قوچانی ژورنالیست است و غنینژاد اقتصاددان، انتظار نسخهپیچی دقیق تاریخ اندیشه، انتظار دقیقی نیست! و این همان است که طباطبایی در پی آن بود: توضیح زوال اندیشه! آری برای جستجوی لحظات انحطاط دنبال زیر بغل مار و افول اندیشه بعد از ابن خلدون و حکمت ناصری نباشیم! در مصداق انحطاط و زوال اندیشه همان بس که منویات ایدئولوژیک خود را به متن نسبت دهیم، متن را درست نخوانیم و برای کوچکسازی دولت از نقد بیربط به شریعتی خرج کنیم.
➕ مطالعه کامل در «وبسایت فکرت»
🔎 #بازتاب_اندیشه
📌 علم در حوزه علمیه، شبه علم نیست!
✍🏻 آیت الله اعرافی،
در مراسم آغاز سال تحصیلی جدید حوزههای علمیه
🔸علم در حوزه علمیه، #شبه_علم نیست، گاهی افرادی که عمق لازم ندارند، #علم را با نگاه پوزیتویستی، حسگرایی و تجربهگرایی تفسیر میکنند و اخیراً بعضی هم به این مسئله اشاره کردهاند که امیدواریم نگاهشان به همان خرافات باشد، البته حوزه و نهاد دین از خرافات دور و مصون است؛ اما ما علم را منحصر در علم تجربی و حسی نمیدانیم، بلکه علم حسی و تجربی مبتنی بر علوم الهی، فلسفی و حکمی هستند.
🔹 علوم فقاهت و معارف کلامی، حدیثی و تفسیری نیز علم هستند. همه بشریت به این علم و دانش نیاز دارد، هویت حوزه علمی جامع و بنیان علوم دیگر است، فقه امروز حاوی مهمترین مکاتب حقوقی است که میتواند با مکاتب حقوقی معاصر هماوردی کند، آن همه تحقیقات و پیشرفتهای علمی و نظریات برگرفته از کتاب و سنت و منابع اجتهادی که در فقه عظیم تجلی کرده همگی علم و دانش است.
💢 تمام آن نازک اندیشیها و نظریهپردازیهایی که در فلسفههای الهی تجلی پیدا کرده، علم است و پشتوانه همه علوم دیگر قرار دارد، هویت حوزه هویت علم، دانش و #معرفت است، طلاب جوان ما بدانند با آمدن به حوزههای علمیه وارد یک جهانی بزرگ از علم و دانش و مبانی علم و دانش بشری شدهاند و وارد دنیایی میشوند که از مشعل کتاب و #سنت و معارف الهی فروزان میشوند و بهره میبرند.
🔎 #بازتاب_اندیشه
📌 آیا مهسا امینی فراموش شده است یا اساسا مردم به چیزی به نام "جنبش مهسا" اعتماد نداشتند و ندارند؟
✍🏻 علیرضا زادبر؛
🔸 در درجه اول باید گفت آنچه در سال ۱۴۰۱ رخ بیش از آنکه واقعیت برآمده از بطن نیازهای اساسی جامعه ایران باشد، یک "برساخته رسانه ای" بود. القا بود. بیش از این که حقیقت داشته باشد، سر و صدا داشت! سیطره رسانه بود. اذهان همه تحت سیطره شبکه های اجتماعی به وقایع پس از فوت مهسا آنقدر ضریب و وزن داد که گویی واقعا انقلابی در راه است! نه انقلاب و نه جنبشی در کار نبود. یک توهم سازی بود. برای نسلی که برداشت تاریخی از جامعه ایرانی نداشت و ندارد.
🔹 اما آیا وقایع پاییز ۱۴۰۱ بی اثر هم بود؟ خیر. اثر داشت. چون با سطحی از مطالبات فرهنگی جامعه به ویژه جامعه هدف یعنی زنان گره زده شده بود. نفی مطلق اثرگذاری غلط است، اما بزرگنمایی نیز خطاست. یعنی با آن وقایع خشن، با آن شدت عمل یک عده در کف خیابان و دانشگاه "انقلاب" شکل نمیگرفت.
🔸 اما من نکته مهمتری را مدنظر دارم. بخشی از جامعه به این نتیجه رسیده است که از دست مخالفان "جمهوری اسلامی" کاری بر نمیآید! اُپوزیسیون جمهوری اسلامی در ذهن جامعه ایرانی فروریخت. بی هویت، بی مبنا، بی برنامه، بی رهبر و بی آینده تر از حد تصور رفتار کردند. بزرگترین خطای آنان بالا بردن حد خشم و خشونت ورزی در اعتراضات بود. بخشی از جامعه نه از حُب نظام سیاسی بلکه در اثر نوع رفتار آنان به این نتیجه رسید که بهتر است به آنان اعتماد نکنند.
💢 در واقع جمهوری اسلامی الان اُپوزیسیونی خارجی و داخلی ندارد. در حکم هیچ هستند، بزرگترین اپوزیسیون جمهوری اسلامی عملکرد مسولان است.
۱. فرهنگ و تربیت نسل بی هویت
۲. بحران معیشت و عدالت
🔎 #بازتاب_اندیشه
📌صلحآمیزترین انقلاب مدرن!
✍🏻میثم مهدیار
🔸انقلاب اسلامی نه صرفا در جهان سیاست بلکه در نظریههای جامعهشناسی هم زلزلهای درانداخت. تدا اسکاچپول یکی از مهمترین نظریه پردازان این حوزه بعد از پدیده انقلاب ایران با تجدید نظر در نظریات سابق خود، در مقالهای انقلاب اسلامی را موجد تولد نسل چهارم نظریههای انقلاب یعنی نظریههای فرهنگی عنوان کرد.
🔹در حالیکه گفته میشد حتی در انقلابهای کبیر از فرانسه تا روسیه حداکثر ۱۰ الی ۱۵ درصد مردم مشارکت داشتهاند اما در انقلاب ایران از مرکز تهران که راهپیماییهای میلیونی تاسوعا و عاشورا در آن زبانزد رسانههای جهان شده بود تا دور افتادهترین روستاها نیز درگیر تظاهرات و مبارزه انقلاب شده بودند.
🔸برخلاف تصویرسازیهای گفتمان غالب جامعهشناسی در ایران ( گفتمان استبداد تاریخی) که فرهنگ سنتی و عامه ایرانیان را فرهنگی غیر روادار، غیر مشارکتی، ستیزهجو و غیر عقلانی تصویر کرده و میکنند ایرانیان در یکی از بحرانیترین لحظات تاریخی این کشور رفتاری کاملا صلح آمیز و مشارکتی از خود بروز دادند.
🔹به عبارت دیگر انقلابهای کبیر اگرچه گسستی سیاسی نسبت به گذشته محسوب میشوند اما حداقل فرم آن بازتاب دهنده فرهنگ تاریخی ملتهای انقلابی است. در کوران انقلاب گروههای مختلف چریکی چپ و یا مسلمان بارها در ملاقات با او به عنوان رهبر انقلاب میخواستند برای مبارزه چریکی و مسلحانه خود مشروعیت کسب کنند اما امام خمینی زیر بار نرفت و بر مبارزه انقلابی صلح آمیز و فرم راهپیماییهای گسترده خیابانی و تبلیغ انقلابی چهره به چهره تاکید داشت.
🔸این فرم صلح آمیز ریشه در تاریخ فرهنگی ایران داشته و دارد. بی علت نیست که ایرانیان در یک مشارکت جمعی در جنگ تحمیلی ۸ساله توانستند با دست خالی در مقابل یک دنیا تجهیزات و حمایت مقاومت کنند. بی دلیل نیست که در سیل و زلزله و کرونا بیشترین کمکها و مشارکتهای مردمی در ایران شکل میگیرد. همین ماههای گذشته زنان و مردان ایرانی در اوج تحریمهای ظالمانه غربی از طریق پویش ایران همدل خود بیش از هزار و پانصد میلیارد تومان به جنگ زدگان لبنانی کمک کردهاند.
🔹با این همه متاسفانه «جامعهشناسی ایرانی» بدون در نظر گرفتن چنان تاریخی و چنین ظرفیتهایی به بیراهه رفته و خواهد رفت.
🔎#بازتاب_انديشه