🌴 یادش بخیر
▫️روزها و شب های قبل از عملیات والفجر مقدماتی
رقابت عجیبی بین گروهانها افتاده بود، هر کدام به آمادگی بیشتری میرسید مقام خط شکنی عملیات آینده را از آن خود میکرد.
وضعیت گروهان ما باور کردنی نبود.
روز و شبمان یکی شده بود. با هر فرمان "بهخط شید"ی همچون قرقی به صف میشدیم. آنهم با لباس و پوتین حمایل و تجهیزات کامل که گاه رزم شبانه بود و گاه پریدن از کانالهای عریض و پریدن از خرکهای انسانی.
تازه این قسمت مفرحش بود.
مثالا، یکی از روزها وقتی به صف شدیم، نقطه ای را در افق نشانمان دادند که بروید و زیارتش کنید و برگردید.
چشمتان روز بد نبیند صبح ساعت ۸ به راه افتادیم و کمکم به آن نقطه نزدیک شدیم. گویا تک درختی بود که هر چه به آن نزدیک تر میشدیم، بزرگ و بزرگتر میشد.
بعد از ساعت ها راهپیمایی، وقتی چشممان به جمالش روشن شد، دیدیم درخت غول پیکری است که خدا برای آنروز ما، در آنجا قرارش داده بود.
وقتی به جای اولمان رسیدیم ساعت ۱۶ شده بود و ناهاری که دیگر نبود.
💠 یادش بخیر، اون روزها که خط شکنی ما اعلام شد...
..صبح عملیات در حال عقب نشینی در رملهای فکه، چشمم به فرمانده گروهان افتاد که از ما جلوتر میدوید.
به او رسیدم و گفتم "اگه در خط شکنی از بقیه جلو نیفتادیم ولی در عقب نشینی گوی سبقت رو از بقیه گروهانها ربودیم."
چپ چپ نگاهم کرد و گفت، اگه اون همه ورج و وورجه نبود حالا اسیر دشمن بودید..ها.
#جمعیت_گفتمان_سازی_انقلاب_اسلامی_ملایر
#جمعیت_پیشرفت_و_عدالت_شهرستان_ملایر
#جبهه_مردمی_ایران_قوی_شهرستان_ملایر