یا ضامن اهو:
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_192
و قال عليهالسلام
إِنَّمَا الْمَرْءُ فِي الدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ الْمَنَايَا وَ نَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ؛ وَ مَعَ كُلِّ جُرْعَةٍ شَرَقٌ. وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ. وَلَا يَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى، وَ لَا يَسْتَقْبِلُ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِفِرَاقِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ.
فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ، وَ أَنْفُسُنَا نَصْبُ الْحُتُوفِ؛ فَمِنْ أَيْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ وَ هَذَا اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ يَرْفَعَا مِنْ شَيْءٍ شَرَفاً، إِلَّا أَسْرَعَا الْكَرَّةَ فِي هَدْمِ مَا بَنَيَا، وَ تَفْرِيقِ مَا جَمَعَا؟!
امام عليه السلام فرمود:
انسان در اين دنيا هدفى است كه تيرهاى مرگ همواره به سوى او نشانهگيرى مىكند و ثروتى است كه مصائب، در غارت آن شتاب دارند و بر يكديگر سبقت مىگيرند. همراه هر جرعهاى گلوگير شدنى و همراه هر لقمهاى (نيز) گلوگرفتنى است. انسان به نعمتى از آن نمىرسد جز با فراق نعمت ديگر. به استقبال هيچ روز از عمرش نمىرود جز اينكه از روز ديگرى از عمرش جدا مىشود، بنابراين ما اعوان و ياران مرگيم و جانمان هدف (عوامل) مرگبار و با اين حال چگونه مىتوانيم اميد بقا داشته باشيم. اين شب و روز هرگز ارزش چيزى را بالا نبرده جز اينكه به سرعت باز مىگردانند و آنچه را بنا كرده ويران مىسازند و هرچه را جمع كردهاند پراكنده مىكنند
شرح و تفسير
چهرۀ واقعى دنيا و سرانجام دنياپرستان
امام عليه السلام در اين گفتار نورانى چهرۀ واقعى دنيا را به همگان نشان داده و از بىوفايى و ناپايدارى و مشكلات گوناگون آن سخن مىگويد؛ سخنى كه از جان مولا برخاسته و بر جان مىنشيند. حضرت در آن به شش نكتۀ مهم اشاره كرده است: نخست مىفرمايد:«انسان در اين دنيا هدفى است كه تيرهاى مرگ همواره به سوى او نشانهگيرى مىكند و ثروتى است كه مصائب، در غارت آن شتاب دارند و بر يكديگر سبقت مىگيرند»؛ (إِنَّمَا الْمَرْءُ فِي الدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ الْمَنَايَا، وَ نَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ) .
«غرض» به معناى هدفى است كه به آن تير مىاندازند و «تَنْتَضِلُ» از ريشۀ «نضل»(بر وزن عزل) به معناى غلبه در مبارزه و «منايا» جمع «منية» به معناى مرگ است.
جالب اينكه در اين عبارت انسان به دو چيز تشبيه شده؛ يكى هدفى كه تيراندازان آن را نشانه مىگيرند و ديگر سرمايهاى كه غارتگران آن را چپاول مىكنند.
انسان آن هدف است و عوامل مرگزا تيرهايى كه به سوى او پرتاب مىشوند.
وجود انسان و استعدادهاى فراوان او همان سرمايۀ عظيمى است كه مصائب مختلف به غارت آن مىپردازند و به همين دليل آرامش واقعى هرگز در اين زندگى ديده نمىشود. چگونه انسانى مىتواند آرامش داشته باشد در حالى كه دشمنانى از اطراف، او را نشانه گرفتهاند و غارتگرانى اطراف خانۀ او جمع شدهاند.
در دومين نكته كه در واقع تكميل كنندۀ نكتۀ پيشين است مىفرمايد:«همراه هر جرعهاى گلوگير شدنى و همراه هر لقمهاى (نيز) گلوگرفتنى است»؛ (وَ مَعَ كُلِّ جُرْعَةٍ شَرَقٌ. وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ) .
«شَرَق» مايهاى است كه گلوى انسان را مىگيرد و «غَصَص» غذايى كه گلوگير مىشود.
اشاره به اينكه در كنار هر لذتى از لذات دنيا خطرات و ناراحتىهايى وجود دارد؛ در كنار هر نوشى نيشى است و در كنار هر خوشبختى بدبختى. زندگى آميخته با انواع مشكلات و مصائبِ از دست رفتن نيرو و توان جسمانى و بستگان و دوستان و ثروتها و سرمايهها. با اين حال كدام عاقل مىتواند آن را به عنوان هدف اصلى خود برگزيند؟ زندگى خالى از هر گونه ناراحتى زندگى جاويدان آخرت در بهشت برين است. «وَ إِنَّ الدّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ» ؛و فقط سراى آخرت، سراى زندگى (واقعى) است، اگر مىدانستند». ١
در سورۀ «فاطر» آيات ٣٤ و ٣٥ مىخوانيم: «وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ* اَلَّذِي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ» ؛آنها مىگويند حمد (و ستايش) براى خداوندى است كه اندوه را از ما برطرف ساخت پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است همان كسى كه با فضل خود ما را در اين سراى اقامت (جاويدان) جاى داد نه در آن رنجى به ما مىرسد و نه سستى و واماندگى».
سپس در ادامۀ معرفى حقيقت دنيا به سومين نكته پرداخته مىفرمايد:«(يكى از مشكلات مهم دنيا اين است كه) انسان به نعمتى از آن نمىرسد جز با فراق نعمت ديگرى»؛ (وَ لَا يَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى) .