🔸محسن رنانیها اما هرقدر گاهی منتقد پیرامون خود باشند، بهگونهای عجیب خود شخصیتی شبیه به آنچه به دیگران نسبت میدهند، دارند. آنان بیش از دیگران «درخودفرورفته»، «ساکن»، «بهخودمشغول» و «قبیلهباز» هستند و «افق نگاه کوتاه» دارند و صحنه بازی آنان «تنگ» است. هنگامیکه روبهروی آنها تکان میخوری، به درودیوار برمیخوری و صدای آنان درمیآید!
🔹سالهاست که از خود میپرسم مشکل این جماعت تحصیلکرده مدعی #دگراندیشی با آن مردمان بیادعایی که با وصف آنکه ادعای دگراندیشی ندارند، اما ساده و صمیمی با دیگران سر میکنند و حتی گاه داوطلبانه حافظ جان و مال آنان هستند، چیست. نمیدانم در دانشگاه به ما چه میآموزند که برخی از ما فراموش میکنیم در کدام سرزمین هستیم و چه سرمایههای بیبدیلی داریم. سالهاست دریافتم دانشگاه برای ما نهفقط «دانشکاه» که معرفت ما را نیز کاسته است. مسئله حتی فراتر از ندیدن و تجاهل در قبال ظرفیتهای کشور است.
🔸دانشگاههای ما تحت #حکمرانی جریان موسوم به روشنفکری، #جهالتکدهای با تولیت افرادی «تنبل» و «نقزن» است که در جامعهای متکثر و با ادعای بلندنظری فقط و فقط یک طبقه از مردم را #مردم میداند و به رسمیت میشناسد!فضای دانشگاه به لطف روشنفکران جایی شده است که معرفت را از من و تو میگیرد و برگهای مدرک به من و تو میدهد تا بدون سرسوزن ذوقی برویم و #منورالفکر باشیم و به دیگران فخرفروشی کنیم و به ریش آنان بخندیم و بدتر آنکه بدون طبابت دردهای کهنه آنان گاهی نمک به زخمها بپاشیم.
🔹کاش در دانشگاه، یک واحد درسی هم «سرسوزن ذوق» با ارجاع به سهراب سپهری ارائه میشد تا شاید اگر کسی ولو از سر مجاهله شهر زیبای خود را «روستای نصفجهان» مینامد، دیگران به او یادآور شوند که وقتی حال دلت خوب نیست، نباید حال و روزگار دیگران را بد کنی!
💢 یادم افتاد #سهراب_سپهری اهل کاشان و از خطه اصفهان بود و حال روزگارش هم آنگونه که خود ادعا میکرد، بد نبود!و باز یادم آمد سهراب سپهری در آن دستنوشتهاش چه زیبا گفته بود: «… ایران مادرهای خوب دارد و غذاهای خوشمزه و “روشنفکران بد” و دشتهای دلپذیر و همین.»