#روزي_دست_خداست
دوستي مي گفت : در يكي از روزهاي زمستان از منزل خود به سوي محل كارم كه دور بود خارج شدم.
برف بود و وسيله اي نبود تا دستهايم گرم شود،آنها را در جيب گذاشتم،يك دانه تخم آفتابگردان پيدا كردم،آن را بيرون آوردم و با دندان شكستم.ناگهان بذر وسط آن بيرون پريد و بر روي برفها افتاد،ناخواسته خم شدم كه آنرا بردارم،پرنده اي بلافاصله آمد آنرا به منقار گرفت و پريد.
او گفت به نظر تو چه درسي در آن است؟
من گفتم رزق ما آن نيست كه در دست ماست بلكه آنست كه در دست خداست.
اين حكايت زندگي و دنياي ماست كه به آنچه در جيب ،در دست و جلوي چشم ماست دلخوشيم و خيال ميكنيم همه اش رزق و روزي ماست و همينكه ميخواهيم آنرا در دهانمان بگذاريم ولذتش را ببريم از ما ميگيرند و به ديگري ميدهند.
🌴💎🌼💎🌴