در واقع نهی حضرت آدم که فرموده ما "مَا نَهَاهُ عَنْهُ" ، نه نهی تحریمی بود و نه نهی تنزیهی، هیچکدام❗️
👈امرو نهی یا مولوی است یا ارشادی.
👈نهی مولوی یا نهی تحریمی است یا نهی تنزیمی.
▫️نهی مولوی آن استکه مولا از باب مولویتش نهی میکند و دلیل هم نمیخواهد، او مولاست و باید اطاعت کرد.
👈حال انجام دادن امرِمولا یا واجب است، یا مستحب
👈انجام ندادنش یا حرام است، یا مکروه
👈نهیِ از قِسم مکروه را #تنزیهی میگویند.
بنابراین نهیِ حضرت آدم نه تنزیهی بوده و نه تحریمی، بلکه این نهی از قِسم #ارشادی بوده است.
یعنی از این قِسمکه خداوند یک توصیههایی به حضرت آدم علبهالسلام کرد، و تعبیریکه ما داریم(و تا چه حد صدق کند، خدا میداند) این استکه توصیههای خداوند به حضرت آدم از قبیل توصیههای میزبان است.
🔻مثالی برای تقریب به ذهن :
ما مهمانِ کسی در منزلش میشویم، بعد به ما میگوید موقع خواب پنجره را باز نگذارید، اینجا نیمه شب هوا خیلی سرد میشود و ممکن است سرما بخورید.
👈این یک توصیه است مثل پذیراییهای دیگر میزبان.
واکنش ما : ما گرمِمان شده و پنجره را باز میگذاریم و صبح که از خواب برمیخیزیم میبینیم تبدار و سرماخوردهایم، چرا❓چون به توصیه این میزبان عمل نکردیم.
او میگوید: منکه گفتم اینجا نیمه شب به بعد هوا به شدت سرد میشود...
ما که به توصیه او توجه نکردیم، خودمان اذیت میشویم و چون بیمار شدیم به جای یک هفته، مجبوریم زودتر بازگردیم.
برای آدم علیهالسلام نیز چنین اتفاقی افتاد که به او گفتند از این درخت نخور❗️
(وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ) به خودتان ظلم نکنید وگرنه دیگر نمیتوانید از این بهشت لذت ببرید.
دیگر جای شما اینجا نیست.
آنها خوردند و همانطور هم شد(بهشت را ترک کردند) درست مثل همان مهمانی که ما پنجره را بازگذاشتیم و مهمانی تمام شد.
مهمانی آدم هم با خوردن از آن درخت، تمام شد.
ماجرای حضرت آدم علیهالسلام همین بود و اگر توبیخ هم میکنند در همین حد است که چرا توصیه را گوش نکردید (چرا پنجره را باز گذاشتید) ❓و بیش از این نیست.
👈این مثال پنجره و میهمانی هم برای تقریب به ذهن بود که اینگونه نگاه نکنیم که آدم معصیت کرده و...
او پیامبر خدا و برگزیده بوده است.
خدا یک آدم ضعیفالنفسی را که انتخاب نکرده است.
اگر هم خدا میفرماید عَزمی برای او نیافتیم و سایر عتابها و خطابهایی که به پیامبران میکند، اینها در یک #سطحِدیگر و در یک #مرتبهدیگر است .
از نوع عتابها و خطابهاییکه به ما میکنند نیست.
به آنها باید در سطح و رتبه خودشان نگاه کنیم.
ما قبلاً این مثال را آوردهایم که 👇
در دوران دبیرستان یک آقایی دبیر ما بودند، وقتی دانشآموزان مسائل ریاضی را حل میکردند، آنکه بیشتر و بهتر حل میکرد را بیشتر مورد توبیخ قرار میداد.
کافی بود راه حل مسئله را کمی طولانی میرفت، تعابیر خیلی تندی برایش بهکار میبرد؛ به نحویکه بچهها از شدت خجالت سرخ میشدند.
با بهترین دانشآموزان کلاس چنین برخوردی داشت. چرا❓برای اینکه میخواست بگوید از تو توقع ندارم.
گاهی اوقات هم یک دانشآموز تنبل و ناتوانی میآمد پای تابلو و اصلاً بلد نبود مسئله را حل کند، اما چیزی به او نمیگفت. ولی آن یکی را چنان درمقابل بقیه تنبیهش میکرد، که به او بفهماند تو باید رتبه اول کنکور باشی. همینطور هم میشد، این دانشآموزان رتبه کنکورشان زیر ۵۰ شد.
حال ماجرای توبیخ پیامبران هم از قبیل #تَرکِاولی است.
یعنی از تو انتظار نمیرود. توئیکه میتوانی مسئله را با راه حل کوتاهتر حل بکنی، راه حل طولانیتر را بروی.
چون فرقش دو دقیقه وقت است و شما به این دو دقیقه یک جایی نیاز داری.
خ۹۱ / بخشبیستوچهارم_۴
🌴🌴🌴