eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
1.9هزار دنبال‌کننده
70.8هزار عکس
74هزار ویدیو
2.9هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
arzeshyabi layehe.mp3
28.98M
| 🔸 صوت نشست علمی "ارزشیابی لایحه برنامه هفتم از منظر حکمرانی فرهنگی" 🎙با حضور و سخنرانی استادان: 📆 یکشنبه چهارم تیرماه ۱۴۰۲ 🏢 تهران و قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
🔴 «موافقین چهل درصدی» که در انتخابات مشارکت کردند، همان‌ها بودند که با تصمیم اولیه‌ی خودشان، قصد مشارکت داشتند. جامعه‌ی هدف نیروهای «جهاد تبیین» در عرصه‌ی مشارکت حداکثری، «مرددین سی درصدی» بودند، اما نخواستیم یا نتوانستیم آنها را همراه کنیم. نخواستن به کنار، اما چرا نتوانستیم؟! ریشه‌ی مشکل چیست؟! ✍ حاشیه: جهان مجازی ما، «جهان مجازی آنها» نیست. ازاین‌رو، ما حرف‌های‌مان را برای خودمان تکرار می‌کنیم! آنها اینجا نیستند! از هر سو که می‌نگریم به فتنه‌ی شبکه‌های اجتماعی غربی می‌رسیم که از ما، یارگیری کرده و میان ما، جدایی واقعی افکنده است. گویا ما یک جامعه نیستیم. ▪️علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می‌گویند: «هم‌مکانی»، تسهیل‌گر «هم‌اعتقادی» است. پس تفاوت در «زیست‌جهان جغرافیایی»، تفاوت در «زیست‌جهان فرهنگی» را به دنبال دارد. ما و آنها، دچار گسستگی مکانی شدیم. اینستاگرام، «وطن دیگر» است و «هویت دیگر»ی هم می‌آفریند. تکه‌تکه شده‌ایم؛ استعمار با ما چنین کرده‌. ✍️ویراستی و نکته جالب توجه (پژوهشگر و نویسنده عرصه فرهنگی) 🔴
🗒 آنچه حیرت جهان را برانگیخته، «واکنش جسورانه‌»ی ایران در طراحیِ حمله‌ی نظامیِ مستقیم و سنگین به اسرائیل است. اسرائیل نیز تصور نمی‌کرد که با «پاسخ سخت» مواجه شود. این حمله‌ی کوبنده، یک نقطه‌ی عطفِ تاریخی در حیات اسرائیل است؛ زیرا آن‌را دچار «زلزله‌ی حیثیتی» کرده است. اینک «گسل فروپاشی‌»اش، فعال شده است. ،،،،،،،،، 🖇 تعلیقه: ۱. ظاهر واقعه، پرتاب موشک و پهپاد است که صدالبته مهم‌اند، اما باطن، پیدایشِ زمینه‌ی «ظهورات تمدنی» و «تجلیات ابرقدرتی» ایران در منطقه‌ی غرب آسیا است. نظم کنونیِ قدرت، شکسته شده و ایران در حال تبدیل‌شدن به «گرانیگاه عهدِ تاریخیِ جدید» است. اسرائیل در لابه‌لای این «گذارِ ناگزیر» و «چرخش تمدنی»، زائل خواهد شد. ۲. نشان دادیم که نه ما بلوف‌زن هستیم و نه اسرائیل، سخت‌جان است. دوران بزن و در رو گذشته و ما در مسائل ناموسی، تعارف نداریم. نظام جمهوری اسلامی، دیوارِ در حال فروریختن نیست، بلکه قدرتِ فزاینده‌ای است که باید از اتصال اراده‌اش به عمل هراسید. ..... ....  ‌‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‎‌‎‌‎‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📝📝📝تمام پزشکیان را خلاصه می‌کنم در: ۱. تکرار چند جمله‌ی عربی (به‌جای بیان گزاره‌های تحلیلی و مصداقی و مرتبط)، ۲. تکرار ارجاع به کارشناسان (به‌جای اندیشه‌ورزی و خلاقیت فکری و فهم مستقل)، ۳. تکرار نق‌زدن‌های کوچه‌بازاری (به‌جای نقد ساختاری و موشکافی عالمانه). شخصیت او، هیچ تناسبی با ریاست‌ جمهوری ندارد. ..... ...
🗒 میزگرد فرهنگی پزشکیان را دیدم؛ دریغ از حتی «یک برنامه‌ی فرهنگی». کمترین شناختی از فرهنگ ندارد. ما با یک «ذهن ساده» و «نگاه ابتدایی» روبرو هستیم که میل به بدیهی‌گویی و‌ توده‌ای‌اندیشی دارد. مشاورانش هم اندکی در وصف لیبرالیسم فرهنگی گفتند. اما شهاب اسفندیاری، منطق پزشکیان و مشاورانش را نقش بر آب کرد. ،،،،،،،،،، 🖇 تعلیقه: شهاب اسفندیاری در این میزگرد، بسیار عالمانه و تخصصی وارد میدان مباحثه شد و پزشکیان و مشاورانش را ضربه فنی کرد. او تناقض‌های درونی اصلاح‌طلبان را آشکار کرد. کارشناس باید جسور و شفاف باشد و مواجهه‌ای انتقادی داشته باشد. محمد فاضلی که از ساکنان دولت روحانی بود، صراحت اسفندیاری را برنتابید و از میدان گریخت. ..... ...
🔻پریشان‌حالیِ اصلاح‌طلبان: در حاشیۀ یک نمایش ناخواسته 🖊مهدی جمشیدی [یکم]. میزگردِ فرهنگیِ مسعود پزشکیان، یک آئیۀ تمام‌نما از «وضع هویّتی و معرفتی اصلاح‌طلبان» است و هرچه آن را بیشتر و دقیق‌تر بخوانیم، به فهم عمیق‌تری دربارۀ ماهیّت و غایت اصلاح‌طلبیِ سکولار دست خواهیم یافت. نباید از کنار این نمایش رسانه‌ای، به‌سادگی عبور کرد، بلکه باید لحظه‌لحظۀ آن را با دقت و تأمّل، دید و واقعیّت‌های نهفته را از این «متنِ رسانه‌ایِ افشاشده»، دریافت کرد. اما دربارۀ شخص پزشکیان باید گفت همچنان‌که وی دربارۀ سیاست و اقتصاد، داشته و اندوخته‌ای ندارد و یک هوس و سودای شخصی، وی را به میدان انتخابات کشانده، دربارۀ فرهنگ نیز گرفتار «فقر مطلق» است. در طول این میزگرد، احساس نکردم که وی حتی اندکی از نظریۀ فرهنگی و هویّتِ فرهنگیِ انقلاب اسلامی، فهم و شناخت دارد و بر اساس آن، سازوکارهای سیاستی را طراحی کرده است. او با بی‌خیالیِ نامسئولانه، «هیچ» را به نمایش گذاشت و نشان داد که اصلاح‌طلبی، دیگر سخنی ندارد و به پایان راه رسیده است. هرچه که از او دربارۀ امر فرهنگی پرسیده می‌شد، وی به «غیرفرهنگ» ارجاع می‌داد و می‌کوشید با «برداشت‌های عوامانه» و «تحلیل‌های سطحی»، نقصان‌های رسوای خود را جبران کند، درحالی‌که مخاطب به‌آسانی فهمید که وی، فکر پخته‌ای و چارۀ اندیشیده‌ای برای علاج دردهای فرهنگی ندارد، بلکه حتی خودِ «فرهنگ» را نیز نمی‌شناسد. فاصلۀ ذهنیِ او با فرهنگ، فرسنگ‌ها بود و اگر در طول سال‌های نمایندگی در مجلس، او نتوانسته به یک «فهم ابتدایی» و «برداشت حداقلی» از فرهنگ دست یابد، روشن است که چنانچه جامۀ ریاست‌جمهوری به تن کند نیز نخواهد توانست که چیزی بر ذهنیّتِ فرهنگیِ خویش بیفزاید. پاسخ‌های «کلّی»، «نامرتبط»، «نافرهنگی»، «توده‌ای»، «سلبی»، «روزمرّه»، «عوام‌فریبانه»، «تکه‌تکه»، «بدیهی»، «غیرتجویزی» و ... همۀ داشته‌های فرهنگی او بود که در رسانه ارائه کرد. [دوّم]. اصلاح‌طلبان، محمد بهشتی را از قعر دهۀ شصت به انتخاباتِ اکنون آوردند تا شاید گرهی از کار فروبستۀ آنها بگشاید، غافل از این‌که رویکردهای «انقباضی» و «تنگ‌‌نظرانۀ» او در دهۀ شصت، فراموش‌شدنی نیست. او در آن دوران، در کنار مسیرحسین موسوی و زهرا رهنورد و محمد خاتمی و محسن مخملباف و ...، حلقۀ تمامیّت‌خواهی را تشکیل می‌دادند که کمترین تفاوت و زاویه‌ای را برنمی‌تابیدند و نگاه «تمرکزگرایانه»‌شان در فرهنگ، فرصت‌ها را سوزانده بود. اینان بودند که روایت «سخت‌گیرانه» و «انعطاف‌ناپذیر» از سیاست فرهنگیِ انقلاب را در دهۀ شصت، ساخته‌وپرداخته کردند و همگان را دیگری و معارض انگاشتند و طریق «سرکوب» و «نفی» و «طرد» و «تحقیر» را در پیش گرفتند. اما اکنون، محمد بهشتی با نسخۀ جدیدِ خود به میدان مددرسانی به پزشکیان آمده و می‌خواهد گذار ایدئولوژیک خویش را از «توتالیتاریسم فرهنگی» به «لیبرالیسم فرهنگی» نشان بدهد و گزاره‌هایی را بیان کند که از نظر اصلاح‌طلبان، رأی‌ساز است و خاکستری‌ها را شکار می‌کند. بااین‌حال، مسأله این است که کسی همچون او که در دهۀ شصت، آنچنان «غلیظ» و «فروبسته» و «انسدادی» رفتار کرده، اینک نمی‌تواند از «گشاده‌دستی» و «انبساط» و «آزادی» سخن بگوید؛ خاکستری‌ها، صداقت وی در گفتار فرهنگی‌اش را باور نخواهد کرد و وی را به گذشتۀ سیاستی و مدیریّتی‌اش ارجاع می‌دهند و او را به چالش می‌کشد. دست‌کم، او کسی نیست که بتواند لیبرالیسمِ فرهنگی را به مخاطب خاکستری بخوراند؛ این مواضع برای چون اویی، «نچسب» و «نمایشی» و «تصنّعی» است. افزون‌براین، وی در موضع نقادیِ وضع موجود، متوقف ماند و از اثبات‌ها و ایجاب‌ها و راهکارها سخنی نگفت، درحالی‌که وی به عنوان مشاوری که می‌خواهد برای دولت آینده، بسترسازی فکری کند، باید به پرسش «چه باید کرد؟» پاسخ بدهد،؛ نه این‌که همچون روشنفکرانِ بی‌مسند سخن بگوید. جالب و تأسف‌برانگیز این‌که پزشکیان به دلیل «ناآگاهیِ فرهنگی»، از پیشینۀ فرهنگیِ محمد بهشتی بی‌اطلاع بود و تازه در لحظه‌های پایانیِ میزگرد درمی‌یابد که یک مُهرۀ سوخته و فرصت‌سوز را به میدان کنشگری رسانه‌اش آورده است. [سوّم]. رسواترین پاره از این میزگرد، محمد فاضلی بود که در مواضع رادیکال و انقلاب‌ستیزانه، شهره است. اگر محمد بهشتی را به سیاه‌کاری‌اش در دهۀ شصت ارجاع می‌دهند، او را نیز به نسبتِ مستقیمش با دولت نامتعادلِ حسن روحانی ارجاع می‌دهند. او نیز، «بخشی از روند اختلالی» بوده و نه یک روشنفکرِ مظلومِ حاشیه‌نشینِ بی‌بهره از منصب و قدرت. او در آنچه که هست، سهیم و شریک بوده و بدون تردید باید وی را از بانیان و همکاران فلاکتِ دهۀ نود قلمداد کرد. او در آن فرصت ناچیز، خودش را بر جریانش ترجیح داد و کوشید از گذشته‌اش، روایت سفید بسازد، اما ناگهان، غضبِ مخاطب‌سوز بر وی غالب شد و کارِ پزشکیان را بساخت.
کرسی.mp3
32.49M
🔊 🔸 صوت کرسی مطالعۀ تحلیلیِ روایت فرهنگی دیلتای از علوم انسانی 🎙 با حضور: میثم سفیدخوش ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄