eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.4هزار دنبال‌کننده
111.9هزار عکس
122هزار ویدیو
4.4هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 ا ☑️ تزیینی بودن نقش مردم در اندیشه و عمل مدافعان لیبرالیسم 🖊احمدحسین شریفی ▪️برخلاف تصور عموم افراد، در نظام لیبرالیسم علیرغم سخن گفتن از مردم و آزادی‌های مردم و مالکیت خصوصی و حقوق بشر، اما فی‌الواقع و در عمل، مردم و حقوق مردم و بشریت هیچ جایگاه و اهمیتی برای آنها نداشته و ندارد. نقش مردم صرفاً نقشی صوری و تزیینی است. حاکمیت و حکومت و حکمرانی حق مالکان و سرمایه‌داران بزرگ است. اراده آنها حاکم است و باید حاکم باشد. ▪️معیار اداره جامعه و معیار برخورداری از حقوق شهروندی و اجتماعی، قوانینی است که توسط «نخبگان لیبرال» يعني «مالکان عمده» و «سرمايه‌داران بزرگ» تدوين شده و می‌شود. فردریش (۱۸۹۹-۱۹۹۲)، از اندیشمندان سیاسی و اقتصادی نئولیبرال و برنده جایزه نوبل اقتصاد، مي‌نویسد: «اين ليبراليسم است که قانون‌ها و خط و نشان‌هايي را براي دموکراسي ترسيم مي‌کند، نه آنکه انتخاب مردمي بتواند ارزش‌هاي ليبراليسم را نفي يا اثبات، کم يا زياد کند.» صوری دانستن نقش مردم در اندیشه لیبرالیسم اختصاصی به اندیشمندان نئولیبرال ندارد؛ بلکه از دیرباز مورد تأکید و توجه مدافعان تفکر لیبرالیسم بوده است. به عنوان نمونه، جان وزلي (1703-1791)، به این بهانه که نقش‌آفرینی مردم در حکومت، آزادی‌های مدنی و مذهبی آنها را محدود می‌کند، با برجسته‌سازی جایگاه مردم و نقش‌آفرینی آنها در حکومت مخالف بود و می‌گفت: «هر قدر سهم مردم در حکومت بيشتر باشد، آزادي مدني و مذهبي ملت کم‌تر خواهد شد» ▪️بارون هولباخ، از اندیشمندان عصر روشنگری، می‌گفت: «مقصود از مردم، تودة عوام احمق نيست ... هر کس که بتواند به گونه‌اي قابل احترام با درآمدي که از دارايي‌اش کسب مي‌کند، امرار معاش نمايد و هر سرپرست خانواده که صاحب زمين است، بايد شهروند قلمداد گردد .. ديگران تا زماني که با کار و کوشش خود زمين به دست نياورند، شهروند محسوب نخواهند شد.» ▪️آربلاستر در کتاب مهم و مشهور «ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب» می‌نویسد: «ولتر زماني به دالامبر مي‌گويد، آموزش به درد فرزندان کارگران نمي‌خورد: اين امر «آنها را از شخم‌زدن باز خواهد داشت»؛ دقيقاً همان ديدگاهي که ماندويل و ديگران در مقابل مدارس خيريه اتخاذ کرده بودند، ولتر در ادامه مي‌گويد: «اين کارگران نيستند که بايد تحت تعليم قرار گيرند، بلکه بورژواها و شهرنشينان‌اند» ▪️دنی دیدرو (۱۷۱۳-۱۷۸۴)، از چهره‌های مشهور عصر روشنگری و از اصحاب دائره‌المعارف، معیار «شهروندی» را «مالکیت» می‌دانست و می‌گفت: «اين مالکيت است که حق شهروندي ايجاد مي‌کند» و صرفاً مالکان می‌توانند از حق داشتن نماینده برخوردار باشند. یعنی کسی که سرمایه و ملکی نداشته باشد حتی از حق انتخاب نماینده هم محروم است. ▪️فرانک شوئل، از نظريه‌پردازان تاريخ آمريکا، دربارة انقلاب استقلال آمريکا از تحت استعمار انگلستان مي‌نويسد: «عوامل جداً محافظه‌کار ... مراقب بودند که تودة مردم نتوانند به طور افراطي در امر انتخابات نقش سازنده و سرنوشت‌ساز داشته باشند و به همين منظور شرط ثروت را براي شرکت در انتخابات برقرار ساختند. بنابراين مانند زمان‌هاي گذشته شخص براي رأي دادن مي‌بايست از حداقل ثروت برخوردار بوده و حتي براي انتخاب شدن نيز مالک حداقلي يک دارايي غير منقول باشد. در کنه ضمير تهيه‌کنندگان قانون اساسي حق انتخاب شدن و انتخاب کردن جزو حقوق طبيعي انسان به حساب نمي‌آمد.»
📌 نقدی بر لیبرال‌های ایرانی ✍🏻 میثم مهدیار 🔸دلالت ضمنی گفتار آنهایی که عملیات ۷ اکتبر «» را اشتباه و تله می‌خوانند این است که کشتار نزدیک به ۶۰ هزار نفر از مردم و از زن، کودک، پیر، جوان، خبرنگار و پزشک و... تخریب همه ابنیه شهری، منازل، بیمارستان‌ها، مدارس، محیط زیست و میراث تاریخی توسط جنایتکاران صهیونیست واکنشی طبیعی است. 🔹جالب‌تر اینکه برخی از این نویسندگان، خود را مدافع دو آتیشه می‌دانند که مثلاً مهم‌ترین اصلش حفظ کرامت و انتخاب فرد انسان است. به ما هم توصیه می‌کنند که برای رفاه و سعادتمندی به قواعد نظام سلطه‌ای که این جنایت‌ها با حمایت یا سکوت تاییدآمیز قدرت‌های آن انجام گرفته گردن گذاریم. 💢 لیبرال‌های ایرانی به تبع از الگوهای جهانی‌شان از این کشتارها راضی و خوشحالند. لیبرالیسم آن فانتزی‌هایی نیست که اسمیت و میزس و و تفت داده‌اند. لیبرالیسم عریان همین تیترهاست... "اندیشه "، "دغدغه ایران" و... روایت امثال و را باید جزو دسته‌بندی کرد؛ چرا که نه به دنبال فهم تاریخی و امکانات تمدنی آن بلکه گفتارهایشان بیشتر دعوتی به هضم و انحلال ایران در ساختارهای سلطه‌گر کاپیتالیسم جهانی‌اند. ایرانشهری با روایت قوچانی روایتی ضد ملی است.