#نماز_شب
💠رهبر معظم انقلاب:
🔸من توصیهمیکنم #نماز_شب
را تا آنجایی که میتوانید بخوانید،ولو یک وقتی هم نتوانستید، مثلاً #قضایش را بخوانید، ترک نشود؛
🔸یعنی دنبال کنید اینها را، اینها خیلی اثر میگذارد، #نورانیّت میدهد به شما و آن وقت این نورانیّت، به شما کمک میکند در پیدا کردن راه.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
🌤«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خـدایا
⭐️تو را به مهربانيت قسم
🌸دلی شاد
⭐️ قلبى ارام
🌸 وسلامتی
⭐️نصيب همه دوستان بگردان
⭐️شبتون بخیر ⭐️
🌹
سعدی اگر چشم تو را میدید دیگر
از لکنتش دیوان شعر از او نمیماند
#حسین_مرادی
گلی از شاخه اگر می چینیم
برگ برگش نکنیم
و به بادش ندهیم!
لااقل
لای کتاب دلمان بگذاریم
معطر بشویم
شاید
از باغچهی کوچکِ اندیشهمان گل روید
- سهراب سپهری
✾࿐༅🍂🌸🍂༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻼﻣﯽ ﺭﺍ ﺟﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﯼ ؛
ﺍﺭﺗﻌﺎﺷﯽ ﻣﯽﺳﺎﺯﯼ...
ﻭ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﺗﻮ ﻣﻮﺟﯽ ﻣﯽﺳﺎﺯﺩ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﺨﺎﻃﺐ...!
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ؛
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺑﺮﺩ،
ﻭ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ...!
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺝ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ
ﯾﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﺧﻮﺩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ!
ﻣﮕﺬﺍﺭ ﻣﻮﺝ ﮐﻼﻣﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺰﻭﻝ ﺳﻮﻕ ﺩﻫﺪ...
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﻧﮕﻮ...!
ﺍﮔﺮﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﺑﮕﻮ!🌴💎🌴
ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮﯾﻦﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﯼ!
ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﻪﯼ ﺧﺸﻢ!
ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮐﻼﻡ ﺗﻮ ﺟﺎﺭﯼ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ...
ﻫﻤﻪ ﺁن ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺴﺘﯽ!
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺗﺎ ﻓﻘﻂ خوبیهایت ﺟﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ...
امام زمان 049.mp3
2.63M
یه آدمِ عاشـ❤️ـق
از دویدن برای عشقش، لذت میبـره!
👈اگــه حالِ دلت
با خسته شدن برای معشوقت، خوب نمیشه؛
یعنی یه خبری توی قلبت هست!
تا دیر نشده درمانش کن
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#استاد_شجاعی
🌴💎🌹💎🌴
امام زمان 050.mp3
2.48M
خوش بحال کسی که
خـ❤️ـدا برای خودش انتخابش کنـه!
خوش بحال کسی که
امام زمان، دویدن هاشـو، بخــره!
💢خوب فکر کن؛
تو چقــدر،
در بند محبتــش گرفتار شدی؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#استاد_شجاعی
🌴💎🌹💎🌴
امام زمان 051.mp3
1.33M
👈دیگه وقتشه رهاکنیم
بازیهای کودکانه رو
من و توئی هایِ خودخواهانه رو!
وآنچه که جمعِ مونو می پاشونه!
⭕️یه دست صدا نداره!
بایدهمدل شیم
تا به لحظه ظهور برسیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#استاد_شجاعی
🌴💎🌹💎🌴
امام زمان 052.mp3
2.74M
✍️کور منم؛
که چشمانم را غبارگناه، تاریک کرده است!
کور منم؛
که درد ندیدنت؛ دلـ🖤ـم را نمی لرزاند!
کور منم؛
که نمیتوانم با تو،نداشته هایم را نبینم.
کوری یعنی...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#استاد_شجاعی
🌴💎🌹💎🌴
#مدافع_عشق
#قـسـمـت13
✍ مــیــم ســادات هــاشمــے
🌹قـسـمـت ســیــزدهـــم
دستم راروی سینه ام می گذارم.هنوزبشدت می تپد.
فاطمه ڪنارم روی پله نشسته وزهراخانوم برای آروم شدن من صلوات می فرستد.
اماهیچ کدام مثل من نگران نیستند!
بخودم که آمدم فهمیدم هنگام دویدن و بالا آمدن ازپله هاشالم افتاده و تو مرا با این وضع دیده ای!!!
همین آتش شرم به جانم میزد!!
علےاصغرشالم راازجلوی درحیاط مےآوردودستم مےدهد.
شالم راسرم میڪنم وهمان لحظه توبامردی میانسال داخل می آیـے...
علےاصغرهمینڪ اورا میبیند بالحن شیرین میگوید: حاچ بابا!!
انگار سطل آب یخ روی سرم خالےمی ڪنند...
مردباچهره ای شکسته ولبخندی که که لابه لای تارهای نقره ای ریشش گم شده جلو مےاید:
_ سلام دخترم!خوش اومدی!!
بهت زده نگاهش می کنم بازم گند زدم!!!
آبروم رفت!!!
بلند می شوم،سرم راپایین می ندازم...
_ سلام!!...ببخشید من!..من نمی دونستم که..
زهراخانوم دستم رامی گیرد!
_ عیب نداره عزیزم!ماباید بهت می گفتیم که اینجوری نترسی!!حاج حسین گاهـےنزدیڪ اذان صبح میره روی پشت بوم برای نماز..وقتی دلش میگیره ویاد همرزماش میفته!
دیشبم مهمون یکی ازهمین دوستاش بوده.فک کنم زود برگشته یراست رفته اون بالا
باخجالت عرق پیشانی ام راپاک می کنم،بزورتنهایڪ ڪلمه می گویم:
_ شرمنده...
فاطمه به پشتم می زند:
_ نه بابا!منم بودم می ترسیدم!!
حاج حسین بالبخندی که حفظش کرده می گوید:
_ خیلےبد مهمون نوازی ڪردم!مگه نه دخترم!!
وچشمهای خسته اش را بمن می دوزد
نزدیک ظهراست
گوشه چادرم را بایک دست بالامی گیرم وبادست دیگرساڪم رابرمی دارم.زهراخانوم صورتم رامی بوسد
_ خوشحال می شدیم بمونی!اماخب قابل ندونستی!
_ نه این حرفاچیه؟؟دیروزم ڪلـےشرمندتون شدم
فاطمه دستم رامحکم می فشارد:
رسیدی زنگ بزن!!
علےاصغرهم باچشمهای معصومش میگوید:خدافس آله
خم میشوم و صورت لطیفش رامی بوسم..
_ اودافظ عزیزخاله
خداحافظـےمی ڪنم،حیاط راپشت سرمی گذارم ووارد خیابان می شوم.
تو جلوی درایستاده ای ،کنارت که می ایستم همانطور که به ساکم نگاه می کنے می گویـے:
خوش اومدید...التماس دعا
قراربود تومرابرسانےخانه عمه جان.
اماڪسـےڪه پشت فرمان نشسته پدرت است.
یڪ لحظه ازقلبم این جمله میگذرد.
دلم برایت....
وفقط این کلمه به زبانم می آید:
محتاجیم...خدانگهدار
🌴📚🌼📚🌴
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید.😊🌹
#مدافع_عشق
#قـسـمـت14
✍ مــیــم ســادات هــاشـمــے
🌹قـسـمـت چـهــاردهــم
چندروزی خانه عمه جان ماندگار شدم دراین مدت فقط تلفنـےبافاطمه سادات درارتباط بودم!
عمه جان بزرگترین خواهرپدرم بودومن خیلـےدوستش داشتم.تنهابوددرخانه ای بزرگ ومجلل.
مادرم بلاخره بعدازپنج روز تماس گرفت..
صدای گوشخراش زنگ تلفن گوشم راڪرمی ڪندبشقاب میوه ام راروی مبل می گذارم وتلفن رابرمی دارم.
_ بله؟
_ مامانـےتویـے؟؟...ڪجایـےشما!خوش گذشته موندگارشدی؟
_ چراگریه میڪنـے؟؟
_ نمیفهمم چےمیگیـــــ....
صدای مادرم درگوشم می پیچد!بابابزرگ ....مرد! تمام تنم سردمیشود!
اشڪ چشمهایم رامیسوزاند!بابایـے...یادڪودڪـےوبازی های دسته جمعـےوبازی های دسته جمعـےوشلوغ ڪاری درخانه ی باصفایش!..چقدرزود دیرشد.
حالت تهوع دارم!مانتوی مشڪےام راگوشه ای ازاتاق پرت می ڪنم وخودم را روی تخت می ندازم .
دوماه است ڪه رفته ای بابابزرگ!هنوز رفتنت راباورندارم!همه چیز تقریبا بعد ازچهلمت روال عادی بخودگرفته!
اما من هنوز....
رابطه ام هرروزبافاطمه بیشترشده و بارها خود او مرا دلداری داده.
باانگشت طرح گل پتویم را روی دیوار می ڪشم وبغض می ڪنم
چندتقه به درمی خورد
_ ریحان مامان؟!
_ جانم ماما!..بیاتو!
مادرم بایڪ سینـےڪه رویش یڪ فنجان شکلات داغ وچندتکه کیک که درپیش دستـے چیده شده بود داخل می آید.روی تخت می نشنیدونگاهم می ڪند
_ امروز عڪاسـےچطور بود؟
می نشینم یک برش بزرگ ازکیک رادردهانم می چپانم وشانه بالا می ندازم!یعنـےبدنبود!
دست دراز میکند ودسته ای ازموهای لخت و مشڪےام راازروی صورتم کنار می زند.
باتعجب نگاهش می ڪنم: چقدیهو احساساتی شدی مامان
_ اوهوم!دقت نکرده بودم چقدر خانوم شدی!
_ وا....چیزی شده؟!
_ پاشوخودتوجم و جورڪن،خواستگارت منتظره ما زمان بدیم بیاد جلو!.وپشت بندش خندید
کیک به گلویم می پرد به سرفه میفتم و بین سرفه هایم می گویم...
_ چی...چ...چی دارم؟
_ خب حالا خفه نشو هنو چیزی نشده که!
_ مامان مریم تروخداا..منک بهتون گفتم فعلاقصد ندارم
_ بیخود می کنی!پسره خیلیم پسر خوبیه!
_ آخی حتما یه عمر باهاش زندگی کردی
_ زبون درازیا بچه!
_ خوب کی هس ای پسر خوشبخت!؟
_ باورت نمیشه....داداش دوستت فاطمه!
باناباوری نگاهش میکنم!
یعنـےدرست شنیدم؟
گیج بودم . فقط میدانستم که
منتظرت می مانم.
🌴📚🌼📚🌴
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید.😊
#مدافع_عشق
✍ مــیــم ســادات هــاشـمــے
🌹قـسـمـت پـــانــزدهــم
(بــخــش اول)
خیره به آینه قدی اتاقم لبخندی ازرضایت مےزنم.روسری سورمه ای رنگم رالبنانـےمےبندم وچادرم راروی سرم مرتب میڪنم!صدای اِف اِف واین قلب من است ڪه مےایستد!سمت پنجره می دوم،خم می شوم وتوی ڪوچه رانگاه می ڪنم.زهراخانوم جعبه شیرینی رادست حاج حسین می دهد.دختری قدبلند ڪنارشان ایستاده حتما زینب است!
فاطمه مدام ورجه وورجه میڪند!
"اونم حتما داره ذوق مرگ میشه"
نگاهم دنبال توست!ازپشت صندوق عقب ماشینتان یک دسته گل بزرگ پراز رزهای صورتی وقرمز بیرون مےاوری.چقدر خوش تیپ شده ای...
قلبم چنان درسینه می ڪوبد ڪه اگر هرلحظه دهانم رابازکنم طرف مقابل می تواند آن رادرحلقم به وضوح ببیند!
سرت پایین است وباگلهای قالی ورمی روی!یک ربع است که همینجور ساکت وسربه زیری!
دوست دارم محکم سرم رابه دیوار بکوبم
بلاخره بعدازمکث طولانـےمی پرسی:
من شروع ڪنم یاشما؟
_ اول شما!
صدایت راصاف وآهسته شروع میڪنـے
_ راستش...خیلـےباخودم فکر کردم که اومدن من به اینجادرسته یانه!
ممکنه بعدازین جلسه هراتفاقی بیفته...خب...من بخاطراونیڪه شما فڪر میڪنید اینجا نیومدم!
بهت زده نگاهت میکنم,,
_ یعنی چی؟؟؟
_ خب."مِن ومِن میڪنی"
_ من مدتهاست تصمیم دارم برم جنگ!..برای دفاع!پدرم مخالفت میڪنه..وبهیچ عنوان رضایت نمیده. ازهردری وارد شدم.خب...حرفش اینکه...
بااسترس بین حرفت می پرم:
_ حرفشون چیه؟!!
_ ازدواج کنم!بعد برم.یعنی فکر می کنه اگر ازدواج کنم پابند میشم ودیگه نمی رم...
خودش جبهه رفته اما.نمی دونم!!
جسارته این حرف،اما...من می خوام کمکم کنید....حس می کردم رفتارشما بامن یطور خاصه.اگر اینقدرزوداقدام کردم...برای این بود که می خواستم زود برم.
"گیج وگنگ نگاهت می کنم."
_ ببخشید نمی فهمم!
_ اگر قبول کنید...می خواستم بریم و بخانواده بگیم اول یه صیغه محرمیت خونده شه...موقت!اینجوری اسم من توی شناسنامه شما نمیره.
اینطوری اسمن ،عرفاوشرعا همه مارو زن و شوهرمیدونن..
اما...من میرم جنگ.و ...
وشما میتونید بعدازمن ازدواج کنید!
چون نه اسمی رفته...نه چیزخاصی!
کسی هم بپرسه.میشه گفت برای اشنایی بوده و بهم خورده!!
یچیز مثل ازدواج سوری
" باورم نمی شود این همان علـےاکبراست! دهانم خشک شده وتنها باترس نگاهت می کنم..ترس ازین ڪه چقدربا آن چیزی که ازتو درذهنم داشتم فاصله داری!!"
_ شایدفکر کنید می خوام شمارومثل پله زیرپابزارم وبالابرم!اما نه!.
من فقط کمک می خوام.
" گونه هایم داغ می شوند.باپشت دست قطرات اشکم راپاک می کنم"
🌴📚🌹📚🌴
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید😊
#مدافع_عشق
#قـسـمـت15
✍ مــیــم ســادات هــاشـمــے
🌹قـسـمـت پـــانــزدهــم
(بــخــش دوم)
_ یک ماهه که درگیراین مسئله ام!..که اگربگم چی میشه!؟؟؟
" دردلم میگویم چیزی نشد...تنهاقلب من شکست!...اماچقدرعجیب که کلمه کلمه ات جای تلخی برایم شیرین بود!
تومیخواهےازقفس بپری!پدرت بالت رابسته!و من شرط رهایـےتوام!...
ذهنم انقدردرگیرمیشودکه چیزی جز سکوت درپاسخت نمیگویم!!
_ چیزی نمیگید؟؟...حق دارید هرچی میخواید بگید!!...ازدواج کردن بدنیست!فقط نمیخوام اگر توفیق شهادت نصیبم شد...زن و بچم تنها بمونن.درسته خدا بالاسرشونه!
اما خیلـےسخته...خیلی!...
منکه قصدموندن ندارم چراچندنفرم اسیرخودم کنم؟؟
" نمیدانم چرا می پرانم:
_ اگر عاشق شیدچی؟؟!!!
جمله ام مثل سرعت گیرهیجانت راخفه میکند!شوکه نگاهم میکنی!
این اولین باراست که مستقیم چشمهایم رانگاه میکنی ومن تاعمق جانم میسوزم!
بخودت می آیـےونگاهت رامیگردانـے.
جواب میدهی:
_ کسی که عاشقه...دوباره عاشق نمیشه!
" میدانم عاشق پریدنـے!اما..چه میشود عشق من درسینه ات باشد وبعدبپری"
گویـےحرف دلم راازسڪوتم میخوانـے..
_ من اگر ڪمڪ خواستم...واقعا کمک میخوام!نه یه مانع!....ازجنس عاشقـے!
" بـےاختیارلبخندمیزنم...
نمی توانم این فرصت راازدست بدهم.
شاید هرکس که فکرم رابخواندبگوید دخترتوچقدراحمقی ..اما...امامن فقط این رادرک میکنم!که قراراست مال من باشـے!!...شاید کوتاه...شاید...
من این فرصت را...
یا نه بهتراست بگویم
من تورا به جان میخرم!!
حتی سوری...
ادامه دارد...
👈👈هزینه کپی داستانها👈صلوات به نیت تعجیل در فرج امام زمان
🌴📚🌼📚🌴
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید.😊
ازچمن تاانجمن جوشش بهاررحمت است.mp3
1.23M
از چمن تا انجمن جوش بهار رحمت است
دیده هرجا باز می گردد دچار رحمت است
خواه ظلمتکن تصور خواه نور آگاه باش
هرچه اندیشی نهان و آشکار رحمت است
ذرهها در آتش وهم عقوبت پر زنند
باد عفوم اینقدر تفسیر عار رحمت است
دربساط آفرینش جزهجوم فضل نیست
چشم نابینا سپید از انتظار رحمت است
ننگ خشکی خندد ازکشت امیدکس چرا
شرم آن روی عرقناک آبیاررحمت است
قدردان غفلت خودگر نباشی جرم کیست
آنچه عصیانخواندهایآیینهدار رحمت است
کو دماغ آنکه ما از ناخدا منتکشیم
کشتی بیدست و پاییها کنار رحمت است
نیست باک از حادثاتم در پناه بیخودی
گردشرنگیکه من دارم حصار رحمت است
سبحهٔ دیگر به ذکر مغفرت درکار نیست
تا نفس باقیست هستی در شمار رحمت است
وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید
تاکجا خواهد رمید آخر شکار رحمت است
نه فلک تا خاک آسودهست در آغوش عرش
صورت رحمان همان بیاختیار رحمت است
شام اگرگلکرد بیدل پردهدار عیب ماست
صبح اگر خندید در تجدیدکار رحمت است
#غزل
#بیدل
#آواز
#سید_حسام_الدین_سراج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیه مبارکه آیت الکرسی
بسم الله الرحمن الرحیم
*اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ((255))*
🌴💎🌹💎🌴
*لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ* ((256))
🌴💎🌹💎🌴
*اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ((257))*
🌴💎🌹💎🌴
عبادت برای این است که حیات ایمانی انسان تجدید بشود، تازه بشود، طراوت پیدا کند، قوت و نیرو بگیرد.
-شهید مطهری🌴💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💎🌴#زیارت_ال_یاسین با صدای استاد فرهمند
#امام_زمان
🌴💎🌹💎🌴
جوریرویخودتونکارکنیدکهحتیاگر
یکگناههمکردید،گریهتونبگیره..!
🌴💎🌹💎🌴
-شهیدجهادمغنی
🖼هر روز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم:
🪧تقویم امروز:
📌 سه شنبه
☀️ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۲۱ شوال ۱۴۴۵ هجری قمری
🎄 30 آوریل 2024 میلادی
📖حدیث امروز:
امیرالمومنین علیه السلام:
علم با عمل همراه هست؛هرکس (به راستی) عالم باشد عمل میکند.
📗نهج البلاغه حکمت ۳۶۶
🔖مناسبت امروز :
فتح آندلس به دست مسلمانان (92ه ق)