eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2هزار دنبال‌کننده
75.7هزار عکس
79.4هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 نزدیک شدنش را از پشت سر به وضوح حس می‌کردم که نفسم در سینه بند آمد و فقط زیر لب یاعلی می‌گفتم تا نجاتم دهد. با هر نفسی که با وحشت از سینه‌ام بیرون می‌آمد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را صدا می‌زدم و دیگر می‌خواستم جیغ بزنم که با دستان حیدری‌اش نجاتم داد! به‌خدا امداد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بود که از حنجره حیدر سربرآورد! آوای مردانه و محکم حیدر بود که در این لحظات سخت تنهایی، پناهم داد :«چیکار داری اینجا؟» از طنین غیرتمندانه صدایش، چرخیدم و دیدم عدنان زودتر از من، رو به حیدر چرخیده و میخکوب حضورش تنها نگاهش می‌کند. حیدر با چشمانی که از عصبانیت سرخ و درشت‌تر از همیشه شده بود، دوباره بازخواستش کرد :«بهت میگم اینجا چیکار داری؟؟؟» تنها حضور پسرعموی مهربانم که از کودکی همچون برادر بزرگترم همیشه حمایتم می‌کرد، می‌توانست دلم را اینطور قرص کند که دیگر نفسم بالا آمد و حالا نوبت عدنان بود که به لکنت بیفتد :«اومده بودم حاجی رو ببینم!» حیدر قدمی به سمتش آمد، از بلندی قد هر دو مثل هم بودند، اما قامت چهارشانه حیدر طوری مقابلش را گرفته بود که اینبار راه گریز او بسته شد و انتقام خوبی بابت بستن راه من بود! از کنار عدنان با نگرانی نگاهم کرد و دیدن چشمان معصوم و وحشتزده‌ام کافی بود تا حُکمش را اجرا کند که با کف دست به سینه عدنان کوبید و فریاد کشید :«همنیجا مثِ سگ می‌کُشمت!!!» ضرب دستش به‌ حّدی بود که عدنان قدمی عقب پرت شد. صورت سبزه‌اش از ترس و عصبانیت کبود شد و راه فراری نداشت که ذلیلانه دست به دامان غیرت حیدر شد :«ما با شما یه عمر معامله کردیم! حالا چرا مهمون‌کُشی می‌کنی؟؟؟» حیدر با هر دو دستش، یقه پیراهن عربی عدنان را گرفت و طوری کشید که من خط فشار یقه لباس را از پشت می‌دیدم که انگار گردنش را می‌بُرید و همزمان بر سرش فریاد زد :«بی‌غیرت! تو مهمونی یا دزد ناموس؟؟؟» از آتش غیرت و غضبی که به جان پسرعمویم افتاده و نزدیک بود کاری دستش بدهد، ترسیده بودم که با دلواپسی صدایش زدم :«حیدر تو رو خدا!» و نمی‌دانستم همین نگرانی خواهرانه‌، بهانه به دست آن حرامی می‌دهد که با دستان لاغر و استخوانی‌اش به دستان حیدر چنگ زد و پای مرا وسط کشید :«ما فقط داشتیم با هم حرف می‌زدیم!» نگاه حیدر به سمت چشمانم چرخید و من صادقانه شهادت دادم :«دروغ میگه پسرعمو! اون دست از سرم برنمی‌داشت...» و اجازه نداد حرفم تمام شود که فریاد بعدی را سر من کشید :«برو تو خونه!» اگر بگویم حیدر تا آن روز اینطور سرم فریاد نکشیده بود، دروغ نگفته‌ام که همه ترس و وحشتم شبیه بغضی مظلومانه در گلویم ته‌نشین شد و ساکت شدم. مبهوت پسرعموی مهربانم که بی‌رحمانه تنبیهم کرده بود، لحظاتی نگاهش کردم تا لحظه‌ای که روی چشمانم را پرده‌ای از اشک گرفت. دیگر تصویر صورت زیبایش پیش چشمانم محو شد که سرم را پایین انداختم، با قدم‌هایی کُند و کوتاه از کنارشان رد شدم و به سمت ساختمان رفتم. احساس می‌کردم دلم زیر و رو شده است؛ وحشت رفتار زشت و زننده عدنان که هنوز به جانم مانده بود و از آن سخت‌تر، شکّی که در چشمان حیدر پیدا شد و فرصت نداد از خودم دفاع کنم. حیدر بزرگترین فرزند عمو بود و تکیه‌گاهی محکم برای همه خانواده، اما حالا احساس می‌کردم این تکیه‌گاه زیر پایم لرزیده و دیگر به این خواهر کوچکترش اعتماد ندارد. چند روزی حال دل من همین بود، وحشتزده از نامردی که می‌خواست آزارم دهد و دلشکسته از مردی که باورم نکرد! انگار حال دل حیدر هم بهتر از من نبود که همچون من از روبرو شدن‌مان فراری بود و هر بار سر سفره که همه دور هم جمع می‌شدیم، نگاهش را از چشمانم می‌گرفت و دل من بیشتر می‌شکست. انگار فراموشش هم نمی‌شد که هر بار با هم روبرو می‌شدیم، گونه‌هایش بیشتر گل انداخته و نگاهش را بیشتر پنهان می‌کرد. من به کسی چیزی نگفتم و می‌دانستم او هم حرفی نزده که عمو هرازگاهی سراغ عدنان و حساب ابوسیف را می‌گرفت و حیدر به روی خودش نمی‌آورد از او چه دیده و با چه وضعی از خانه بیرونش کرده است. شب چهارمی بود که با این وضعیت دور یک سفره روی ایوان می‌نشستیم، من دیگر حتی در قلبم با او قهر کرده بودم که اصلا نگاهش نمی‌کردم و دست خودم نبود که دلم از بی‌گناهی‌ام همچنان می‌سوخت. شام تقریباً تمام شده بود که حیدر از پشت پرده سکوت همه این شب‌ها بیرون آمد و رو به عمو کرد :«بابا! عدنان دیگه اینجا نمیاد.» شنیدن نام عدنان، قلبم را به دیوار سینه‌ام کوبید و بی‌اختیار سرم را بالا آورد. حیدر مستقیم به عمو نگاه می‌کرد و طوری مصمم حرف زد که فاتحه آبرویم را خواندم. ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند... ✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد 🌴💎🌼💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم زیبا از ترجمه فارسی سوره مبارکه فاطِر✨ بخش دوم✅ ✨ 🌴💎🕯💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
04 - ZIYARAT e 04Sh.mp3
2.6M
🌷 📖 زیارت امام موسی کاظم, امام رضا, امام جواد و امام هادی(علیهم‌السلام) در روز چهارشنبه 🌱 السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِيَاءَ اللَّهِ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بخش‌هایی از سخنان دکتر علم‌الهدی همسر شهید آیت‌الله رییسی در مراسم گرامیداشت شهدای خدمت در دانشگاه فردوسی مشهد ✍ نمونه یک زن ایرانی اسلامی کامل این زنها باید روایت کاملتری شوند اما در وانفسای دنیای پست اینها حاشیه اند و حاشیه ها متن اند ایشان دختر آیت اللهی است که به تندروی معروفش کرده اند و همسر آیت الله شهیدی است که به آیت الله اعدام خطابش می کردند. و حال بشنوید اوج معرفت ایشان به معارف الهی و اوج‌وقار و عفت و متانت و عشق و صبر و پایداری زینب گونه ایشان را... 🌴💎🥀💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکر روز چهارشنبه(۱۰۰مرتبه): یا حی یا قیوم  (ای زنده، ای پاینده) 🌴💎🕯💎🌴
🛑 رئیسی را آزردند و دل امام جامعه را سوزاندند! 🔸 «من دلم برای رئیسی سوخت که برخی در زمان حیات او حتی حاضر نبودند یک کلمه از این حرفها (تعریف و تمجیدهای بعد از شهادت) را بگویند و با وجود مشاهده این برجستگی‌ها، آنها را کتمان و یا حتی وارونه منعکس می‌کردند و او را می‌آزردند.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
025-baghare-fa-ansarian.mp3
5.35M
سوره مبارکه منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان
سوره مبارکه از کتاب تفسیر یک جلدی مبین
025-baghare-ta-1.mp3
6.83M
سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی
025-baghare-ta-2.mp3
7.12M
سوره مبارکه بخش دوم مفسر: استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو بار جمله ی "دلم برای فلانی سوخت" گفته شد یک بار از سوی امام خمینی برای شهید بهشتی یک بار از سوی رهبر انقلاب برای شهید رئیسی و چقدر جمله ی دیروز رهبر انقلاب سوزاننده بود: دلم برای رئیسی سوخت💔💔💔
شبنامه 1592 - @mrtahlilgar.mp3
12.19M
🚨 آقای تحلیلگر / ایران انتقام خون مستشار خود را دردناک گرفت / صدها هکتار زمین صهیون کاملا نابود شد / تحولات فلسطین / لبنانی ها سر تا سر فلسطین اشغالی را آتش زدند /صدها هکتار زمین صهیون در آتش / اسرائیل برای جنگ آماده می‌شود؟ / شیخ نعیم قاسم: جنگ فراگیر خواستید ما هستیم / آیا این انتقام خون مستشار ایرانی بود؟ / شوک صهیونیست‌ها از ضربه جدید لبنان / قسمت ۱۵۹۲ ✅
39.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 آقای تحلیلگر / ایران انتقام خون مستشار خود را دردناک گرفت / صدها هکتار زمین صهیون کاملا نابود شد / تحولات فلسطین / لبنانی ها سر تا سر فلسطین اشغالی را آتش زدند /صدها هکتار زمین صهیون در آتش / اسرائیل برای جنگ آماده می‌شود؟ / شیخ نعیم قاسم: جنگ فراگیر خواستید ما هستیم / آیا این انتقام خون مستشار ایرانی بود؟ / شوک صهیونیست‌ها از ضربه جدید لبنان / قسمت ۱۵۹۲ ✅
♦️ اسرائیل رسماً اعتراف کرد که خود را کیسه بوکسی در منطقه غرب آسیا می‌داند! 🔸 حزب الله با آتش، اسرائیل را در شمال محاصره کرد 🔸 جمله تهدید آمیز آمریکایی‌ها که عجز ایالات متحده در برابر حماس را نشان داد ۱۴۰۳/۳/۱۵ 🔻 ۲۴۱ روز از طولانی‌ترین جنگ تاریخ گروهک تروریستی اسرائیل در حالی می‌گذرد که بخش قابل ملاحظه ای از سخنرانی دیروز رهبر ایران بر شمارش دستاوردهای طوفان الاقصی تاکید داشت و در طرف مقابل سخنرانی دیروز نتانیاهو، سرکرده ی گروهک تروریستی اسرائیل با این جمله که "ایران میخواهد ما را تسلیم کند" خاتمه پیدا کرد. همزمان با این دو روایت، که در دو سوی صحنه‌ی نبرد هر دو بر عجز رژیم و پیروزی مقاومت تاکید دارد؛ رسانه های مستقر در تلاویو در خصوص آنچه در حال رخ دادن است نوشته اند: "از یک ابرقدرت منطقه‌ای دارای توان بازدارندگی به کیسه بوکس تبدیل شده و پاسخ اسرائیل ناچیز و ضعیف است". 🔻 بسیاری در خواب شبشان هم نمی‌دیدند یک روز رژیم گستاخ صهیونیستی به چنان عجزی برسد که با وجود کشتار ۳۶ هزار انسان آنقدر از پیروزی دور باشد که خود را چون کیسه ی بوکسی در منطقه روایت کند..... همزمان با این رخدادها، تحولات مرزهای شمالی فلسطین اشغالی، در یک نمونه به آتش گرفتن صدها هکتار زمین در خاک فلسطین اشغالی متأثر از یک حمله مقاومت لبنان منجر شده است. 🔻 آنگونه که رسانه های رژیم میگویند: شهرک‌های شمالی این رژیم اشغالگر از روز دوشنبه تاکنون درگیر آتش‌سوزی‌های گسترده‌ی ناشی از موشک‌های حزب‌الله است که به اعتراف همین شبکه عبری؛ "اسرائیل" در ره‌گیری موشکی در آسمان شهر "صفد" عاجز ماند که در نهایت منجر به آتش سوزی در این منطقه شد. ماجرا آن قدر برای تروریست ها عجز آور بوده که بن غفیر، مسئول امنیت داخلی صهیون گفته: آنچه در شمال اسرائیل جریان دارد، نشانه ورشکستگی ما است! 🔻 درحالی که وضعیت در میدان علیه رژیم صهیونیستی و افکار عمومی و در اوج تنفر از سلاخ هاست، «متیو میلر» سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا به دلیل اظهاراتش در خصوص حماس به سوژه ی رصد کنندگان تحولات فلسطین تبدیل شد. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفته: به محض اجرای توافق آتش‌بس میان اسرائیل و حماس، واشنگتن یک نهاد حکومتی متفاوت برای غزه را دنبال خواهد کرد که این مقام یا نهاد، حماس نیست. 🔻 برخی با پرداختن به همین جمله گفته اند: روزی آمریکا و غربی‌ها و صهیونیست‌ها از نابودی حماس می‌گفتند و حالا کارشان به آنجا کشیده که پای میز مذاکره با حماس نشسته‌اند. در این وضعیت سخنگوی آمریکا می‌گوید: اگر با حماس در مذاکره به نتیجه رسیدیم برای غزه قدرتی در نظر میگیریم که حماس در ان نباشد. اگر آمریکایی ها و غربی ها اینقدر بر میدان مسلط بودند که با حماس مذاکره نمی‌کردند و بهتر است صبر کنند ببینند حماس به درخواست‌های آنها برای مذاکره رضایت میدهد!!! و اگر رضایت داد؛ حالا ببینند می‌توانند به غزه ی بدون او، که ۸ ماه منتظر مذاکره‌یشان گذاشته فکر کنند یا نه....!! 🔻 حامیان رژیم بد ذات صهیونیستی این روزها پیچیده ترین شرایط ممکن را تجربه میکنند. شرایطی که به یاری خدا در آینده پیش رو این حیوانات دوپا را در وضعیتی غیر قابل تصور قرار خواهد داد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪاشکی زندگــی چــــایی بــــود 🌸می‌ریختی‌اش دردوفنجان ڪـوچـڪ بادوحبّه قنــدشیرین‌اش می‌ڪــردی 🌸وباڪســی ڪـه دوستـش داشتـی مـــی‌نـوشیــــدی‌اش💛🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا