eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2هزار دنبال‌کننده
73.9هزار عکس
77.3هزار ویدیو
2.9هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
صور دوانيقى )) كه بعد از برادرش ابوالعباس سفاح به خلافت رسيد امام كاظم عليه السلام را امر كرد كه در مجلس روز عيد بنشيند و مردم براى تبريك بيايند و هداياى خود را نزدش بگذارند و حضرت آنها را قبول كند. حضرت فرمود: عيد نوروز عيد سنتى فرس (ايرانيان ) است و در اسلام درباره آن چيزى وارد نشده است . منصور گفت : اين كار را به خاطر سياست لشگر و سپاه مى كنم ، شما را به خداوند عظيم سوگند مى دهم كه قبول كنيد و در مجلس بنشينيد، حضرت هم قبول كردند و در مجلس نشستند و اعيان لشگر و امراء و مردم خدمتش شرفياب مى شدند و تهنيت مى گفتند، و هدايا را نزد حضرتش مى گذاشتند. منصور خادمى را موكل كرده بود كه نزد حضرت بايستد و اموال را كه مى آورند ثبت و ضبط كند. آخرين نفرات از مردم ، پيرمردى بود كه وارد شد و عرض كرد: يابن رسول الله من مردى فقير مى باشم و مالى ندارم كه براى شما هديه بياورم وليكن هديه من سه بيت شعرى است كه جدم در مرثيه جد شما حسين بن على عليه السلام سروده ، اشعار را خواند حضرت فرمود: هديه شما را قبول كردم ، و در حقش دعاى خير كرد. پس سر خود را به طرف خادم منصور بلند كردند و فرمود: برو نزد منصور و او را از اين اموال جمع شده خبر بده و بگو چه بايد كرد؟ خادم رفت و برگشت و گفت : امير مى گويد تمام آن را به شما بخشيدم در هر راهى كه مى خواهى صرف كن . پس حضرت به آن پيرمرد فرمود: تمام اين اموال را بردار كه همه را به تو بخشيدم . منبع: کتاب 100موضوع500داستان يوسف عليه السلام و برادران بعد از آنكه برادران با حيله يوسف عليه السلام را به بيرون شهر بردند و او را زدند و درون چاه انداختند؛ و پدر را در غم يوسف به حزن و گريه دائمى وادار كردند... سالها گذشت تا فهميدند برادرشان پادشاه مصر شد و بالاخره با پدر و برادران نزدش رسيدند. يوسف ع نخستين جمله اى را كه گفت اين بود: ((خداى من ! به من احسان كرد كه مرا از زندان بيرون آورد.)) اينكه از گرفتارى چاه و به دنبالش بردگى خود نامى به زبان نياورد، ظاهرا از روى جوانمردى بود كه نخواست برادران را خجالت زده كند و آزارهائى را كه از آنها ديده بود اظهار كند و آن خاطرات تلخ را تجديد نمايد. بعد فرمود: اين شيطان بود كه برادرانم را وادار كرد تا آن اعمال نابجا را نسبت به من انجام دهند و مرا به چاه افكنند و پدر را به فراق من مبتلا كنند؛ اما خداى سبحان اين احسان را فرمود: كه همان رفتار نابجاى آنها را مقدمه عزت و بزرگى ما خاندان قرار داد! اين هم از بزرگوارى يوسف ع بود كه رفتار ظالمانه برادران را نسبت به خود به شيطان منسوب داشت و او را مقصر اصلى دانست تا برادران شرمنده نشوند و راه عذرى براى كارهاى خويشتن داشته باشند. فرمود: ((امروز بر شما ملامتى نيست )) و از جانب من آسوده خاطر باشيد كه شما را عفو كردم و گذشته ها را ناديده مى گيرم و از طرف خداى تعالى نيز مى توانم اين نويد را به شما بدهم و از وى بخواهم كه ((خدا نيز از گناه شما درگذرد زيرا او مهربانترين مهربانان است .)) ((آرى بدون شك هر كس تقوا و صبر پيشه سازد خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نمى كند.)) درسى كه حضرت يوسف عليه السلام نسبت به بديهاى برادران به همگان داد، احسان نيك در مقابل بدى كردار آنان بود كه انشاء الله ما هم بتوانيم نسبت به برادران دينى اين چنين باشيم . منبع: کتاب 100موضوع500داستان جزاى احسان انوشيروان (يكى از شاهان ساسانى ) كه نسبت به شاهان ديگر، اندكى رعايت عدالت (آن هم در اواخر سلطنتش ) مى كرد، روزى همراه منشيان براى دادرسى به مظلوين ، در محلى نشسته بود، ناگهان ديدند مار بزرگى به پيش آمد و زير تخت انوشيروان رفت و توقف كرد. حاضران تصميم گرفتند آن را بكشند. انوشيروان گفت : دست نگهداريد، به گمانم براى كمك خواهى آمده باشد، آنها از كشتن مار، خوددارى كردند، بعد از لحظاتى ، ديدند كه مار حركت كرد و به طرف بيابان رفت ، يكى از ماءموران به دنبال مار رفت ، ديد مار كنار چاهى آمد و داخل چاه شد و برگشت و گوئى اوضاع چاه را مكرر بررسى مى كند (بعد معلوم شد عقرب سياهى به سراغ لانه مار آمده و قصد آسيب زدن به مارها دارد) مأ مور سرش را به درون چاه خم كرد، ديد در زمين چاه ، مارى مرده است و عقرب سياهى بر روى آن قرار دارد، مأ مور، نيزه اش را روى عقرب گذاشت و فشار داد و آن را كشت ، سپس نزد انوشيروان آمد و جريان را گفت . سال بعد در همان روز، انوشيروان براى دادرسى نشست ، ديدند همان مار آمد و از دهان خود چند دانه سياه ريز به زمين ريخت و رفت ، بدستور انوشيروان آن دانه ها را كاشتند، از آن ، رايحان روئيده شد. انوشيروان بسيار زكام مى شد و سردرد پيدا مى كرد، از آن رايحان استفاده كرد، ونتيجه خوبى در رفع بيماريش گرفت . منبع: کتاب داستان دوستان جلد 1
ودات را دوست مى دارم و به كسى بدى نمى كنم و به دوست و دشمن احسان و نيكى مى كنم . اگر كسى با من بدى كند به او جز با نيكى رفتار نكنم ، به سبب آنكه مى دانم كه جهان هستى را آفريدگارى است . يهودى گفت : اين قدر دروغ مگو كه من همنوع تو هستم ، و تو روى شتر با وسايل مسافرت مى كنى و من با پاى پياده با تهى دستى ، نه از خوراك خود مى دهى و نه سوار بر شترت مى نمايى . آتش پرست از شتر پياده شد و سفره غذا را در مقابل يهودى پهن كرد يهودى مقدارى نان خورد و با خواهش بر شتر او نشست تا خستگى بگيرد. مقدارى راه كه با يكديگر حركت كردند، يهودى ناگهان تازيانه بر شتر نواخت و فرار نمود. آتش پرست هر چند فرياد كرد: كه اى مرد من به تو احسان نمودم آيا اين جزاى احسان من است كه مرا در بيابان تنها بگذارى ، فايده اى نكرد. يهودى با فرياد مى گفت : قبلا مرام خود را به تو گفتم كه هر كس مخالف مرام من است او را هلاك كنم . آتش پرست رو به آسمان كرد و گفت : خدايا من به اين مرد نيكوئى كردم و او بدى نمود، داد مرا از او بستان . اين گفت و به راه خود ادامه داد. هنوز مقدارى راه را نپيموده بود كه ناگهان چشمش به شترش افتاد كه ايستاده و يهودى را بر زمين انداخته و تمام بدنش مجروح و ناله اش بلند است . خوشحال شد و شتر خود را گرفت و بر آن نشست و مى خواست حركت كند كه ناله يهودى بلند شد: اى مرد نيكوكار تو ميوه احسان را چشيدى و من پاداش بدى را ديدم ، اينك به عقيده خودت از راه احسان رومگردان و به من نيكى كن و مرا در اين بيابان رها مكن . او بر يهودى رحم و شفقت نمود او را بر شتر خويش سوار كرد و به شهر رساند. منبع: کتاب 100موضوع500داستان امام حسين عليه السلام و ساربان امام صادق عليه السلام فرمود: زنى در كعبه طواف مى كرد و مردى هم پشت سر آن زن مى رفت . آن زن دست خود را بلند كرده بود كه آن مرد دستش را به روى بازوى آن زن گذاشت ؛ خداوند دست آن مرد را به بازوى آن زن چسبانيد. مردم جمع شدند حتى قطع رفت و آمد شد. كسى را به نزد امير مكه فرستادند و جريان را گفتند. او علما را حاضر نمود، و مردم هم جمع شده بودند كه چه حكم و عملى نسبت به اين خيانت و واقعه كنند، متحير شدند! امير مكه گفت : آيا از خانواده پيامبر صلى الله عليه و آله كسى هست ؟ گفتند: بلى حسين بن على عليه السلام اينجاست . شب امير مكه حضرت را خواستند و حكم را از حضرتش پرسيدند. حضرت اول رو به كعبه نمود و دستهايش را بلند كرد و مدتى مكث فرمود: و بعد دعا كردند. سپس آمدند دست آن مرد به قدرت امامت از بازوى آن زن جدا نمودند. امير مكه گفت : اى حسين عليه السلام آيا حدى نزنم ؟ گفت : نه . صاحب كتاب گويد: اين احسانى بود كه حضرت نسبت به اين ساربان كرد اما همين ساربان در عوض خوبى و احسان حضرت در تاريكى شب يازدهم به خاطر گرفتن بند شلوار امام دست حضرت را قطع كرد. منبع: کتاب 100موضوع500داستان ابوايوب انصارى يكى از اصحاب بزرگ پيامبر صلى الله عليه و آله ((ابوايوب انصارى )) بود. موقعى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از مكه به مدينه هجرت كردند، همه قبايل مدينه تقاضا كردند كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر آنان فرود آيد! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هر جا شترم نشست همانجا را انتخاب كنم . تا اينكه نزديك خانه هاى ((بنى مالك بن النجار)) رسيد در محلى كه بعدها درب مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفت ، شتر به زمين نشست . پس از اندكى برخاست و به راه افتاد، باز به محل اول برگشت و به زمين نشست . مردم نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و هركس او را به خانه خودش دعوت مى كرد. ابوايوب فورى خورجين پيامبر صلى الله عليه و آله را از پشت شتر گرفت و به خانه خود برد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خورجين چه شد؟ گفتند: ابوايوب آن را به خانه خود برد. فرمود: شخص بايد همراه بارش و به خانه ابوايوب تشريف بردند و تا موقعى كه خانه هاى اطراف مسجد ساخته شد در خانه ابوايوب تشريف داشتند. اول در اطاق پايين و همكف بودند بعد ابوايوب عرضه داشتند يا رسول الله صلى الله عليه و آله مناسب نيست شما در طبقه پايين و ما در طبقه فوقانى باشيم ، خوب است شما بالا تشريف ببريد. حضرت قبول كردند و دستور دادند اثاثيه را به طبقه فوقانى ببرند. او در تمام جنگها همانند بدر و احد و غزوات در ركاب پيامبر صلى الله عليه و آله با دشمنانش مى جنگيد و شهامتهاى بزرگى از خود نشان مى داد. در جنگ خيبر پس از پيروزى در برگشت پشت خيمه پيامبر صلى الله عليه و آله نگهبانى مى داد وقتى صبح شد پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بيرون خيمه چه كسى است ؟ عرض كرد: منم ابوايوب ... دوباره پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خدا ترا رحمت كند. ((آرى ابوايوب از راه احسان و نيكى با مال و جان اين دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله نصيب او شد.)) منبع: کتاب 100موضوع500داستان جزاى اشعار روز نوروزى ((من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنرانیهای کوتاه استاد پناهیان 👆👆
👈 رفیق واقعی 👉 🔺حضـرت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام می‌فرماینـد ڪسی ڪه تـو را دوست دارد، جلوی خراب شدنت را می‌گیـرد. چگـونه ممڪن است چنـد نفـر با همدیگـر باشنـد ولی مانع یڪدیگـر نشوند؟! اگـر چنین باشـد، معلوم می‌شـود همدیگـر را دوست ندارنـد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مااین را امتحان کرده ایم ؛درمقابل دشمن ،«عقب نشینی»مشوق دشمن است؛درمقابل دشمن «ایستادگی»موجب عقب رفت دشمن است. مقام معظم رهبری(۹۷/۱/۲۵) ╭─💕─═✨💜✨═─💕─‌ کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی🌹🌹) ╰─💕─═✨💜✨═─💕─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدنیا دل نبندیم خیام: هر چندی یکی براید که من ام با نعمت و با سیم و زرآید که من ام چون کارک او نظام گیرد روزی ناگه اجل از کمین در آید که من ام (تبریزی، 1372: 249) یا: بر مفرش خاک خفتگان می بینم در زیر زمین نهفتگان می بینم تا چشم به صحرای عدم می نگرد نا آمدگان و رفتگان می بینم (تبریزی، 1372: 244) و یا: افسوس که بی فایده فرسوده شدیم در طاس سپهر سرنگون، سوده شدیم دردا و ندامتا که تا چشم زدیم نابوده به کام خویش، نابود شدیم. (تبریزی، 1372: 243) رودکی: زندگانی چه کوته و چه دراز نه به آخر بمرد باید باز هم به چنبر گذار خواهد بود این رسن را اگر چه هست دراز خواهی اندر عنا و شدت زی خواهی اندر زمان به نعمت و ناز خواهی اندک تر از جهان بپذیر خواهی از ری بگیر تا به طراز این همه باد و بود تو خواب است خواب را حکم نی مگر به مجاز این همه روز مرگ یک سان اند نشناسی ز یک دیگرشان باز (نفیسی، 1336: 3-5) یا: ابله و فرزانه را فرجام خاک جای گاه هر دو اندر یک مغاک (نفیسی، 1336: 537) خیام: ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم وین یک دم عمر را غنیمت شمریم فردا که از این دیر فانی در گذریم با هفت هزار سالگان سر به سریم (تبریزی، 1372: 243) اغتنام وقت اغتنام وقت یکی از مولفه های شعری رودکی و خیام است. آن ها انسان ها را به کام یابی، شادی، غم نخوردن و دل نبستن  به جاودانگی و وعده وعیدها دعوت می کنند. رودکی: شاد زی یا سیاه چشمان شاد که جهان نیست جز فسانه و باد زآمده شادمان بباید بود وز گذشته نکرد باید یاد ╭─💕─═✨💜✨═─💕─‌ کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی🌹🌹) ╰─💕─═✨💜✨═─💕─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دشمنی که درکمین نشسته است ╭─💕─═✨💜✨═─💕─‌ کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی🌹🌹) ╰─💕─═✨💜✨═─💕─╯
╭─💕─═✨💜✨═─💕─‌ کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی🌹🌹) ╰─💕─═✨💜✨═─💕─╯
ابوالاحرار: ‍♂ سرباز بین المللی روح الله ⭕️ با سید سرباز پارسال در ایام اربعین آشنا شدم. ظهر بود و در خیمه بیرلیک یوروشو، نشسته و منتظر زوار آذربایجانی بودیم. ظهر های عراق سوزان هست و برای ما بچه های کوهستان حکم کوره را داشت. همین موقع ها بود که یکی از بچه های غرفه بین الملل طلاب المقاومة آمد و گفت آماده باشید می خواد بیاد و با شما درباره مصاحبه کنه. گفتم حالا ایشون کی هستند؟ جواب داد: نمیشناسی! کشمیریه. از ترکیب اسمش فکر کردم از حزب اللهی های تیر ایرانی هست که برا هم کار کرده. سید باشی، اسمت رو بزاری تازه برا کشمیرم کار کنی بین چه ترکیبی میشه. چند دقیقه بعد تیم مستند ساز سید به خیمه ما تشریف آوردن و توضیح دادند که می خواهند چند قسمت مستند در حال و هوای اربعین درباره وضعیت مسلمانانی که از کشور های مختلف به اینجا آمدند بسازند و از شبکه سه پخش کنند. ایده شون عالی بود اما من فکرم هنوز بین کشمیر و تهران بود. تو ذهن خودم می گفتم ایشون با این لهجه تهرانی و لفظ قلم حرف زدن و مخاطب ایرانی و کار بین الملل کجا اهل کشمیر بودن کجا؟! توضیح دادند که چند سکانس قبلا در طول مسیر از زائران برداشتند که عکس های شهدا و یا زندانیان سیاسی مذهبی شون رو بر روی پیراهن هاشون داشتند. از ما می خواستند که توضیحات بیشتری رو در این زمینه بدیم. ما هم قبول کردیم. بچه ها منو فرستادن جلو که توضیح بدم. البته قسمتی از توضیحاتم ممیزی خورد و حذف شد. البته بهتر که حذف شد. چون اون موقع اطلاعاتم مثل الان نبود و اشتباهاتی هم داشتم. ⭕️ از سید پرسیدم هدف تون چیه؟ گفت ظرفیت بزرگی در هست که خود مردم ایران به این ظرفیت واقف نیستند. علاوه بر آن از وضعیت مسلمان جهان هم خبری ندارند و نمی دانند آن ها در چه وضعیتی می کنند و چشم به اقتدار دارند. این موارد را باید مردم و مسئولان ایران بدانند و بفهمند. چند ماه پیش سید برنامه را که گفت‌وگو هایی درباره ظرفیت ها و اقدامات جمهوری اسلامی ایران، بر روی آنتن شبکه افق برده است. یک کار بسیار عالی و دقیق و نیاز ایران. به تازگی هم کتاب سید چاپ شده و مشتاقم آن را بخوانم. 🔰 سید سرباز از جمله افراد فهیم و با درک صحیح بین المللی هست که به اقتضائات کار بین المللی واقف هست در ضمن اینکه روحیه انقلابی و اسلامی شو هم حفظ کرده. معتقدم ایشون یک نعمت الهی هست که خداوند متعال برای جمهوری اسلامی خلق کرده و او را از کشمیر بلند کرده و به ایران آورده است. ✍️کانال روشنا @javananemaskan
Gomnam-Haftegi920907[05].mp3
3.95M
🏴حاج میثم مطیعی/ شهادت امام زین العابدین ╭─💕─═✨💜✨═─💕─‌ کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی🌹🌹) ╰─💕─═✨💜✨═─💕─╯
╭─💕─═✨💜✨═─💕─‌ کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی🌹🌹) ╰─💕─═✨💜✨═─💕─╯
99-06-24(farahzad).mp3
12.28M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا 👤 📚 موضوع: سیری در صحیفه سجادیه (شرح دعای مکارم الاخلاق) 🗓دوشنبه بیست و چهارم شهریور ماه۱۳۹۹ 🗂 حجم : ۱۳ مگابایت ╭─💕─═✨💜✨═─💕─‌ کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی🌹🌹) ╰─💕─═✨💜✨═─💕─╯
موسسه تمهید برگزار می کند: 🔻 سلسله نشست های تخصصی موسسه تمهید (1) (خواهران و برادران ؛ به صورت حضوری و بر خط) 🌹عنوان نشست: 💢 "نسبت سنجی مطالعات تاریخی و تفسیر تنزیلی " 🔰 ارائه دهنده: آیت الله محمد هادی یوسفی غروی زیدعزه (مدرس درس خارج تاریخ اسلام) 🔰 دبیر علمی: حجت الاسلام دکتر محسن قمرزاده (زیدعزه) ⏱ زمان: چهارشنبه 26 شهریور ساعت 17 تا 19 🌐 مکان: بیت آیت الله معرفت (ره) با رعایت پروتکل ها و به صورت محدود 📹 لینک ورود بر خط به نشست: در فضای آپارات: https://www.aparat.com/tamhid.in/live در فضای اینستاگرام: https://instagram.com/tamhid.ins علاقه مندان به شرکت حضوری لازم است حداکثر تا سه شنبه ساعت 12 ظهر جهت ثبت نام با موسسه تماس حاصل نمایند. 📱 09199700163 ایتا: @mtamhid1 📞 تلفن: 02532920244 لینک گروه نشست های تخصصی موسسه تمهید: https://eitaa.com/joinchat/285737025C2b011c5f64 کانال موسسه تمهید https://eitaa.com/mtamhid 🌺