💥مناظره بین امام جواد علیه السلام و عالم سنی
✍ #استاد_شهید_مطهری :
🔹در زمان مأمون خليفه، يك نهضت علمى پيدا شد.
مأمون مجلس مباحثه و مناظره، زياد برقرار مى كرد و خيلى لذت مى برد، چون خودش اهل مطالعه و دانشمند بود و به تمام اديان و مذاهب آزادى مى داد.
🔸مباحثات امام رضا عليه السلام با اصحاب ملل و نحل در همين مجالس مأمون صورت گرفته است.
مجالس زيادى مخصوصا راجع به اهل تسنن و تشيع تشكيل مى داد.
🔹در كتاب « تشريح و محاكمه »كه آن شخصيت ترك به نام قاضى بهلول بهجت افندى نوشت- كه به فارسى ترجمه شده و بسيار كتاب خوب و نفيسى است- مباحثه بين مأمون و علماى اهل تسنن راجع به خلافت نقل شده است.
🔸از جمله يك مباحثه شيعى و سنى ميان حضرت جواد كه هنوز طفل بودند و علماى اهل تسنن برقرار شد.
🔹در آنجا آن عالم اهل تسنن در حرفهايش احاديثى در فضيلت ابو بكر و عمر روايت كرد.
🔸به حضرت عرض كرد:
شما درباره شيخين- ابوبکر و عمر - چه مى گوييد و حال اينكه ما حديث معتبرى از پيغمبر داريم كه فرمود:
ابو بكر و عمر سيدا كهول اهل الجنة
يعنى ابو بكر و عمر دو آقاى پيرمردان اهل بهشتند.
🔹همچنين حديث ديگرى نقل كرد كه :
روزى جبرئيل به پيغمبر نازل شد، از جانب خدا عرض كرد: من از ابو بكر راضى هستم، از ابو بكر بپرس آيا او از من راضى هست يا نه؟
🔸حضرت جواد فرمود: ما منكر فضيلت ابو بكر نيستيم
ولى يك مطلب هست و آن اين است كه همه قبول دارند كه پيغمبر در حجة الوداع فرمود: « كثرت على الكذابة » دروغگويان بر من زياد شده اند، و معيارى در اختيار قرار داد كه : هر حديث را كه از من روايت كردند اول بر قرآن عرضه بداريد، اگر موافق قرآن بود قبول كرده و الا رد كنيد.
🔹قرآن مى گويد تمام اهل بهشت، جوان هستند.
و اما حديث ديگرى كه گفتيد،
خدا در قرآن مى فرمايد:
«و لقد خلقنا الإنسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن أقرب إليه من حبل الوريد» ما انسان را آفريده ايم و از تمام خطورهاى قلبى او آگاه هستيم.
پس چطور مى شود خدايى كه قرآن او را اينطور معرفى مى كند، از پيغمبر بپرسد كه من از فلان بنده راضى هستم، تو از او بپرس كه از من راضى است يا نه؟!
📚مجموعه آثارشهيدمطهرى، ج21، ص، 99-98 (با ویرایش جزئی)
🌺سالروز ولادت حضرت جواد الائمه(ع) مبارکباد🌺
#مناظره
#امام_جواد علیه السلام
🌹 @Tollabe_pasokhgoo
•┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کفش جفت نمودن علی بن جعفر(ع) برای امام جواد علیه السلام
🎤 حجت الاسلام محمد جواد طبسی؛ استاد حوزه و دانشگاه
#امام_جواد
@pasokhcity
@Tollabe_pasokhgoo
هدایت شده از مرکز مشاوره روشنان
🔸براساس پژوهشی در دانشگاه میشیگان، دادن #موبایل به کودک برای متوقف کردن گریهاش رفتاری غلطه که در آینده منجر به مشکلاتی در تعاملات عاطفیش میشه.
🔸 کودک رو به مکانی ساکت ببرید و به تمام خواستههاش جواب ندید تا عادت نکنه که با #گریه به خواستههاش برسه.
#تربیت_فرزند
https://eitaa.com/joinchat/4178903060Ca43bd84efe
14.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥اولین تلنگر که باعث شیعه شدن مستبصر سیستانی شد!
🔷 @Tollabe_pasokhgoo 🌹
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥وقتی که ملیحه محمدی یک تنه برنامه ضد ایرانی در شبکه سلطنت طلب من و تو را به مذاق تهیه کننده تلخ و کارشناسان برنامه را میخکوب کرد!
🔹"خوشحال باشید که زمان شاه نبودید؛ به خاطر خفقان و دیکتاتوری در آن زمان ما حتی در خانه خودمان جرأت نداشتیم درِ گوشی، اسمی از شاه ببریم؛ ایران از دوران خیلی سختی عبور کرده است!"
🔸"آمریکاییها در طول تاریخ ایران، فقط دخالت نکرند بلکه توهین آمیزترین رفتارها را انجام دادند، به همین دلیل است که جمهوری اسلامی دیگر اعتمادی به آمریکا ندارد!"
🌹 @Tollabe_pasokhgoo
•┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
طلاب پاسخگو
❓آیا اسلام با لذت بردن انسان مخالفه؟! #پاسخ_به_شبهات #نگاهی_درست_به_دین #شادی_در_اسلام ♻️ این مطلب
❓«شوخی و مزاح» از دیدگاه اسلام پسندیده است یا ناپسند؟
✍پاسخ اجمالی:
در سيره پيامبر اكرم(ص)، امامان و بزرگان دين مزاج و شوخي وجود داشته است. در روايت است كه: «مؤمن، شوخ و مزّاح است»؛ البته اين كار نبايد از حدّ اعتدال خارج شود و يا آميخته با گناه، غيبت، سُخريّه و استهزا گردد و يا وسيله انتقام جويى و آبروريزى شود كه در اين صورت، يكى از بدترين رذايل اخلاقى و صفات نكوهيده خواهد بود. اگر مى بينيم در منابع اسلامى از مزاح گاهى به عنوان يك فضيلت و گاه به عنوان يك صفت رذيله ياد شده، اشاره به اين دو جنبه است.
✅پاسخ تفصیلی(نقل احادیث و...)👇
https://makarem.ir/maaref/l/0404481
#پاسخ_به_شبهات
#نگاهی_درست_به_دین
#شادی_در_اسلام
♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯
✴️ طلاب پاسخگو 🔻
🔴 @Tollabe_pasokhgoo
🔺علی، مرد است و مردان را دوست دارد!
💎مرحوم علامه محمد تقی جعفری نقل میکردند:
یکی از نوههای مرحوم مورخ الدوله سپهر- نویسنده کتاب ناسخ التواریخ- به منزل ما آمد و اظهار داشت در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقهمندم شما هم در آن شرکت کنید.
گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور میکنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید، مؤثر واقع شود.
🔸محل برگزاری جشن، منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخشهایی از آن، به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال، باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوهها و شیرینیها جهت پذیرایی از حُضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی آمدند و در وصف امیرالمؤمنین (ع) اشعاری خواندند. برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت...
🔹من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس، سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آن جا این کار، خلاف عادت بود و پیدا بود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شدهاند.
🔸عموم حضار به سید نگاهی تحقیر آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید، جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند.
بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود.
🔹وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمیکرد. وقتی بیت سوم را خواند، سید گفت:
این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت:
🔸خوب، این را اول می پرسیدی، الان برایت توضیح میدهم.
سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران... چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند.
در این هنگام یکی از حضار به سید گفت:
اولا خوش آمدید، هر چند که نمیدانیم چطور آمدید. دوم این که آیا خودتان هم شعر میگویید؟ سید گفت:
گاهی اوقات. گفتند:
میشود یکی از سرودههای خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی میتوانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفتهای. شما بگویید که چه بسرایم؟
🔹آنها با حالت اعجاب آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند:
غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر علی به خاری نگاه کند، گلستان میشود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون، توسل به علی پیدا کنند، بهرهمند میشوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند.
🔸سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این گونه آغاز کرد:
گر شمیمی ز سر طُرّه جانان خیزد
تا قیامت ز صبا، رایحه جان خیزد
والهام من که چو ازخواب، تو بیدار شوی
زچه رو، از سرِ چشمانِ تو مژگان خیزد؟
علیِ عالیِ اعلا که ز بیم نهلش
روح از کالبد عالم امکان خیزد
گر به خاری کند از قاعده لطف، نظر
از بُنِ خار، دو صد روضه رضوان خیزد
گر زند دست به دامان ولایش، فرعون
از لحد با دو کف، موسی عمران خیزد
داورا! دادگرا! جانب "جدّا" نظری
کز پی مدح تو چون بحر، به طوفان خیزد
...
معلوم شد که اسمش[تخلّصش] جدّا و قمی است.
🔻پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت:
آقایان! علی(ع) از این جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید، راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. این جا نشستهاید و غذاها، شیرینیها و شربتهای خوشمزه میخورید بعد میروید خانه و فکر میکنید که در مدح علی شعر گفتهاید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه!
این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت.
🔹پس از رفتن او تا مدتی همه بُهت زده بودند... آن شب شاهد بودم که تعدادی از آن ها بسیار گریه میکردند. آقای سپهر، بعدها میگفت:
تعدادی از آنها زندگیشان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند.
📚کتاب ابن سینای زمان، ص ۹۷-۱۰۲
#علامه_جعفری
🔴 @Tollabe_pasokhgoo 🌼
31.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸ماجرای یک «فقط»
🔹در روزهای اخیر چند ثانیه از صحبتهای سید یاسر جبرائیلی با جدال پر سرو صدا شد.
اما جبرائیلی همچنان آن «فقط» را تکرار میکند و علت آن را تشریح می کند و پاسخ به اتهامات را می دهد
@syjebraily
@Tollabe_pasokhgoo 🌼🌹
⁉️پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «عقل حجّت باطنی است، و برتر از حجّت ظاهری است که همان پیامبران الهی اند. اگر عقل رسول باطني و برتر از رسولان ظاهری است»؛ پس خداوند چرا هزاران پيامبر را برای هدایت بشر فرستاده است؟ بشر با وجود عقل، چه نیازی به انبیاء دارد؟
✍پاسخ اجمالی:
در روایات از عقل به عنوان «حجت باطنی»، و نه «رسول باطنی» نام برده شده است؛ با این حال این حجت باطنی دارای محدودیت هایی است. عقل به تنهایى قادر نیست که همه مصالح و مفاسد انسانها را درک کند و بر اساس آن قانون وضع کند. همچنین، آگاهی بر بخشى از علوم به ویژه مسائل مربوط به امور ماوراء ماده و بسيارى از حقايق مربوط به جهان بعد از مرگ و قيامت، جز از طريق وحى و پیامبران ممكن نیست.
👈 پاسخ تفصیلی
✅ پاسخ دقیقتر 👉
#نبوت
#پرسمان_اعتقادی
#پاسخ_به_شبهات
🌹 @Tollabe_pasokhgoo 🌸
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥قضیه جالب #آیت_الله_مرعشی_نجفی(ره) و احترام به پدرش
🎤مرحوم استاد سید عادل علوی
#درس_اخلاق
#آشنایی_با_علما
🔴 @Tollabe_pasokhgoo 🌼