eitaa logo
طلاب الکریمه
12.3هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
«هر آنچه که یک بانوی طلبه لازم است بداند را در طلاب الکریمه بخوانید»🧕 📌 منبع: جزوات و نمونه سوالات طلبگی و اخبار روز ارتباط با ادمین: @talabetooba
مشاهده در ایتا
دانلود
شبکه کوثرنت برگزار می کند: 📢 فراخوان خاطره و دلنوشته اربعین 📝نحوه مشارکت در طرح: https://kowsarnet.whc.ir/thewire/view/37839735 🎁جوائز: 🔹 به 20 مطلبی که دارای بیشترین نظر و احسنت باشند (جمع کامنت و احسنت های یک مطلب) هدیه 1 میلیون ریالی تقدیم می شود. 📅زمان مشارکت: 🔸 از 23 شهریور لغایت 5 مهر 🔻🔻🔻 توجه داشته باشید که برای مشاهده لینکهای کوثرنت باید به شبکه کوثرنت لاگین کرده باشید. @tollabolkarimeh
فعال‌ترین زنان ما در زمینه‌ی سیاسی، در زمینه‌ی علمی، در زمینه‌ی مدیریت‌های اجتماعی؛ زنان مومن و انقلابی ما هستند؛ دارای تحصیلات خوب، دارای اندیشه‌ی عمیق‌. @tollabolkarimeh
پیشران‌های تمدنی اربعین چهارشنبه ۲۴شهریور ساعت۱۷ @tollabolkarimeh
5.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[-دنیای بدون محمدرضا گلزار رو تصور کن.. + گریه حضار] سرطان پرستش سلبریتی از کجا آغاز شد؟ رسانه‌ها آگاهانه یا از سر حماقت این غده‌ی بدخیم را تکثیر کردند؟ @tollabolkarimeh
برخی آن موقع خندیدند! @tollabolkarimeh
فتح دنیا آرزوی سال‌های نوجوانی من بود. امپراتوری تصوراتم شرق و غرب نداشت و ماسوا را به خدمت خود می‌پنداشتم… تا اینکه طلبه شدم. و همه چیز به هم ریخت و الان همه چیز را در خدمت به دین و مردم میبینم 🔻طلبه اگر واقعاً طلبه باشد، بدور از هرگونه غرور و نخوت، خود را عضو کوچکی از چرخه پرعظمت حیات می‌داند. عضوی که پذیرفته است با عشق همه سختی‌های زندگی مادی را به جان بخرد و به جای آنها به اهداف بزرگ خود دست یابد. نمونه بارز این موضوع طلبه ساده ای است که بدون توپ و تفنگ، انقلابی به پا می‌کند انقلابی که تا ابد الگوی همه آزادمردان و آزادگان جهان می‌شود. انقلابی که همه قدرتمندان مادی جهان را انگشت به دهان به حال خود وا می‌گذارد … 🎙امام خمینی(ره) : "حوزه علمیه قم اسلام را زنده کرد. حوزه قم خدمتی به اسلام کرده که تا صدها سال این خدمت باقی است" @tollabolkarimeh
باد خبر را به گوش مادر بزرگ و پدر بزرگم رساند.آن ها که خانه شان چند کوچه آن طرف تر بود ،خود را رساندند درمانگاه و درمیان اشک و ناله و آه،پیشانی ام بخیه خورد. چندسال بعد که پدر از جبهه آمد به دلایل شغلی منتقل شد تهران. آمدند خیابان آزادی،خیابان استاد معین.اما من نیامدم،ماندم خانه مادربزرگ که صدایش میکردم عزیز. پیرزنی دوست داشتنی باصورتی گرد،قد متوسط و کمی تپل که من و سجاد،نوه های اولش بودیم و عزیزدردانه. مادربزرگ آن قدر دوستم داشت و دوستش داشتم که وقتی خانواده ام به تهران کوچ کردند،پیش او ماندم.خانه اش کوچک بود و جمع و جور،اما پر از صفا و صمیمیت .شب ها کنارش میخوابیدم و بوی حنای موهایش را به سینه میکشیدم.دست هایم را حلقه میکردم دور گردنش تا برایم قصه بگوید:قصه چهل گیس،ماه پیشونی،ملک خورشید و ملک جمشید. تا پیش دبستانی پیش او بودم.هرروز صبح زود برای نماز بیدار میشد. از لانه مرغ ها تخم مرغ برمیداشت،آب پز میکرد و همراه نانی که خودش پخته بود،لقمه پیچ میکرد و با مشتی نخودچی و کشمش یا چهارمغز،در کیسه ای می بست و کیسه را در کیفم میگذاشت و راهی ام میکرد. ظهر که زنگ میخورد می آمد دنبالم،از سرایدار تحویلم میگرفت و به قهوه خانه پدربزرگ میبرد.داخل قهوه خانه میز و صندلی های چوبی سبز رنگ بود و رادیوی چهار موج قدیمی که همیشه خدا روشن بود و پدربزرگ در آنجا چای،کباب ،لوبیا،زیتون پرورده و ماست چکیده میفروخت. ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tollabolkarimeh