•|✨🌙• آرام‌باش! ڪہ‌سڪان‌دست‌ناخداست♥️🍃 #کلام_نور @tollabolkarimeh🌷

🍃🌼کجا خیمه زدی ای بزرگ همه سادات ▫️باید ابلاغ کنند تا روز قیامت حاضران به غایبان و پدران به فرزندان 🤚پیغام غدیر را: «تمام دین، ولایتِ علی است و وارث امروز آن، مهدی علیه السلام...» 🤝 بیعت میکنیم با وارث غدیر، با دعا برای ظهورش.. #غدیر_مهدوی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ┏━━━🍃💐🍃━━━┓ التماس دعای فرج و شهادت ┗━━━💐— @tollabolkarimeh🌷

✅ استاد #مهدی_طائب، تاریخ‌پژوه و استاد درس خارج حوزه: 📺 غدیر، بزرگداشت یک حادثه مُرده‌ی تاریخی نه! بلکه یادآور یک حرکت زنده تاریخ است که در هر عصر و دوره‌ای، تکلیف ما در قبال حفظ و نصرت #امام_زمان‌ مان را مشخص می‌کند. 📺 کسانی که گوشه‌گیری و نشستن را بر مبارزه و جهاد در راه خدا ترجیح می‌دهند، صرفا دوستدار غدیر گذشته‌اند و هیچ تمایلی به #غدیر_حی و زنده ندارند. 📺 آقایانی که امروزه از #غدیر و ولایت دم‌ می‌زنند ولی از دخالت در مسائل سیاسی جامعه امتناع می‌ورزند، یقین بدانند اگر در غدیر ۱۸ذی‌الحجه حضور پیدا کرده و بعد از ورود به مدینه سختی با علی بودن را احساس می‌کردند، همچون دیگران او را تنها و بی یار می‌گذاشتند. /تحلیل TV @tollabolkarimeh 🌷

۲۰ ذی‌الحجه سالروز ولادت با سعادت امام موسی کاظم(علیه السلام) مبارک‌باد. @tollabolkarimeh 🌷

🌟ويژه ولادت امام كاظم علیه السلام روايت رهبرانقلاب از زندگی امام كاظم عليه السلام در اتاق خصوصی امام کاظم؛ شمشير، لباس و قرآن نشانه چيست؟ @tollabolkarimeh 🌷

#پاراگراف ..... آنگاه یکی از آنها را از مرکبش شناختم، او موسی بن جعفر بود که سوار بر استر آشنایش می آمد. به یکباره دل در سینه ام فرو ریخت و تپش قلبم تندی گرفت. ناخودآگاه، ترس سراسر وجودم را پر کرد. و رمق از زانوانم رفت. به یاد آن همه آزاراها که به او رسانده بودم و آن همه اهانت ها که به او و پدرانش کرده بودم، افتادم. نیز تهدید او، که به یارانش گفته بود: « من خود او را تنبیه خواهم کرد» در خاطرم آمد. 📚تنبیه کاری؛ داستانی از زندگی امام موسی کاظم علیه السلام نویسنده : محمدرضا سرشار تصویرگر: نرگس دلاوری گروه سنی ج؛ سال های پایان دبستان #معرفی_کتاب @tollabolkarimeh 🌷

میلاد‌مولا‌جانمان‌مبارڪ😍❤️ #یا_باب_الحوائج @tollabolkarimeh 🌷

♦️لبخند موهای بلند و بافته شده‌اش از مقنعه بیرون زده بود. پشت به ما، رو به کمد آهنی دنبال بدمینتون میگشت. من و معاون پرورشی، که مشغول چیدن کتاب‌های نمایشگاه در قفسه بود، داشتیم راجع به محتوای ساعت بعد از نماز دانش آموزان برنامه‌ریزی و گفتگو می‌کردیم که دختر برگشت سمت ما؛ ناخن های بلند و کشیده‌ای داشت. چشمان درشت و بینی ریز. تاج ابروهایش را به هم نزدیک کرد گفت: 《خانم ما خودمون عقل داریم و خودمون تشخیص میدیم چی خوبه چی بد، نیازی نیست یکی دیگه رو از بیرون برای هدایت ما دعوت کنید!》و رفت. چیزی در دل من ترک برداشت. آن از استقبال سرد معلم‌ها در بدو ورود این هم از جامعه‌ی مخاطب که همچین ذهنیتی از ما دارد. همین روز اول برای جا زدن و دیگر ادامه ندادن کافی بود. مربی پرورشی من را نگاه کرد، بغضم را قورت دادم و نیشخند زدم به شیطان که منتظر عقب نشینی من بود. بعد از آن، یک ماه تمام، لبخند را از چهره‌ام پاک نکردم تا آنجا که نمازخانه دبیرستان هر روز شاهد دوستی من و پریسای گیسو بافته‌ی روز اول به همراه جمع زیادی از دوستانش شد. و من باز هم به شیطان نیشخند زدم. #خاطرات_تبلیغ @tollabolkarimeh 🌷

🍃🌹🍃صلوات خاصه ی حضرت امام موسی کاظم علیه السلام @tollabolkarimeh 🌷

🌺 السـلام علیڪ یا موسـی بن جعفـر أیها الڪاظـم (علیہما السلام) 🌺 🌸 ولادت حضرت ابالحسن باب الحوائج بر همگان مبارکباد 🌸 ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @tollabolkarimeh 🌷

💫﷽💫 معبودا ! زبانِ گنه‌ کارم قاصر است که صدایت بزند، امامیدانم که آغوش تو باز است برای هرآنکه به سویت دست تمنا دراز کند. ای امیدِ ناامیدان و ای روشنی بخشِ قلوب سیه دلان من ضعیف و ناتوانم.... رهایم نکن! 《سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَبِّ》 #به_قلم_ضحی @tollabolkarimeh🌷