خاطره تبلیغیتو بنویس جایزه بگیر📌
✔️مسابقه ای با جوایز خوب
@tollabolkarimeh🌷
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸انتخاب بین بد و بدتر، کار هرکسی نیست!🔸
آنکه بین بد و بدتر، بد را انتخاب می کند، #بینش_سیاسی دارد و سیاسی است. اما آنکه مطلقاً نمی خواهد فعل بد انجام بدهد، او #ساده_اندیش است و دخالت در سیاست، برای او #ممنوع است.
@haerishirazi
حدود بیستسالم بود که دعوت شدم به یک مهمانی خاص. دوستم میگفت یک مولودی سادهست، به مناسبت آغاز امامت امام زمان عج. من هم چیز بیشتری نمیدانستم. صاف و صادقانه مساله را با مادرم درمیان گذاشتم و مثل همیشه اصرار پشت اصرار که بگذار بروم. او اصلا موافق مولودیهای زنانه نبود. رنگ و لعاب متزورانه و بیهدفش را دوست نداشت. اسم عیدالزهرا را که شنید مخالفتش بیشتر هم شد. اما دست آخر گفت: "برو تا خودت بفهمی چرا مخالف بودم."
روز عجیبی بود. من با ظاهر دخترانه همیشگیم، یک لباس پوشیده ساده، یک تهآرایش ملایم و یک لبخند معصومانه پا به خانهای گذاشتم که هیچوقت شبیه آدمهایش را ندیده بودم. زنانی که با آرایشهای غلیظ و زننده چادرهایشان را عوض میکردند و به هیبت یک آلامد اغراقآمیز ترسناک درمیآمدند. لباسهای مجلسی معمولا قرمز، دخترکها در برهنهترین حالت ممکن، و زنها در وضعیت تمرد از شخصیت روزمره بودند. بیشترشان هرچه طلا داشتند آویخته بودند. بوی عطرهای تند با عرق زنان تنومند آمیختهبود. مسنترها روی مبل نشستهبودند و جوانترها روی زمین پهن شده بودند. من هم جایی گوشه پذیرایی کز کردم.
مولودیخوان، زن قرمز پوش غبغبداری بود با گوشوارههای حلقهای بزرگ. دو دستیار داشت که دف میزدند و مراسم شروع شد. اوج حیرتم همان جا بود که با شعرهایی مسما به نام ائمه و اظهار محبت به آنها مهمانی از وضعیت سکون خارج شد. دخترکان وسط بودند و هر طور که بلد بودند میرقصیدند. یکی از آنها که خبره رقص عربی بود دقایقی طولانی هنرنمایی کرد، آنقدر که اگر خواننده شور را تمام نمیکرد،از هوش رفتهبود. یکی دیگر ترکی یکی دیگر کردی. مادری را دیدم که به دخترش تشر زد که برود وسط تا حرف پشتش درنیامده که بلد نیستد! فستیوال دختر شایستهای بود برای خودش، جشنواره رو کردن مهارتهای مبتذل، رقابت زیبایی و کسوت، خوشگذرانی بیمایه مجلل.. هرچه بود نمیتوانم اسمش را مولودی بگذارم. جایی که احتمالا هدفش این است محبت ما را به آلالله زیاد کند. چیزی بیافزاید و کم نکند..
برگشتم خانه،
مغموم و خسته،
چشمهای مادرم منتظر چشمهایم بود..
#عیدالزهرا
✍🏻derakhte_tafakor
@tollabolkarimeh
📸 گزارش تجمع طلاب در فیضیه در محکومیت جنایات تروریستی و حمایت از مردم افغانستان
تجمع بزرگ حوزویان در محکوم نمودن جنایات تروریستی و حمایت از مردم افغانستان امروز در مدرسه مبارکه فیضیه قم برگزار شد.
@tollabolkarimeh
🔔 جامعةالزهرا(س) برای ثبت نام چهارمین دوره «تربیت محقق» فراخوان داد
@tollabolkarimeh
ما چیز زیادی از شما نمیدانیم.
تنها چیزی که از کودکی به ما گفتهاند، این بوده که تاجرها، برای شما کاروان کاروان، ابریشم و نقره و طلا حمل میکردند.
شتر شتر، ثروت شما را میآوردند و میبردند
و کسی حساب مال شما دستش نبود...
همینقدر گفتهاند که تمامِ بزرگان حجاز خواستار شما بودند و شما دل به هیچ یک نمیدادید...
و این را هم گفتهاند که شما با تمام شکوه و جلالتان به پیامبر جانِ ما دل بستید، و مصطفای آفرینش را با جان و دل، بسیار بسیار می خواستید...
و چون پیامبر، علی را با خود به خانه آورد و کفالتش را قبول کرد، شما بر علی از مادر مهربانتر بودید...
و یک حرف دیگری هم که از شما میدانیم اینکه با تمام آن ثروت، وقت رحلت حتی قدر یک کفن هم دارایی نداشتید...
این تمام آن چیزی بود که ما از شما میدانیم.
و البته یک چیز خیلی بزرگتر و مهمتر، و آن هم اینکه شما مادرِ فاطمه هستید...
میبینید بانو، تمام دانستههای ما از شما قدر چند خطنوشته بیشتر نمیشود...
ما از شما چیزی نمیدانیم.
فقط همین اندازه میدانیم که شما را دوست داریم...
دوستتان داریم برای همسر بودنتان برای پیامبر؛
دوستتان داریم برای مادری کردنتان برای امیرالمؤمنین؛
دوستتان داریم برای خاطرِ زهرایتان؛
اصلا دوستتان داریم برای خاطر خودتان، برای خدیجه بودنتان...
بانویی که مهربانیهایش از پس چهارده قرن، تمامی ندارد...
دوستتان داریم و این تمام دارایی ماست...
یا خدیجة الغراء 💚
✍️ملیحه سادات مهدوی
@tollabolkarimeh