eitaa logo
طلاب الکریمه
12.3هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
«هر آنچه که یک بانوی طلبه لازم است بداند را در طلاب الکریمه بخوانید»🧕 📌 منبع: جزوات و نمونه سوالات طلبگی و اخبار روز ارتباط با ادمین: @talabetooba
مشاهده در ایتا
دانلود
28.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ استاد ، تاریخ‌پژوه و استاد درس خارج حوزه: 📺 غدیر، بزرگداشت یک حادثه مُرده‌ی تاریخی نه! بلکه یادآور یک حرکت زنده تاریخ است که در هر عصر و دوره‌ای، تکلیف ما در قبال حفظ و نصرت مان را مشخص می‌کند. 📺 کسانی که گوشه‌گیری و نشستن را بر مبارزه و جهاد در راه خدا ترجیح می‌دهند، صرفا دوستدار غدیر گذشته‌اند و هیچ تمایلی به و زنده ندارند. 📺 آقایانی که امروزه از و ولایت دم‌ می‌زنند ولی از دخالت در مسائل سیاسی جامعه امتناع می‌ورزند، یقین بدانند اگر در غدیر ۱۸ذی‌الحجه حضور پیدا کرده و بعد از ورود به مدینه سختی با علی بودن را احساس می‌کردند، همچون دیگران او را تنها و بی یار می‌گذاشتند. /تحلیل TV @tollabolkarimeh 🌷
هدایت شده از طلاب الکریمه
۲۰ ذی‌الحجه سالروز ولادت با سعادت امام موسی کاظم(علیه السلام) مبارک‌باد. @tollabolkarimeh 🌷
هدایت شده از طلاب الکریمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟ويژه ولادت امام كاظم علیه السلام روايت رهبرانقلاب از زندگی امام كاظم عليه السلام در اتاق خصوصی امام کاظم؛ شمشير، لباس و قرآن نشانه چيست؟ @tollabolkarimeh 🌷
..... آنگاه یکی از آنها را از مرکبش شناختم، او موسی بن جعفر بود که سوار بر استر آشنایش می آمد. به یکباره دل در سینه ام فرو ریخت و تپش قلبم تندی گرفت. ناخودآگاه، ترس سراسر وجودم را پر کرد. و رمق از زانوانم رفت. به یاد آن همه آزاراها که به او رسانده بودم و آن همه اهانت ها که به او و پدرانش کرده بودم، افتادم. نیز تهدید او، که به یارانش گفته بود: « من خود او را تنبیه خواهم کرد» در خاطرم آمد. 📚تنبیه کاری؛ داستانی از زندگی امام موسی کاظم علیه السلام نویسنده : محمدرضا سرشار تصویرگر: نرگس دلاوری گروه سنی ج؛ سال های پایان دبستان @tollabolkarimeh 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میلاد‌مولا‌جانمان‌مبارڪ😍❤️ @tollabolkarimeh 🌷
♦️لبخند موهای بلند و بافته شده‌اش از مقنعه بیرون زده بود. پشت به ما، رو به کمد آهنی دنبال بدمینتون میگشت. من و معاون پرورشی، که مشغول چیدن کتاب‌های نمایشگاه در قفسه بود، داشتیم راجع به محتوای ساعت بعد از نماز دانش آموزان برنامه‌ریزی و گفتگو می‌کردیم که دختر برگشت سمت ما؛ ناخن های بلند و کشیده‌ای داشت. چشمان درشت و بینی ریز. تاج ابروهایش را به هم نزدیک کرد گفت: 《خانم ما خودمون عقل داریم و خودمون تشخیص میدیم چی خوبه چی بد، نیازی نیست یکی دیگه رو از بیرون برای هدایت ما دعوت کنید!》و رفت. چیزی در دل من ترک برداشت. آن از استقبال سرد معلم‌ها در بدو ورود این هم از جامعه‌ی مخاطب که همچین ذهنیتی از ما دارد. همین روز اول برای جا زدن و دیگر ادامه ندادن کافی بود. مربی پرورشی من را نگاه کرد، بغضم را قورت دادم و نیشخند زدم به شیطان که منتظر عقب نشینی من بود. بعد از آن، یک ماه تمام، لبخند را از چهره‌ام پاک نکردم تا آنجا که نمازخانه دبیرستان هر روز شاهد دوستی من و پریسای گیسو بافته‌ی روز اول به همراه جمع زیادی از دوستانش شد. و من باز هم به شیطان نیشخند زدم. @tollabolkarimeh 🌷
🍃🌹🍃صلوات خاصه ی حضرت امام موسی کاظم علیه السلام @tollabolkarimeh 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 السـلام علیڪ یا موسـی بن جعفـر أیها الڪاظـم (علیہما السلام) 🌺 🌸 ولادت حضرت ابالحسن باب الحوائج بر همگان مبارکباد 🌸 ┈┈•✾🌸✾•┈┈ @tollabolkarimeh 🌷
💫﷽💫 معبودا ! زبانِ گنه‌ کارم قاصر است که صدایت بزند، امامیدانم که آغوش تو باز است برای هرآنکه به سویت دست تمنا دراز کند. ای امیدِ ناامیدان و ای روشنی بخشِ قلوب سیه دلان من ضعیف و ناتوانم.... رهایم نکن! 《سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَبِّ》 @tollabolkarimeh🌷
قشنگ حرف بزنیم؛ حرف قشنگ بزنیم... @tollabolkarimeh 🌷
💫﷽💫 ♡برکت♡ مادربزرگ همیشه میگفت:《 خدا به زندگیت برکت بده مادر》 آن وقت ها بچه تر بودم و از درک این دعا عاجز هروقت مادر بزرگ این دعا را برایم میکرد، متعجب به صورت چروکیده‌‌اش خیره میشدم.... کمی که بزرگتر شدم این دعای به ظاهر عادی و از روی عادتِ مادر بزرگ، دیگر مرا متعجب نمیکرد میگفتم: پیر است دیگر...خواسته یک دعایی برای نوه‌ی مغزِ بادامش بکند که خاص باشد و ماندگار  یک روز درگیر کارهای روزمره بودم و سرم شلوغ بود مدام به اینور و آنور میدویدم مادر بزرگ گفت: 《خدا به زمانت برکت بده مادر》 لبخندی تلخ و سرسری به او زدم و به کارم ادامه دادم همه چیز خیلی خوب پیش رفت و همه کارهایم را به خوبی انجام دادم  از عملکرد خود راضی بودم، وقت آن بود که کمی استراحت کنم دراز کشیدم و به ساعت خیره شدم! به یکباره خشکم زد چطور ممکن بود تمام کارهایم را تنها در یکساعت انجام داده باشم؟! آن هم با دقت و ظرافت و به بهترین شکل ناگهان صدای مادر بزرگ در ذهنم پیچید《خدا به زمانت برکت بده مادر》 برکت.... چه غریبِ آشنایی واژه‌‌ای که سال ها شنیدم ولی هرگز درک نکردم اما امروز این من بودم که برکت را لمس کردم برکت همیشه در ثروت نیست؛ گاه برکت در زمان است گاه در عمر! گاه در عشق است گاه در پول! برکت چیز عجیبی‌ست...! در عمر که باشد، بذر عاقبت‌بخیری میکارد... در عشق که بیاید، میوه‌ی وفادارای میدهد... و در ثروت که رخنه کند، ریشه‌ی بی‌نیازی بر میتابد.... اکنون میفهمم که چرا مادر بزرگ، همه دعای خیر خود را در یک کلمه جا میداد 《برکت》 امیدوارم خدا به زندگیتون برکت بده🙏 @tollabolkarimeh 🌷