eitaa logo
طلوعی دوباره در چناران با صدا و سیما
515 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
832 ویدیو
22 فایل
به روز ترین اخبار شهرستان های چناران، گلبهار، استان، ایران اسلام و جهان امروز مهمترین جنگ بین حق و باطل، جنگ رسانه است و جهاد تبیین، راهگشای پیروزی در این جنگ نابرابر ارتباط با ادمین: @hamid_7968
مشاهده در ایتا
دانلود
52.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻همت گروه های جهادی بسیج سازندگی، مشارکت مردمی و خیرین محلی در بازگشایی مسیر اخلمد بهشت خراسان برای سهولت در تردد مسافران و گردشگران 🔸و اجرای موفق طرح محله همدلی با حضور روحانیون 🔹امید آفرینی و خدمت رسانی به مردم، مهمترین فلسفه تشکیل گروه های جهادی 🔸فرزند هنر زنده کند، نام پدر و حالا دعای خیر مردمی ▪️۱۷ اردیبهشت ماه سالروز تأسیس بسیج سازندگی به یکایک جهادگران بسیجی عرصه سازندگی مبارک 🔹کاری از: گروه جهادی هنر و رسانه شهید سید مرتضی آوینی شهرستان چناران مجمع عالی جهادگران استان خراسان رضوی
🔻ما به این دنیا آمده ایم، قیمت پیدا کنیم، نه به هر قیمتی زندگی کنیم 🔸روزی پسر بچه ای پنج یا شش ساله ای که همه عمرش را در روستا گذرانده بود، برای اولین بار به شهر رفت 🔹شلوغی بازار و خیابان ها او را متحیر کرده بود، تا به حال این همه جمعیت را ندیده بود 🔸چیزی که او را متحیر و به تعجب بیشتری وا داشت، شی ای فلزی بود که در مبادله کالا رد و بدل می شد و او تا به خال چنین چیزی ندیده بود 🔹در روستای آنها انقدر مهر و محبت بود که اگر گوشت یا ارد و گندم می خواستند، به یکدیگر قرض میدادند و سر وعده، دین خود را ادا می کردند و حتی انهایی که اوضاع بهتری داشتند که به یکدیگر کمک می کردند تا دوران قحطی به پایان برسد 🔸از یکی از مردم کوچه و بازار سوال کرد: این شی فلزی چیست؟ گفتند: نام این شی فلزی چیست؟ به او پاسخ دادند که نام آن پول است 🔹اما چیزی که بیش از همه تعجب او را برانگیخت، آدم های هیکل، سیه چهره و زشتی بود که روی آنها هم قیمت می گذاشتند و به اسم برده می فروختند 🔸برای لحظه ای از سر غرور و تکبر به چهره خودش که در آینه می درخشید، نگاهی کرد و بادی به غبغب انداخت و گفت: خدایا من به این زیبایی، اگر برده بودم، آیا کسی پول داشت که مرا هم بخرد 🔹خدا گفت: تکبر و غرور به خود گرفتی، صبر کن به روستا برگردیم، می دانم با تو چه کار کنم 🔸چند روزی گذشت و به زادگاه خود برگشتند، برادرها که طاقت محبت های پدر را نسبت به برادر کوچک خود را نداشتند، با لحنی ملتمسانه به پدر گفتند: بگذار برادر ما هم با ما به صحرا بیاید و با ما بازی کند از پدر اصرار و از برادرها انکار 🔹هر چه پدر اصرار کرد که او را با خود نبرید، برادرها انکار کردند که مطمئن باش که ما مواظب او هستیم 🔸پدر که اصرار بی حد و حصر پسرانش را دید، قبول کرد و از آنها قول گرفت که او را صحیح و سالم به او باز گردانند 🔹بالاخره پسرک همراه برادرانش، روانه صحرا شدند و کمی که از روستا و آبادی دور شدند، او را به باد کتک گرفتند و حتی قصد کشتن او را کردند که یکی از برادرها که دلش به رحم آمد، گفت: او را نکشید و به چاه بیندازیم تا کاروانی بیاید و او را به جای دور دستی ببرد که برای همیشه او را نبینند 🔸پسرک را که سر و صورتش، پر خون شده بود به چاهی انداختند و به گوشه ای منتظر ماندند 🔹بالاخره کاروانی از راه رسید و مشک را به درون چاه انداختند که آب بالا بیاورند که دیدن ماه بالا آمد، آنقدر که این پسر زیبا بود 🔸برادرانش از پشت بیرون آمدند و گفتند: که این برده ما بوده که درون چاه افتاده، رفتیم که طناب بیاوریم که شما نجاتش دادیم 🔹نگفتند که این برادر ماست، گفتند که او برده ما بوده، رفتیم طناب بیاوریم که او را نجات دهیم که شما پیدایش کردید و حالا او را می فروشیم 🔸گفتند: چند؟ به یکدیگر نگاهی کردند و از ترس اینکه، خریداران، پشیمان شوند، قیمت ناچیزی گفتند که اشک های پسرک جاری شد و یاد روزی که با خود می گفت: اگر من برده بودم، کسی پول داشت که مرا بخرد، افتاد 🔹و خداوند فرمود: به واسطه این دل شکستن، یوسف در بازار برده فروش ها مشتری برایش فرستادیم که دو برابر وزنش طلا دادند 🔸حال قیمت ما چقدره؟ خودمان، قول و قرارمان، عهد و پیمانی که با خدای خودمان که فرصت زندگی را به عطا نموده، چقدر می ارزیم؟ 🔹ما آمده ایم که قیمت پیدا کنیم، یا به هر قیمتی زندگی کنیم؟ 🔸همه ما در جهاد اصغر ( جنگ تحمیلی) پیروز شدیم و در جهاد اکبر مبارزه با نفس شکست خوردیم، پذیرفتن این شکست، خود پیروزی بزرگی برای ما محسوب می شود، چرا که دشمن قسم خورده ای به نام شیطان داریم که عهد بر گمراه نمودن انسان ها بعنوان اشرف مخلوقات بسته است 🔹و راه نجات از این بحران اقتصادی که دشمن قسم خورده ما بوجود آورده که می تواند این کشور حسینی را به سرانجام ظهور دولت موعود برساند، داشتن روحیه جهادی و تفکر انقلابی و بسیجی است 🔸اسرائیل متجاوز را تنبیه می کند و جرات نفس کشیدن را از شیاطین عالم، مستکبرین شرق و غرب می گیرد 🔹راه نجات اقتصاد ما تحقق این وعده الهی بر روی این کره خاکی است همه با هم برای هم کاری کنیم، پول برای ما کار کند، نه ما برای پول 🔸روزی فرا خواهد رسید که مستکبرین عالم، همانند امن هتب های دوران یوزارسیف حکیم، طلاهایشان را بدهند تا ذره ای گندم از مسلمانان بگیرند که نمیرند و وعده خداوند متعال نزدیک است، برای ریشه کنی ظلم و ظالم 🔹چرا که امام صادق علیه السلام فرمود: روزی که مظلوم از ظالم انتقام می گیرد، سخت از روزی است که ظالم به مظلوم ظلم می کند