eitaa logo
تونل زمان
32.7هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
14 فایل
﷽ به کانال خودتون خوش اومدید. تونل زمان @admin_tonnelzaman پاسخگویی به مشکلات کانال و انتقادات __________________________ تبلیغات👇👇👇 @zaman_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
صندوق پس انداز بانک ملی تهران سال ۱۳۴۵ خیابان فردوسی روبروی سفارت آلمان @tonnel_zaman
تولید ملی در ایران در دوران قاجاریه @tonnel_zaman
در سال ۱۹۳۷ در انگلستان یک مسابقه فوتبال بین تیم‌های چلسی و چارلتون بعلت مِه غلیظ در دقیقه ۶۰ متوقف شد. اما «سام‌ بارترام» دروازبان چارلتون ۱۵ دقیقه پس از توقف بازی همچنان درون دروازه بود! زیرا بعلت شلوغی پشت دروازه اش سوت داور را نشنیده بود. او با دست هایی گشاده و با حواس جمع در دروازه می ماند و با دقت به جلو نگاه می کند تا به گمان‌خودش در برابر شوت های حریف غافلگیر نشود. وقتی پانزده دقیقه بعد پلیس ورزشگاه به او نزدیک شد و خبر لغو مسابقه را به او داد سام بارترام با اندوهی عمیق گفت: چه غم انگیز است که دوستانم مرا فراموش کردند در حالی که من داشتم از دروازه آنها حراست می کردم. در طول این مدت فکر می کردم که تیم ما در حال حمله است و به تیم رقیب مجال نزدیک شدن به دروازه ی ما را نداده است. در میدان زندگی چه بسیار بازیکنانی هستند که از دروازه آنها با غیرت و حمیت حراست کردیم اما با مه آلود شدن شرایط در همان لحظه اول میدان را خالی کرده و ما را تنها گذاشته اند. @tonnel_zaman
عراقی ها وقتی خرمشهر را تصرف کردند به روی دیوارها نوشتند «جعنا لنقبی : آمده ایم که بمانیم» ۲سال بعد وقتی خرمشهر آزاد شد شهید بهروز مرادی زیر همان نوشت: «آمدیم اما نبودید!» @tonnel_zaman
تصویری از بانوی شیک پوش قاجاری سال ۱۲۹۰ شمسی
زنان عصر قاجار درحال تنبک زدن و رقصیدن
برندهای تجاری بزرگ از اینجا شروع کردن :)
مرا به تاریخ خودت ببر به تاریخی که زنان در جهان حکومت کنند و مردان، ملتی سر به زیر باشند و مردان، فقط عاشق شوند مرا به تاریخ خودم ببر ... 👤 محمود درويش
برای من عجیب است چرا همۀ افرادی که میدانند کشور را چطور اداره کنند مشغول رانندگی تاکسی یا اصلاح موهای دیگران هستند!
این مجسمه‌ای که می‌بینید اثر میکل آنژ نگارگر، پیکرتراش، معمار و چکامه‌سرای ایتالیایی در بیش از ۵۰۰ سال پیش هست ! سوالی که پیش میاد اینه که میکل آنژ چجوری این چین و شکنج پارچه رو از دل سنگ درآورده؟؟؟ عکس رو زوم کنین و یه کم بهش خیره بشین تا شما هم "نفهمین" که چجوری چنین چیزی ممکنه!
یکی از دوستانِ کاناداییم، یه قانونِ جالب واسه خودش داشت! قانونش این بود که: با وجودِ داشتن همسر، دو بچه و زندگی مستقل و کارِ پر مسئولیت ماهی «یک شب» باید خونه پدر و مادرش باشه! می‌گفت که کارهای بچه‌هارو انجام میدم‌ و میرم خودم تنهایی، مثل دورانِ بچگی و نوجوانی ... چندین ساله این قانون رو دارم، هم خودم و هم همسرم! می‌گفت: خیلی وقت‌ها هم کار خاصی نمی‌کنیم! پدرم تلویزیون نگاه می‌کنه و من کتاب می‌خونم، مادرم تعریف می‌کنه، من گوش می‌دم، من حرف می‌زنم و مـادرم یا پدرم چرت می‌زنند و شب می‌خوابیم... صبح صبحانه‌ای می‌خوریم، بعد برمیگـردم به زندگی! دیروز روی فیسبوکش دیدم یه "عکس" گذاشته بود و یه نوشته که متوجه شدم مادرش چند ماه پیش فوت شده. براش پیام دادم که بابتِ درگذشت مادرت متاسفم و همیشـه ماهی یک شبی رو که گفتـه بودی به یاد دارم... جوابی داده، تشکری کرده و نوشته که: «مادرم توی خاطراتِ محدودش از اون شب‌ها به عنوانِ بهترین ساعتهای سال‌ها و ماه‌های گذشته ‌اش یاد کرده» و اضافه کرد که: اگه راستش رو بخوای "بیشتر" از مادرم برای خودم خوشحالم که از این «فرصت و شانس» نهایتِ استفاده رو برده‌ام...!! قوانینِ خوب رو دوست دارم... برای خودتون؛ دلتون؛ حالتون و خانوادتون قانون های قشنگ بذارید؛ بعدا حسرت قانون های گذاشته نشده رو نداشته باشید! از خاطراتِ مهندس آوانسیان