#یک_تکه_از_کتاب یه چیز باحال دیگه واسه راحتی مردم شهر اینجا. اسم روز هاشون فرق میکنه تا همه خوش به حالشون بشه؛ پنجشنبه اول، جمعه اول، پنجشنبه دوم، جمعه دوم، پنج شنبه سوم، جمعه سوم، جمعه آخر. آخر هفته دو تا جمعه دارن. شهر از پنج شنبه سوم کامل تعطیل میشه تا جمعه آخر. 📚#کتاب «سیزده»،بخش نوزدهم #معرفی_کتاب @too_faani

#یک_تکه_از_کتاب _حسین اینجا هم کنکور داره؟! تو چی دوست داری قبول بشی؟ _ معلومه که ندارن! این بهترین خصوصیت شهر محسوب میشه. من می خوام مهندسی برق بخونم. دوتا دانشگاه خوب فنی دارن. دانشگاه غر زنان شریف و دانشگاه امیر صغیر. 📚کتاب«سیزده»بخش بیستم #معرفی_کتاب @too_faani

📚کتاب سیزده 🖊️نوشته علی میرصادقی «آدم تخیلی نیستم اما تصور میکنم که اگه دنیا یه جور دیگه بود، بهتر بود. مثلا....» اگر تو جای نویسنده بودی، این جمله رو چجوری ادامه می دادی؟! بنویس برام👈🏻@too_faan✨ @too_faani

#شعر_بخوانیم✨ تا گل روی تو دیدم همه گلها خارند تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند 🖊️سعدی @too_faani

#شعر_بخوانیم✨ خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی که هنوز در خیالی و ندانمت کجایی 🖊️سعدی @too_faani

#یک_تکه_از_کتاب تنهایی و خلوت دو مقوله متفاوت هستند.در تنهایی می توانی به خود بباورانی که به تنهایی در مسیر درستی قرار داری.اما خلوت یعنی تنهایی که احساس تنها بودن نداری. این برای ما بهتر است. اما بالاخره باید کسی را بیابیم. آن کسی که مانند آینه در مقابل تو باشد و خودت را به یادت بیاورد و به یاد تو باشد.تنها در قلب انسان دیگر است که می توانیم حضور خود و خدا را حس کنی. 📚 از کتاب ملت عشق 🖊️ نوشته الیف شافاک @too_faani

#شعر_بخوانیم فلک به مردم نادان دهد زمام مراد تو اهل فضل و دانشی،همین گناهت بس 🖋️حافظ @too_faani

#شعر_بخوانیم قاصد روزان ابری،داروگ!کی می‌رسد باران؟ 🗣️دکتر کاکاوند #too_faani

#شعر_بخوانیم دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی 🖋️سعدی @too_faani

بسیاری از افراد می خواهند اول به آسایش و خوشبختی برسند، بعد به زندگی لبخند بزنند. ولی غافل از اینکه تا به زندگی لبخند نزنند؛ به آسایش و خوشبختی و آرامش نمیرسند…✨ @too_faani

#شعر_بخوانیم ز آهِ خلق بپرهیز، آینه است گواه که در زمانه دمِ بی اثر نمی باشد 🖊️کلیم کاشانی @too_faani

#یک_تکه_از_کتاب فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد. تو درباره ی صورتت خیالبافی می کنی و تصورت این است که صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون تو است. و بعد وقتی چهل ساله شدی، کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد. وحشت خودت را مجسم کن! تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی: صورتِ تو، خودِ تو نیست. 📚کتاب جاودانگی 🖊️اثر میلان کوندرا @too_faani