eitaa logo
داستانهای ناب
851 دنبال‌کننده
23 عکس
6 ویدیو
1 فایل
اين كانال نذر حضرت اباعبدالله الحسين(ع) می‌باشد و استفاده از داستانهای قرار گرفته در كانال بجز با ذكر لينك دارای ضمان است. تماس با مدير: @mojtaba_sh @Misam_sh برای ارتباط لطفا به آيدی مدير پيغام بفرستيد.
مشاهده در ایتا
دانلود
☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘ 🌺☘🌺 ☘🌺 🌺 ⚫️ ازعزرائیل پرسیدند: تابه حال گریه نکردی ، زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟ 🔴 عزرائیل جواب داد: 😃 یک بار خندیدم، 😭 یک بار گریه کردم 😨 و یک بار ترسیدم... ☑️ ."خنده ام" زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،او را درکنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم..!!! ☑️ " گریه ام" زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم،او را در بیابانی گرم و بی درخت و آب یافتم که درحال زایمان بود... منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم...!!! دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم... ☑️ " ترسم " زمانی بود که خداوند به من امرکرد جان فقیهی را بگیرم نوری از اتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد و زمانی که جانش را می گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم... ✅ دراین هنگام خدا وندفرمود: میدانی آن عالم نورانی کیست؟..؟ او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی!!! من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم ... ?🌹? هرگز گمان مکن که باوجودمن ، موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود...👌 لطفا در ترویج فرهنگ اسلامی ما را یاری کنید. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• براي خواندن داستانهاي زیبا و جذاب لینک زیر را لمس کنید ╭┅─═ঊঈঊঈ═─┅╮ 🌟 @top_stories 🌟 ╰┅─═ঊঈঊঈ═─┅╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🍃🌺🍃 🌺 داستانهای قدیمی تر را با هشتکهای زیر مطالعه فرمائید د👇👇👇👇👇👇👇د •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• داستانهای: •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• براي خواندن داستانهاي زیبا و جذاب لینک زیر را لمس کنید ╭┅─═ঊঈঊঈ═─┅╮ 🌟 eitaa.com/joinchat/1473773568C9beb75b089🌟 ╰┅─═ঊঈঊঈ═─┅╯ خواهشمندم این پست را برای دوستانتان فوروارد کنید