(( #کُلّمَنعَلَیهافان ))
آچ گوزون اویان انسان کُلّ مَن عَلیها فان
ساتما عمریوی ارزان کُلّ مَن عَلیها فان
گوزله اشتباه ائتمه عمریوی تباه ائتمه
گلمیوب اله آسان کُلّ مَن عَلیها فان
حقدن ائیلمه غفلت آزدی عمروده فرصت
جان چیخوب گئدر بیر آن کُلّ مَن عَلیها فان
حقی پایمال ائتمه عمریوی زوال ائتمه
گوزله ائیلمه عصیان کُلّ مَن عَلیها فان
بیرده ائیلمه غیبت وورما بیر کسه تهمت
چوخ چتین اولار بهتان کُلّ مَن عَلیها فان
صادق اول رفاقتده عادل اول قضاوتده
حق اوزی قورار دیوان کُلّ مَن عَلیها فان
تاپشوروب سنه قران غافل اولما ای انسان
حقّیدن آپار فرمان کُلّ مَن عَلیها فان
بئیله ائیلمه جولان ایتمه بیر کسی نالان
تنگ اولار سنه میدان کُلّ مَن عَلیها فان
هم گدا و هم دارا دون اولا وَ یا والا
عاقبت اولار گریان کُلّ مَن علیها فان
ایستَسَه حقِ سبحان عمریوه اولار پایان
چون اوزی دییوب قرآن کُلّ مَن عَلیها فان
وار ئولوم ، اونا خاطر اُول قیامته حاضر
وار قاباقدا بیر طوفان کُلّ مَن عَلیها فان
آچ گوزون گیلن شیدا حقیلن ائله سودا
عمریوه وئرر پایان کُلّ مَن عَلیها فان
اولماسا اگر خیرون درده دگمسه شعرون
ائیله بو سوزه اذعان کُلّ مَن عَلیها فان
✍محمدرضاصادقیشیدا
#پندیات
چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۱
🏴نوحه شهادت امام_جواد_علیه_السلام🏴
#آواز_شور_محلی
#گوشه_داغستانی
🎶سبک نسیمی جانفزا می آید
گل ياس رضا پرپر شد
در جوانى چونان مادر شد
واويلا واويلا واويلا
ميان حجره از پا افتاد
بى کس و يارو تنها افتاد
انقدر کف زدن نامردان
تا که اقا ز اوا افتاد
واويلا واويلا واويلا
کو پدر بوسد اين لبها را
بشنود ناله اى زهرا را
دست و پا ميزنم لب تشنه
بسته دشمن بر او درها را
واويلا واويلا واويلا
خون لبهاى او ميديدند
براى ناله اش خنديدند
تا برند پيکرش را تا بام
ريسمان دور پا پيچيدند
واويلا واويلا واويلا
کبوترها که پر وا کردند
سايه بانى مهيا کردند
بعد از ان گريه بر جسمى که
مانده بر خاک صحرا کردند
واويلا واويلا واويلا
نيزه از هر طرف بالا رفت
بر سر نيزه ها سرها رفت
بعد از ان ايه هاى قران
اى خدا زير دست و پا رفت
واويلا واويلا واويلا
✍قاسم_نعمتی
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
شهادت امام جوادعلیه السلام
✅گریز به خانم رباب(س)
یاران قورولوب بزم عزا عرش خداده
آثار محن ظاهر اولوب ارض و سماده
مهدی آقامیز آغلیور ئوزی جدی جواده
بوغمده گرک سینه سینی داغلیا شیعه
قاره گیینه،باشه ویروب،آغلیاشیعه
ذی القعدآیینون آخری بیز قاره گیینوخ
گوزیاشی توکوب گرد غم و یاسه بورونوخ
قسمت اولا گر قبری,یوزی اوسته سورونوخ
بو غمده یانان سینه ی پر سوز رضادی
بو غمکدیه بانی غریب الغربادی
ای شیعه ی اثنا عشر ای ملت ایران
همت الیون حفظ اولونا عترت و قرآن
نعمتدی بیزیم مملکته شاه خراسان
بوگونده ولی قلبینی غم تیری بولوبدی
گوزیاشی توکون شاهیمیزون اوغلی ئولوبدی
هرکس که اولوبدور غمی دنیاده زیاده
اولسون متوسل بو گجه باب مراده
ویرسون قسم اول پادشهی اوغلی جواده
صدق دلیله کیم اولا بو بزمیده حاضر
البته وئرر حاجتینی اوغلونا خاطر
من بنده ی شرمنده ی خلاق جلیلم
بوشدور بو الیم سائلم و ابن سبیلم
بودرگهه بیرعمریدی منتله دخیلم
نه شاعرم و نوحه گر ونوحه سرایم
من عاشق شوریده سر ابن رضایم
اولاد نبی عالم عالمدی مسلم
هر تک تکی اولموش بلی سر اللهه محرم
یحیادی دین بوخبری زاده ی اکثم
بیرگون من ئوزوم,زائریدیم قبر رسوله
مشغول طوافیدیم ئوزوم قبر رسوله
ناگاه گوزوم گوردی او دم ابن رضانی
مشغول طوافیدی او مصداق معانی
حیران ائلمیشدی حرکاتی عرفانی
من ماتیدیم اوشهده اولان عزت وجاهه
گیتدیم قاباقا عرض سلام ائتدیم او شاهه
چوخ رٲفتیله رد سلام ائتدی اومولا
عرض ایلدیم ای نابغه ی حکمت وتقوا
سندن نچه مطلب سوروشوم اینجیمه اصلا
باخدی منه حکمتله او والای خدابین
من یاخشی بیلوردوم اوسوالات جوابین
القصه نچه مساله من ایلدیم عنوان
فی الفور جوابین بویوروب قویمادی نقصان
گوردوم ئوزومی مور او مولانی سلیمان
عرض ائتدیم آقا سنده اولان حکمته احسن
سن تک آقا بیر عالم بجرن نهضته احسن
ای معدن لطف وکرم و علم وفضیلت
فخر ایلیه جک سن کیمی مولایه شریعت
وارآیری سوالیم منه مانعدی خجالت
بو مساله ده ماتم و حیرانم ئوزومده
واللهی غرض یوخدی منیم صونکی سوزومده
لبخند ویروب ائتدی بیان اول شه حق بین
ای عالم گم کرده ره مذهب و آیین
ویرم دیمه میش مساله نین فوری جوابین
قویما اوره گونده قا لاچوخ درد و ملالون
یحیی بیلورم شرح امامتدی سوالون
حیرتده قالیب عرض ائلدیم ای شه خوبان
اللهه قسم حق و حقیقت بویورورسان
کیمدور دئ گوروم ایندی بیزه حجت دوران
حضرت بویوروب من نبوی خوی و مرامم
من حجت دورانم امام بن امامم
بیر شاه که ایلردی ملائک اونا خدمت
افسوس اونون قدرینی هیچ بولمدی امت
ئوز همسری ایلوبدی اومولایه خیانت
مسموم ایلدی زهر جفائیله جوادی
قان آغلا که قالدی آتاسیز حضرت هادی
زهریله الولاندی وجودی او امامون
جنتده آچوب باشی باباسی حضرت یاسین
عرش اهلی ایدوب نوحه اولوب فاطمه غمگین
ئوز عورتینه ایتدی خطاب اول نبوی خو
آخر نفسیمدی ئولورم ویر بیر ایچیم سو
بیر لحظه بلادن بولوسن اولمادیم ایمن
آخر نفسیمدی یانورام سوز عطشدن
چوخ ناله ایدوب بن رضا دوشدی نفسدن
سو گتدی کنیزین بیری رفع عطش ایتسون
مانع اولوب اول کینه روش قویمادی گیتسون
گوردی که دوشوب پیکری یوز اوسته ترابه
بو عورت بی عاطفه لایقدی عذابه
منیلر بئله عورت اولا قربان اوربابه
اصغر آناسی همسریدی شاه زمانه
درس شرف و عشق ویروب خیل زنانه
یول سالدی اوگون قافله که وادی شامه
گوز آلتی باخوردی اوخانم رأس امامه
از بس اوتانوردی دیلی دونموردی کلامه
ظاهرده چوخ آغلوردی دیردی بالا ایوای
خلوتده ایدوب نوحه دیردی آقام ایوای
شادی جهان سنسیز حسین اولسون حرامیم
سنسن شرفیم صاحبیم اربابیم امامیم
زینبدی منیم دهریده القو و مرامیم
سنن صورا عمروم گچه جاخ غم سیاقیندا
عهدیم بودی سن تک من ئولم گون قاباقندا
مدینه ده غم هجرونده اشکریزم اوغول
بو ایوه کیم گلوری فکر ایدور کنیزم اوغول
گلوب گیدنلره یوخدور آندوران بو سوزی
عروس فاطمیم عالمه عزیزم اوغول
دیردی گل علی اصغرقرالدوب رنگیمی گونلر
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
#امام_جواد_علیه_السلام
🩸امام جواد علیهالسلام در لحظات آخر عمر شریفشان با لبِتشنه و بدنی مسموم، رو به کربلا نمودند و صدا زدند: «السلامُ علیکَ یا اَباعبداللهِ»
در نَقلی اینگونه آمده است:
وقتی که سمّ در بدن مبارک حضرت جوادالائمه علیهالسلام اثر کرد،
📋 اِرتَعَشَتْ یَدُهُ و تَغَیَّرَ لَونُهُ و تَقَطَّعَتْ اَمعاؤُهُ. صارَ یَشعُرُ کَانَّمَا یُقَطَّعُ بِالسَّکاکینِ.
▪️دست مبارکش میلرزید، رنگش عوض شده بود و امعاء و احشاء او چنان پاره پاره شده بود که گویا کسی با تیغ آنها را تکه تکه کرده است!
📋 سَنَدَ ظَهرَهُ اِلیٰ الْحائِطِ عَطشانٌ فَیُنادِی جَدَّهُ الْحسینِ سَلامُ اللهِ علیهِ
▪️به دیوار تکیه داده بود و با لب تشنه جدش حسین علیهالسلام را صدا میزد.
📋 ثُمَّ صارَ یَتَمایَلُ یُمنَةً و یُسرَیٰ مِن اَثَرِ ذٰلِکَ السَّمِ اِلیٰ اَن هَویٰ عَلیٰ الْاَرضِ
▪️ تعادلش را در اثر آن زهر، از دست داده بود و به راست و چپ، تاب میخورد تا اینکه بر زمین افتاد.
📋 و صَعِدَ اِلیٰ سَطحِ الدَّارِ و هو یَضطَرِبُ اِضطِراباً شَدیداً اِلیٰ اَن نادیٰ بِضعیفِ صَوتِهِ «السلامُ علیکَ یا اَباعبداللهِ» و مازالَ کذلک حَتّیٰ قَضَیٰ نَحبَهُ
▪️ در حالی که در آشفتگی شدید به سر میبرد، خودش را به پشت بام خانه رساند و با صدای ضعیف ندا داد:
«السلامُ علیکَ یا اَباعبداللهِ»
و همین ذکر را بر لب داشت تا اینکه به شهادت رسید.
📚العبرة الساکتة، ج۲ ص۵۳۱
✍ لب تشنه ز عمق جگرش میگفت:آه
میسوخت به ظلمت غریبی چون ماه
شد وِرد لبش لحظهی آخر، ناگاه
لا یَومَ کیَومکَ ابا عبدالله ...
#امام_جواد_علیه_السلام
🩸 خواستند جنازه مطهر امام جواد علیهالسلام را به زیر نور آفتاب گذارند؛ اما کبوترها سایبان آن جسم مطهر شدند...
در نَقلی آمده است:
🥀 جنازه مطهر امام جواد علیهالسلام را در بالای بام خانه، سه روز در زیر آفتاب گذاشتند؛ اما کبوترها جمع شدند و بالهای خود را چون سایبانی پهن نمودند تا نور آفتاب بر بدن مبارک آن حضرت نتابد.
📚انوار الشهادة؛ ص۴۱۵
✍ آه یا جوادالائمه...
ای کاش این کبوترها، غروب عاشورا بر جسم مطهر سیدالشهداء علیهالسلام و شهدای کربلا نیز، سایبان میشدند... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم که «مقاتل» نوشتهاند:
🥀 وقتیکه بنیاسد بعد از سه روز آمدند و وضع اجساد مطهر سیدالشهداء علیهالسلام و شهدای کربلا را دیدند، بزرگ آنان گفت:
📋 كيفَ يكونُ لَكم دَفنُهم و مٰا فيكم مَنْ يَعرفُ مَن هٰذا و مَن هٰذا؟!
▪️چگونه ما میتوانیم آن ها را دفن کنیم؟! ما از کجا میدانیم که هر جسد از آن کیست؟!
📋 و هُمْ كما تَرَونَ جُثَثٌ بِلا رُؤوسٍ، قَد غَيّرَتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ
▪️خودتان هم میبینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و نور خورشید، وضعشان پریشان کرده و تغییر داده است.
📚مقتل الحسین علیهالسلام؛ بحرالعلوم ، ص۴۶۶
📝 مرغ بی بال و پر غمکدۀ بغدادیم
روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم
قطره اشکیم که با آه رضا افتادیم
سالها با جگر پاره چنین سر دادیم:
ما عزادار دل خون جوادیم همه
با دل خون شده مجنون جوادیم همه
عرش را غربت او یکسره غمناک کند
رخت مشکی به تن پهنۀ افلاک کند
گریه بر روضۀ او، صاحب لولاک کند
خواهری نیست که خون از لب او پاک کند
اینکه پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است
خاک عالم به سرم، گل پسر بوالحسن است
مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است
وسط خانۀ خود زهر چشیدن سخت است
از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است
پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است
نیست یک مرد، کمی یاری مظلوم دهد
قطرهای آب به این تشنۀ مغموم دهد
بی وفا خواست که آقای مرا پیر کند
غصه را در دل محزون شده تکثیر کند
پسر فاطمه را کوچک و تحقیر کند
خواست او را وسط حجره زمینگیر کند
بی حیا بر جگر سوختهاش میخندید
با کنیزان جلوی حجرۀ او میرقصید
پسر شاه خراسان جگرش میسوزد
از غم زهر جفا چشم ترش میسوزد
دست و پا میزند و بال و پرش میسوزد
وسط حجره، تن شعلهورش میسوزد
باورم نیست که اینها به کمک برخیزند
آب را پیش نگاهش به زمین میریزند
خوبی بام به این است مصیبت نکشد
بدنش زیر سم اسب مشقت نکشد
نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد
آخر روضۀ او، کار به غارت نکشد
تشنه جان داده، ولی در بدنش سر دارد
صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد
شاه عالم به زمین خورده و بی حال شده
پیکرش در ته گودال لگدمال شده
بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده
شمر با خنجر خود وارد گودال شده ...
#امام_جواد_علیه_السلام
🩸جنازه مطهر امام جواد علیهالسلام را از بالای بامِخانه بر زمین انداختند و پیشانیِ آن حضرت شکست...
در نقلی آمده است:
🥀 گویا خبر سایبان شدنِ کبوترها بر بدن مطهر إمام جواد علیهالسلام، به گوش معتصم ملعون رسید و ترسید که این واقعه، اگر به گوش مردم برسد، بر علیه او شود؛ لذا به مأموران خود دستور داد به خانه امام جواد علیهالسلام بروند؛
📋 وَ قَد أمَرَهم اللّعینُ بِأنْ یَرمُوا جَسدَهُ مِن أعلَی السَّطحِ إلَی الأرضِ
▪️و به آنها دستور داد که بر بام خانه روند و جسد مطهر امام علیهالسلام را از بالاترین نقطه پشت بام، بر روی زمین بیاندازند.
📋 و لمّا وَقعَ جَسدُهُ عَلَی الأرضِ وَقعَ عَلَی جَبینِهِ فَکُسِرَ
▪️وقتی که جنازه مطهر امام علیهالسلام را از بالای پشت بام به زمین انداختند، با صورت به روی زمین افتاد و پیشانی آن حضرت شکست.
📚انوار الشهاده، ص۴۱۵
📚العبرة الساکتة، ج۲ ص۵۳۰
📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸
✍ آه یا جواد الائمه...
چه کنیم که این مصیبت، خاطر ما را به همان ساعتی میکشاند که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت:
➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیهالسلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر میآمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیزهای بر پهلوی امام عليهالسلام زد،
📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیهالسلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ.
▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیهالسلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد.
📚لهوف ص۱۹۳
📝 ز دست خاتم پیغمبران نگین افتاد
که جسم پاک تو از بام بر زمین افتاد
از این غمت دل من رفت کربلا، دیدم
بلتد مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
#امام_جواد_علیه_السلام
🩸 به مادرِ پسرت علی «علیهالسلام» بگو برایت آب بیاورد !
در نقلی آمده است:
🥀 از آن زمان که کنیز امام جواد علیهالسلام، (حضرت «سمانه» علیهاالسلام) امام هادی علیهالسلام را به دنیا آورد و از آن طرف هم «امّالفضل» ملعونه، از امام جواد علیهالسلام باردار نشد، کینهها و حسادتهای او روز به روز نسبت به امام جواد علیهالسلام و حضرت سمانه علیهاالسلام، شعلهور تر میشد.
🥀 تا اینکه با نقشه معتصم عباسی ملعون، دست به مسموم کردن امام جواد علیهالسلام زد. وقتی که زهر را به إمام علیهالسلام خوراند و مطمئن شد که دیگر حضرت به شهادت میرسد، در را بر روی امام علیهالسلام بست و او را تنها در حجره قرار داد و خود پشت در نشست.
📋 و هو یُنادِی وا عَطَشَاه اُسقینی ماءً فَتَقولُ لَهُ نادِ اُمّ عَلِیّ إبنِکَ تَسقیکَ ماءً
▪️در حالی که امام علیهالسلام ندای «واعطشاه» سر میداد و آب طلب مینمود، آن زن ملعونه از پشت در به إمام علیهالسلام میگفت: مادر پسرت علی (مادر إمام هادی علیهالسلام) را صدا بزن تا به تو آب برساند!
📚ناعی الطفّ،ص۵۶۸
#امام_جواد_علیه_السلام
🩸مُشت را بر خاک، میکوبیدی و میسوختی | هر زمان که روضهی جانسوزِ مادر داشتی ...
عبدالله بن رزين گوید:
🥀 من مجاور مدینه الرسول صلیاللهعلیهوآله بودم، و امام جواد علیهالسلام را میدیدم که هر روز ظهر به مسجد میآمد و در صحن پیاده میشد و به طرف قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میرفت و بر او سلام میکرد.
📋 و يَرْجِعُ إِلَى بَيْتِ فَاطِمَة علیهاالسلام وَ يَخْلَعُ نَعْلَهُ فَيَقُومُ فَيُصَلِّي
▪️و بعد به محل خانه حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بر میگشت و کفشهایش را بیرون میآورد و میایستاد و نماز میخواند.
📚المناقب، ج۴، ص۳۹۵
📌 زكریا بن آدم گوید:
📋 إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا إِذْ جِیءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ
▪️خدمت امام رضا علیهالسلام نشسته بودم كه امام جواد علیهالسلام را پیش او آوردند. سنّ آن حضرت از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد علیهالسلام دست هایش را بر زمین کوبید و سرش را به طرف آسمان بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت.
🔖امام رضا علیهالسلام به ایشان فرمود:
📋 بِنَفْسِی! فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ
▪️جانم فدایت! چرا فکرت طولانی شده است؟
🔖 امام جواد علیهالسلام فرمود:
📜 فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی فَاطِمَةَ أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً
👈 به آن بلاهایی که بر سر مادرم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها آوردند، مىاندیشم.
به خدا قسم آن دو نفر را از قبر خارج میکنم و به آتش میکشم و خاکسترشان را به باد میدهم و به دریا میریزم.
📋 فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ : بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ
▪️در این هنگام، امام رضا علیهالسلام او را در آغوش كشید و میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت! به راستى كه تو لایق امامت هستى!
📚دلائل الامامه، ص۴۰
✍ از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی
بین چشمت، چشمهای از حوضِ کوثر داشتی
مشت را بر خاک، میکوبیدی و میسوختی
هر زمان که روضهی جانسوزِ مادر داشتی
در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود
محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی
روزگارت میگذشت و غصههایت کم نشد
بر دلت غم روی غمهای مکرر داشتی
بین شهری که پر از دشمن پر از خونخوار بود
لااقل در خانهات ای کاش، سنگر داشتی
خانه آزادیست؛ وقتی شهر، زندان میشود
تو ولی در خانه زندانبانِ دیگر داشتی
روی خاکِ حجرهات مظلوم، گیر آوردنت
در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی
همسرت میریخت، روی خاکِ حجره آب را
لحظهای که جای لبها دیدهای تر داشتی
تشنه جان دادی دَم آخر شبیه جدّ خود
مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی ؟!
قتلگاهت خانهات شد؛ همسرت هم قاتلت
حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی !
#امام_جواد_علیه_السلام
#مصیبت_عطش
🩸 لعنت به شمر و امّالفضل که نگذاشتند جرعه آبی به یک لبتشنه در گودالِ قتلگاه و یک لبتشنه در کنج حجرهٔ بغداد، برسد...
در نَقلی آمده است:
🥀 وقتی که زهر در بدن شریف امام جواد علیهالسلام، تشنگیِ فراوانی را به بار آورد و حضرت تقاضای آب نمود، امّالفضل ملعونه در را به روی امام علیهالسلام بست تا صدای «العطش» آن حضرت به گوش احدی نرسد.
🥀 در خانه کنیزکی صدای نالههای تشنگیِ إمام علیهالسلام را شنید و دلش سوخت. ظرفی را آب کرد و به سمت حجره امام علیهالسلام راه افتاد؛ اما امّالفضل ملعونه در بین راه ظرف آب را از دستش گرفت و بر زمین ریخت.
📚منهاج البيان، ص١٨٢.
✍ آه یا جواد الائمه...
این مصیبت، دل را به همان ساعتی میکشاند که هلال بن نافع گوید:
🥀 رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیهالسلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم.
متوجه شدم لبهای او تکان میخورَد؛گوش فرادادم تا بشنوم چه میگوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود. نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که میگوید:
📜 مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ
▪️با جرعهای آب بر پسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله منّت گذارید!
📜 اُسقونی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشَفَت کَبِدی مِنَ الظَماءِ
▪️مرا جرعهای آب دهید که جگرم از تشنگی، آتش گرفته است.
🥀 هلال گوید: این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم. وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال قتلگاه بیرون میآید اما لباسش را جمع کرده است.
🥀 گفت: ای هلال! کجا میروی و آب برای که میبری؟ گفتم: برای فرزند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله. گفت: ایهلال! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیهالسلام بیرون آورد و جلوی من گرفت...
📚الوقایع والحوادث، ج۳ ص۲۱۲
✍ زهر گاهی چند سالی با جگر سر میکند
رفته رفته مرغ روحت را کبوتر میکند
گاه زهری در جگرها کار خنجر میکند
قلبها را پاره و جان را مکدّر میکند
در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد
مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد
مثل جدّت، لحظۀ آخر تنت بی تاب شد
تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد
آب همچون کربلا در خانهات نایاب شد
ذکر لبهایت «علی این تشنه را دریاب» شد
وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است
آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است
همچو بسمل! وای بر من، میزدی تو دست و پا
هلهله میکرد دشمن، میزدی تو دست و پا
در سرای خویش اصلاً، میزدی تو دست و پا
بشکند دستان آن زن، میزدی تو دست و پا
ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند
پیکرت را روی بام خانهات انداختند
سایهسار پیکرت، بال کبوترهای شهر
گریهکنهای غمت، چشمان مادرهای شهر
سینهزنهای شما دستان خواهرهای شهر
پیکر تو دفن شد مانند پیکرهای شهر
کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند
داغ یک سینهزنی در سینۀ افلاک ماند
#امام_جواد_علیه_السلام
#مصیبت_عطش #مصائب_گودال_قتلگاه
🩸 به نالهٔهای «عطشِ» غریبِ کربلا و غریبِ بغداد چگونه جواب دادند...
در نَقلی آمده است:
🥀 وقتی که امّالفضل ملعونه، به إمام جواد علیهالسلام سمّ خوراند، آن حضرت به شدت تشنه شد و صدا میزند که جرعهای آب به من برسانید. امّالفضل پشت در اتاق نشسته بود و صدای آب خواستن حضرت را می شنید؛ ولی میگفت:
📋 مُتْ عَطَشاً !
▪️از تشنگی بمیر...
📚ناعی الطفّ، ص۵۶۸.
✍ آه یا جواد الائمه...
آن ملعونه در جواب نالههای عطش شما، فقط نفرین کرد و دیگر تیر و نیزهای در کار نبود... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشتهاند:
🥀 ... سیدالشهداء علیهالسلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر میداد و میفرمود:
📜 اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ
▪️تشنهام... تشنهام... به من جرعهای آب دهید!
📜 و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم
▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهانش برمیگرفت.
برگرفته از:
📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰
📚انوار الشهاده، ص۷۸
📚ذریعة النجاة، ص۲۴۴
📚ناسخ التواریخ امام حسین علیهالسلام ج۲ ص۲۵۸
✍ حجره شلوغ است و کسی هم در نمیآید
دیگر تن تو از پس سَم بر نمیآید
از جعده بدتر امفضل است و کنیزانش
از این همه زن ، یک مسلمان در نمیآید
جان کندنت را ذره ذره دید در حجره
این زن دلش آمد ، دل کافر نمیآید
از تشنگی چشمت سیاهی میرود اما
با کاسهْ آبی ، هیچ کس آخر نمیآید
آنقدر بی حالی که در بین مناجاتت
مانده نفس در سینه ، بالاتر نمیآید
مثل حسن زخم از خودی خوردید... با این فرق
شکر خدا بالا سرت خواهر نمیآید
اینها که چیزی نیست، جای شکر دارد که
اینجا اقلاً ، شمر با خنجر نمی آید
کشتند تشنه لب تو را ، اما همین خوب است
چل نعل تازه روی این پیکر نمی آید
بر روی بام خانه ماندن حکمتی دارد ...
پس ساربان دنبال انگشتر نمی آید
کشته شدی اما ، غرورت را کسی نشکست
در این میان حرفی هم از معجر نمیآید
#امام_جواد_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
🩸سفارش إمام جواد علیهالسلام به یک روضهخوان: «هم برای من روضه بخوان؛ هم برای پدرم»
شخصی به نام ابوطالب قمی گوید:
برای إمام جواد علیهالسّلام نامه نوشتم که اجازه میفرماید برای پدرتان حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام مرثیهسرایی کنم؟ إمام جواد علیهالسلام در جواب نامه به من نوشتند:
📋 انْدُبْنِی وَ انْدُبْ أَبِی.
▪️هم برای من روضه بخوان و گریه کن و هم برای پدرم.
📚 رجال الکشّی؛ ص۳۵۰
✍ مرغ بی بال و پر غمکدۀ بغدادیم
روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم
قطره اشکیم که با آه رضا افتادیم
سالها با جگر پاره چنین سر دادیم:
ما عزادار دل خون جوادیم همه
با دل خون شده مجنون جوادیم همه
عرش را غربت او یکسره غمناک کند
رخت مشکی به تن پهنۀ افلاک کند
گریه بر روضۀ او، صاحب لولاک کند
خواهری نیست که خون از لب او پاک کند
اینکه پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است
خاک عالم به سرم، گل پسر بوالحسن است
مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است
وسط خانۀ خود زهر چشیدن سخت است
از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است
پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است
نیست یک مرد، کمی یاری مظلوم دهد
قطرهای آب به این تشنۀ مغموم دهد
بی وفا خواست که آقای مرا پیر کند
غصه را در دل محزون شده تکثیر کند
پسر فاطمه را کوچک و تحقیر کند
خواست او را وسط حجره زمینگیر کند
بی حیا بر جگر سوختهاش میخندید
با کنیزان جلوی حجرۀ او میرقصید
پسر شاه خراسان جگرش میسوزد
از غم زهر جفا چشم ترش میسوزد
دست و پا میزند و بال و پرش میسوزد
وسط حجره، تن شعلهورش میسوزد
باورم نیست که اینها به کمک برخیزند
آب را پیش نگاهش به زمین میریزند
خوبی بام به این است مصیبت نکشد
بدنش زیر سم اسب مشقت نکشد
نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد
آخر روضۀ او، کار به غارت نکشد
تشنه جان داده، ولی در بدنش سر دارد
صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد
شاه عالم به زمین خورده و بی حال شده
پیکرش در ته گودال لگدمال شده
بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده
شمر با خنجر خود وارد گودال شده ...
#امام_جواد_علیهالسلام_شهادت
پشت در با جگری سوخته تب میکردی
دست و پا میزدی و آب طلب میکردی
گوشۀ حجره، عطش فاتحهاش را میخواند
اشکهایت به نظر روضۀ سقا میخواند
همسرت جعده تباریست، بمیرم مظلوم!
مَحرم راز دلت کیست!؟ بمیرم مظلوم!
دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت
خون لبهای تو امروز مرا خواهد کشت
تشنگی، زخم ترک روی سبویت انداخت
ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت
اجـرت کـشـتنتـان گـندم مرغـوب نشد
پیـکـرت در تـه گـودال لگـدکـوب نشد
❇️ ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليهالسلام شده است، همچنین داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی سایت آستان وصال مراجعه کنید
زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند
کف زدنهای کنیزان جگرت را سوزاند
بر سر بام عجب مرثیـه جانفـرسا بود
ســایـهبـان بـدنـت بـالِ کـبـوتـرهـا بـود
#امام_جواد_علیهالسلام_شهادت
در میان حجره جان میداد و یک یاور نداشت
غیر درد و غم نهان در سینه آن سرور نداشت
آفتاب عـمر کـوتاهش نهان میشد ولی
آسمان دیدهاش جز اشک و خون اختر نداشت
بوی عطر غربت آمد از حریم حجرهاش
باغبان باغ غم چون او گل پرپر نداشت
کس عیادت جز اجل زآن یوسف زهرا نکرد
پیک مرگ آمد ولی او تاب در پیکر نداشت
تا کـند رفـع عـطش آن لالـۀ بـاغ رضا
غیر سقای دو چشمش هیچ آب آور نداشت
در دل دریای ماتم دست و پا میزد چو موج
زورق افتاده در توفان غم لنگر نداشت
خاک قبرش چون که میبخشد به عالم آبرو
هر که رخ را بر حریمش سود «یاسر» بر نداشت
❇️ بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليهالسلام شده است، همچنین داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی سایت آستان وصال مراجعه کنید.
او میان حجره جان میداد و قاتل پشت در
پایکوبی کرد و شرم از روی پیغمبر نداشت
47.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عبرتنامه3
🍁هر شب جمعه گئدین ساحت قبریستانه
🍁توپراق آلتیندایاتان سائل و سلطانه باخون
🍁عرض وطولینده بیر آزفکر ائیلیین قبرلرین
🍁جُرم حبس ابده ، تنگی زندانه باخون
🍁ناز بالیشده یاتان گونلرینی فکر ائلیین
🍁داشاپَرقو یئرینه باش قویان انسانه باخون
🍁بو همان شخصیدی قویمازدی قونا توز
باشینا
🍁توپراق آلتیندا یاتیب گورنه ذلیلانه باخون
🎤سلطان الذاکرین استادحاج سلیم موذن زاده
✍شعراز:شاعرعاشورایی استادمنزوی اردبیلی
🎶آهنگ:اورتا سه گاه،اشاره به ماهور،چوبان بایاتی،وشکسته ماهور
4_5868230923379541688.mp3
5.28M
اجرای #شور_امام_حسین
گریه می کنم
🎤حاج_امیر_کرمانشاهی
#شور
#زمزمه #امام_حسین
🎶سبک_منی_که_از_تولدم
از وقتی که به کام من ، یه ذره تربتت نشست
دست خودم نبود تویِ دلم محبتت نشست
عمری از اون روز تا حالا ، گریه می کنم ...
تا نبریم به کربلا ، گریه میکنم ...
گریه میکنم ...
تو اشک بده منم برات ، گریه می کنم ...
بارون میشم روی لبات ، گریه می کنم .
برات قتیل العبرات ، گریه می کنم
تا زخم بشه پلکِ چشام گریه میکنم
تا خوب بشه زخمِ تنت
تا خون نیاد از بدنت
برای تشنه کشتنت
حسین وای
یه وقتی عذرمو نخوای ، درسته که خیلی بدم
به درد هیچی نخورم ، سینه زنی که بلدم
با یا حسین یا زینبا ، سینه میزنم .
با ضربِ نعل مرکبا ، سینه میزنم .
سینه میزنم
تا سینه ام بشه کبود ، سینه میزنم ...
به یاد مقتل از وجود ، سینه میزنم ...
که شمر رو سینۀ تو بود ، سینه میزنم
اشک چشام بشه روون ...
اینا همش کار دله ، اگه کبوده بدنم
با لَاطِمَاتِ الْخُدُودِت من چرا لطمه نزنم؟
به یاد مادر به صورتم ، لطمه میزنم ...
بر خورده بد به غیرتم ، لطمه میزنم ...
لطمه میزنم ...
از بین کوچه تا حرم ، لطمه میزنم ...
من ارثِ زینب میبرم ، لطمه میزنم ...
فقط نه اینجا محشرم ، لطمه میزنم ...
____#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
1_11680573028.mp3
15.71M
🏴مداحی ویژه شهادت امام جواد (علیه السلام)🏴
🎤حسین طاهری
دارم اسمت را زِ بدو زندگی خود به یاد
یا جواد یا جواد یا جواد و یا جواد
میوزد عطر بهشت از صحن تو در دست باد
یا جواد یا جواد یا جواد یا جواد
میبری دل هایمان را تا دَم بابُ المُراد
یا جواد یا جواد یا جواد یا جواد
ای علی اکبر سلطان طوس
یک شبی ما را به ببر تا کاظمین
گریه بر داغ و غمت دارد ثواب
مثل گریه بر غم جدت حسین
یا جواد یا جواد یا جواد یا جواد...
مادرم جز اسم زیبای تو را یادم نداد
یا جواد و یا جواد و یا جواد و یا جواد
میرود سائل زِ جودت از درِ لطف تو شاد
یا جواد و یا جواد و یا جواد و یا جواد
بردنِ اسم تو حالی خوش به این دلمُرده داد
یا جواد و یا جواد و یا جواد و یا جواد
از ازل لطف تو ما را بر سرِ
سفرهی شاهانه مهمان کرده است
ای جوادِ خانهی پیغمبران
جود تو ما را مسلمان کرده است
(یا جواد و یا جواد و یا جواد و یا جواد)۴
ذکر لبهای تو در آن حجره بود ای نور عین
یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین
روضه خواندی از شهید تشنه کام عالمین
یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین
جان به قربان لب عطشان شاه نَشعَتِین
یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین
کربلایت قبلهگاه عاشقان
قتلگاهت قتلگاه عالم است
جان به قربان تویی که بیکفن
پیکر غرق به خونت درهم است
(یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین)۲
🌴🌴🌴🌴🌴
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
نوحه،زمزمه
امام جواد(ع)
🎼 در آهنگ: خدا مادرم را کجا میبرند..
✍ شعراز : محمدی(ناعم)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آنا گل نوایه جوادین ئولور
یئتیش تئز هرایه جوادینئولور
آنا غمنصیبم،،،،غریبم غریبم
یئتیش دادیمه
اورهکیاره لندی،،،جگرپاره لندی
یئتیش دادیمه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
منه ئوزعیالیم خیانت ائدوب
وئروب زهر کینه قراریم گئدوب
جگر یاندی والله،،،اورهکقاندی الله
غریبم غریب
غمه مبتلایم،،،اسیر بلایم
غریبم غریب...
▪️▪️▪️▪️▪️
اگرچه عطشدن یانورلبلریم
سینوب ظمیله گرچه بال و پریم
ولی دَگمیوب اوخ،،،یارا گورمیوب چوخ
وجودیم منیم
نه باغیم سولوبدی،نه قاندا اولوبدی
سجودیم منیم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
حسینون غمی عالمی یاندیرار
دل عالم و آدمی یاندیرار
چوخور یئرده عطشان
دوشوب رکنایمان
فلک آغلادی
سینوبدی نمازی
کسیلدی بوغازی
ملک آغلادی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام