.
#بصیرتی
شعر دفاع از انقلاب
هنگام دفاع از انقلاب است امروز
آزاده دلش زغم کباب است امروز
آنان که بهانههای رنگین دارند
پرونده زشت و جرم سنگین دارند
پیروزی ما یقینشان آزرده
صبر از دل ناصبور آنها برده
امروز بهانهشان حجاب زنهاست
دیریست که فتنههای آنان پیداست
حالا که شکستشان هویدا شده است
نخ از نخ اقتصادشان وا شده است
دنبال بهانه و فضا می گردند
با اسب رسانه، دور ما میگردند
تا بیخبر از جهان آنها باشیم
تا بیخبر از نشان فردا باشیم
ای دوست بیا فریبشان را نخوریم
گول سخن عجیبشان را نخوریم
ما اهل دفاع، از شرف خود هستیم
هشت سال تمام، راه دشمن بستیم
دیدی که چه با کتاب قرآن کردند؟
دیدی که چه با پرچم ایران کردند؟
امروز بیا یار شهیدان باشیم
مانند همیشیه «مرد میدان» باشیم
✍ابراھیم سجادی
.
کانال باب الحوائج
اشعار ناب ( مداحی،مولودی ترکی و فارسی)
لینک کانال👇
http://eitaa.com/torkiy
---•••◇🔹️💢🔹️◇•••---
@torkiy
.
#بصیرتی
چشم دل باز کن....
این سوی جبهه شور و حالِ جان به کفهاست
آن سوی جبهــه قیل و قالِ بی هدفهاست
این ســوی جبهــه لشگـــر مولا حسین است
آن سوی جبهه جمعِ جیغ وسوتوکفهاست
این سوی جبهه بانگْ، بانگ یاحسین است
آن سوی جبهــه قصهی تنبور و دفهاست
آن سو تمامی جیرهخوار غــــرب و این سو
آقای مان مشغول سان دیدن ز صفهاست
این سوی جبهـــه لالههای ســرخ دارد
آن سو هجوم لشگر هــرزه علفهاست
این سوی جبهـــه هست دریایِ حقیقت
آن سوی جبهه فتنهیِ بر آبِ کفهاست
سگهمسری، بیریشهگی، همجنسبازی
اینها نشــ.ان مردمــــانِ آن طرفهاست
در این طرف مادر، نجابت، عشق، عفت،
هر خانواده محفــل شور و شعفهاست
آن جــا حــراج زن به بــازارِ گنــــاه است
این جبهه مرواریدْ پنهان در صدفهاست
اینجا خدا با ماست و در گوش جانها
در فتنهها هر دم نــــدایِ لاتَخَفهاست
جمعی شعــارِ بیشرف دارند بر لب
آنجا دقیقا اجتماعِ بی شرفهاست
احمدرفیعی وردنجانی
🇮🇷
.........................
پیام عزت
دوباره فتنه شد و مردم امتحان دادند
و باز درس بزرگی به دشمنان دادند
برای عزت این خاک سربلندِ کهن
دوباره ملت ایثارگر، جوان دادند
همین که آتش آشوبها زبانه کشید
میان شعله چه پروانهها که جان دادند
بگو به خصم که اینجا عراق و سوریه نیست
هزار بار که این را نشانتان دادند
به قصد خواری ما دشمنان چهل سال است
چه خرجها که نکردند و هی زیان دادند
دوباره فتنه شد و ملت امام حسین
پیام عزت خود را به این جهان دادند
خوش آن دمی که خبر میدهند پرچم را
به دست صاحبِ خود، صاحبالزمان دادند
در این میانه ولی عدهای نمکنشناس
برای دشمن این خاک، دم تکان دادند
به لطف فتنه، فرومایگان غربزده
مرام و مسلکشان را به ما نشان دادند
دلم پر است از این نان به نرخِ روز خوران
که آبرو و شرف را به آب و نان دادند
به غیر آتش خشم از قلم نمیآید
دلم پر است، غزل گفتنم نمیآید
آهای ملعبههای پلیدِ پولپرست!
بدون دغدغههای همیشه سرخوش و مست!
شما آهای سلبریتیان بیهویت!
وطن به سکهفروشان دور از آدمیت!
آهای شایعهپردازهای مسئلهساز!
آهای خانهبراندازهای شعبدهباز!
شما که در وطن شیرها بزرگ شدید
چه شد که همقدم و همصدای گرگ شدید؟
شما که نان همین انقلاب را خوردید
چه شد که این همه خفّت به بار آوردید؟
وطن برای شما که شبیه یک هتل است
چهار فصل هوای شما که معتدل است
شما که سر به فلک میکشد درآمدتان
بلندتر شده هر روز میز و مسندتان
به جای اینکه به درد وطن بپردازید
چرا به مردم خود هی لگد میاندازید؟
شما کجای قضایا و ما کجا هستیم؟
اگرچه معترضیم، از شما جدا هستیم
کسی که شعله به پرچم کشیده از ما نیست
گلوی هموطنم را بریده از ما نیست
کسی که کرده جسارت به خیمۀ مولا
که پاره کرده و آتش زدهست قرآن را
کسی که امنیت شهر را به هم زده است
که هرچه دشمن ما گفته او رقم زده است
کسی که کرده اهانت به چادر زن ما
نبوده هموطن ما و هست دشمن ما
وطن! محاکمه کن رهبران غائله را
وطن! نشان بده سرسختی مقابله را
حجاب و نان و معیشت که اصل مسئله نیست
هدف نبودنِ این کشور غیور و قویست
تو ای نظام مقدس! پر استقامت باش
بس است رنج و غم، آمادۀ حجامت باش
✍🏻 علی_سلیمیان
🏷 #شعر_پایداری
| #حوادث_اخیر
| #اغتشاش
🇮🇷
.
#بصیرتی
وَ قاتلُوهُم حَتی لا تَکُونَ فتنَة وَ یَکُونَ الدینُ لله ...
با آنان (فتنه گران) به جنگید تا دیگر فتنه ای نماند ( یعنی ریشه فتنه را بخشکانید) و دین فقط برای خدا باشد ( چون فتنه به اصل دین ضربه می زند .)
سوره بقره - آیه ١٩٣
-----------
در جبهه ی بیداری جان در خطر اندازیم
بر پیکر استکبار آری شرر اندازیم
با تیغ ستمگر کُش در عرصه ی جانبازی
بر قُله ی عشق و خون هر سو نظر اندازیم
بیدارتر از دریا توفنده تر از توفان
هر جا که رسد فتنه ، از فتنه سر اندازیم
آماده درین میدان تیغ و سپر آوردیم
کی در بر اهریمن تیغ و سپر اندازیم
خائن نبرد سودی از فتنه و آشوبش
ما نخل خیانت را از ریشه بر اندازیم
بی بال و پر ای یاران پرواز کنیم اینجا
ما آمده ایم اصلا" تا بال و پر اندازیم
ماییم درین وادی از نسل خلیل عشق
زان رو به تن بت ها تیغ و تبر انداریم
دیدیم نُه دی را برخاسته از مردم
با دست همین ملت طرح دگر اندازیم
ما گنج گهر داریم از داغ شقایق ها
بر تربت گل ، گوهر از چشم تر اندازیم
ما نور جلی داریم آئین علی داریم
در زیر لوای او طرح ظفر انداریم
چون «یاسر» ازین وادی لبریز خدا گشتیم
جز یاد خدای خود از دل بدَر اندازیم
**
محمود تاری «یاسر»✍
۰[http://eitaa.com/torkiy ]۰