#روضه_صبحگاهی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
وصیت کرده بود بدن شبانه به خاک سپرده شود. بدن بابا را غسل دادند، کفن کردند..!
بدن را تشییع کردند. جلوی تابوت را فرشتهها برداشتند، پشت تابوت را حسنین گرفتند..
آمدند قبری که از قبل آماده شده بود که محل دفن حضرت نوح و حضرت آدم است. بدن بابا را به خاک سپردند.
▪️ امام حسین خودش را روی قبر بابا انداخت؛ یا ابتاه؛ بابای خوبم! بابای غریبم!
صَعْصَعه بن صوحان همراهشان بود، زیر بغلهای امام حسین را گرفت، فرمود: خدا صبرت دهد.
صعصعه شروع کرد روضه خواندن و مرثیه خواندن. او میخواند امام حسن و امام حسین گریه میکردند.
▪️یا امیرالمؤمنین، یا اباالحسن، بچههایت در کنار قبرت نشستند، صعصعه روضه خواند و آنها گریه کردند، بدنت را داخل خاک گذاشتند.
▪️ اما قربان آن آقایی که داخل قبرِ
بابا، خودش روضه خواند و گریه کرد. خودش داخل قبر رفت و گفت: بابای خوبم، سر در بدن نداری تا صورتت را رو به قبله بگذارم،
[اینها زبان حال است که
من میگویم] بابای خوبم، تشنه کشتنت...
آی حسین..... 😭
#روضه_صبحگاهی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
❇️ یتیم نوازی
سکینه (سلام الله علیها) با آن زبان شیرین شروع به حرف زدن کرد، تا اینکه آقا از اسب آمدند و روی خاک ها نشستند، آغوشش را باز کرد..
فرمود بیا عزیزم، مگر نگفتی بیایم پایین تا مرا بغل کنی، مگر نگفتی بیا برای آخرین بار دستامو
دور گردنت بیندازم،
پس چرا نمی آیی؟
صدا زد، بابا دلم برای بغل کردن تو تنگ
شده ولی وقتی می خواستم این کار را بکنم از درون خیمه دیدم دو تا بچه های
یتیم مسلم دارند نگاه می کنند،
دلم نیامد که دل آنها بسوزد و یاد پدرشان
بیفتند … .
▪️گذشت تا زمانی که مولا در گودال قتلگاه افتادند، سکینه آرام به طرف عمه آمد، بالای گودال صدا زد، عمه این بدن کیه؟
زینب (سلام الله علیها) صدا زد:
بدن باباتو نمی شناسی، این بدن بابات حسینه...
سکینه (سلام الله علیها) خودش را روی بدن انداخت … .
خطابی کرد زینب مادرش را
ببین دیر آمدی بردند سرش را... 😭
#روضه_صبحگاهی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شِیعَتِی مَا اِنْ شَرِبتُم ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونی
اَوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ اَوْ شَهِیـدٍ فَانْدُبوُنی
*اگه منو تو روضه خون شدیم،از اثر اون سلامیه که از حنجره ی اربابمون به ما رسیده..
روضه رو به همون جایی ختم کنم که از حنجره ی بریده فرمود:
سکینه جان به شیعه هام بگو:
لَیْتَکُمْ فِی یَوْمِ عاشُورا جَمیعاً تَنْظُروُنی
کَیْفَ اَسْتَسْقِی لِطِفْلی فَابَوْا اَنْ یَرْحَمُونی
حسین ....😭
بأبی المستضعف الغریب،یا قتیل الله یااباعبدالله
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین....
بالحسین یاالله..
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
لینک کانال👇
http://eitaa.com/torkiy
---•••◇🔹️💢🔹️◇•••---
@torkiy
#روضه_صبحگاهی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اومد جلو خیمه،صدا زد یا سکینه،یا رباب،یازینب،یا ام الکلثوم
علیکنّ منی السلام...
صدای ضجه ی اهل حرم بلند شد،حضرت آرومشون کرد،ابی عبدالله فرمود: مَهلاً فَإنَّ البُکاءَ أمامَکُم
آروم بگیرید،شما گریه ها در پیش دارید،الان زوده گریه کنید،من که هستم،
این بچه ها،خصوصیت بچه است،حس کنجکاوی دارند،بعد از عمو فقط به بابا نگاه میکردند و عمه،
مرکز و کانون نگاه همه همین دو نفر بودند،هی ابی عبدالله می آمد،می رفت،دوباره می آمد،الله اکبر،می گفتتند عمه جان نکنه این بار آخره،بذار ما بابارو سیر ببینیم،
بی بی زینب می فرمود نه،نگران نباشید،هنوز اون لحظه ی آخر، نرسیده،
من می دونم لحظه ی آخر چه زمانی است،بین من و حسین یه رمزی است،
اون
لحظه رو من میدونم،آخه مادرم گفته...
گفتم که فراق را نبینم دیدم
آمد به سرم از آنچه میترسیدم
▪️اون لحظه رسید،فرمود:خواهرم برو اون امانتی مادرم رو بیار، زینبم پیراهنی که مادرم داده بیار،آورد تقدیم داداش کرد،
▪️نوشتن ابی عبدالله با نیزه ای پاره
پاره اش کرد..
داداش چیکار میکنی،این یادگار مادرمه...
یه حرفی زده آقا من نمی دونم با دل خواهر چه کرد
▪️صدا زد خواهرم من این مردم رو میشناسم،اینها به پیراهن من هم رحم نمی کنن... 😭
ـمی خوام جلب توجه نکنه،نمی خوام عریان بشم...
وای وای،کاشکی حسین انگشترم در آورده بود،ای وای،ای وای،حسین... 😭
توبرایم نگرانی چه می آیدسرمن
من برایت نگرانم چه می آیدسرتو
همه رابدرقه کردی وبه میدان بردی
میروی،هیچکسی نیست به دوروبرتو
بده پیراهن خودراکه خودم پاره کنم
نمی ارزدسراین کهنه شده…پیکرتو…
امام زمان من و ببخش.... 😭
وای ازمعجرمن،معجرمن،معجرمن
وای ازپیکرتو،پیکر تو،پیکرتو
سعی ام این است ببینم بدنت را،اما
چه کنم!شمرنشسته جلوی خواهرتو
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_صبحگاهی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
◾️ألا یا أهل العالم إنّ جدیَ الحسین ...
میتونه خودش و با پیغمبر وامیرالمؤمنین معرفی کنه بگه:"ان بن امیرالمومنین"
اما بلافاصله اتصال خودش رو به ابی عبدالله بیان میکنه..
▪️مردم من پسر حسینم کدوم حسین؟!!*ان جدی الحسین قتلوه عطشانا*
اصلا برای ما سواله ، از خود خدا که برای انبیا روضه میخوانه ، این روضه عطش اشاره میشه ؛
تا خود قیامت که فاطمه میخواد روضه بخوانه به این گوشه اشاره میکنه.
این چه سریه که از بین این همه مصائب ابی عبدالله، عطش ابی عبدالله از همه بیشتر گفت و بروز داره؟!!
▪️فرمود آدم ، اگه باشی و ببینیش چطوری تو گودال دست و پا میزنه
*ولوتراه یا آدم و هو یقول واعطشاه واقلّة ناصرا*
آیا جوابش میدن نه ولله...
* فلم یجدهوا احدا الی بسیوف*
شمشیرها تشنگی شو برطرف میکنن ....
این جمله اول..
*الا یا اهل العالم انَّ جدّی الحسین طرحوه عریاناً *دیگه ترجمه نکنم
سالها پا روضه بزرگ شدی..
*الا یا اهل العالم انَّ جدّی الحسین سحقوه عدواناً*
▪️انقده اسب بر بدنش تازاندن ... آماده ای بگم یا نه ؟!!! این برای معرفیه خود امام زمان..
▪️اما در رجعت اولین کسیکه در رکاب امام تشریف میارن،خود ابی عبدالله به چه کیفیتی ابی عبدالله رجعت میکنند؛
فرمودندبه اون کیفیتی که سر در بدن ندارند ...." هنوز از اون رگ ها خون جاریه ..."
▪️دومین نفر مادرشون فاطمه هست تا نگاه زهرا به این رگ های بریده میرسه چنان صیحه و ناله ای میزنن... حسین.... 😭
#امام_زمان_عجل_الله
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_صبحگاهی
#یا_زهرا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ای مادر یازده امام معصوم
ای غربتت از قبر نهانت معلوم
در کوچه میان خیل دشمن تنها
کردی تو حمایت از علی مظلوم
🔹سكوني ميگويد: نزد امام صادق(ع) رفتم در حالي كه غمگين و ناراحت بودم.
🔸 امام صادق (ع) فرمود:اي سكوني چرا ناراحتي؟
گفتم: خداوند فرزند دختري به من داده (از اين كه فرزندم پسر نبوده و دختر است ناراحتم)
پس حضرت فرمود: اي سكوني، سنگيني دخترت را زمين بر مي دارد و روزي او بر خداوند است و بر غير اجل شما زندگي مي كند و از رزق شما نمي خورد.
🔹سكوني مي گويد: (با كلمات امام صادق (ع) غمم رفت.
آن گاه فرمود: چه نامي بر او گذاردي؟
🔸گفتم: فاطمه: فرمود:آه آه
سپس دست خود را بر پيشاني اش گذاشت و گويا گريه مي كرد و
فرمود: حال كه او را فاطمه ناميدی به او ناسزا نگو؛ او را (كتك) نزن و نفرينش نكن (چرا كه) اين نام در نزد خداوند با عظمت محترم است؛
و آن نامي است كه خداوند از اسم خود براي حبيبه خود صديقه گرفته است.۱
🔸قطرات اشک از چشمان مبارک امام صادق سرازیر شد هی می فرمود :
فاطمه فاطمه...
▪️یک وقت امام رو کرد به این مرد فرمود : حالا که نام دخترت را فاطمه گذاشتی مبادا دلش را بسوزانی ، مبادا سیلی به صورتش بزنی ، حالا که نام دخترت را فاطمه گذاشتی نامش را با تجلیل و تکریم ببر...
▪️حالا من از شما عاشقان فاطمه سئوال می کنم با این وجود نازنین مدینه چه کردند ؟ آنقدر آزارش دادند که فرمود : الهی عجل وفاتی سریعاً...
شرح سفارشات نبی را ستمگران با میخ در به سینه زهرا نوشته اند
بریم مدینه؟
▪️بیاد آن لحظه که یتیم های فاطمه آمدند خودشان را روی مادر انداختند ( آی عزیزانی که مادر از دست دادید مادر چراغ خانه است وقتی مادر جوانی از دنیا برود اگر دختر کوچک داشته باشد از همه بیشتر برای دختر خرد سال و کوچک سخت است بی مادری خیلی براش گران تمام میشه )
▪️قربون تو زینب چهار ساله برم چهار ساله بودی مادرت زهرا را از دست دادی...😭
اینجا علی، بچه های یتیم فاطمه را با نوازش از روی بدن مادر کنار زد
▪️اما کربلا نازدانه حسین را، با تازیانه از بدن پدر جدا کردند... 😭
۱_منبع روایت:
كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، ج6، ص49 ؛ محدث قمي، شيخ عباس، بيت الاحزان، ص125.
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
حجت الاسلام میرزا محمدیmirza(52).mp3
زمان:
حجم:
5.51M
#روضه_صبحگاهی
با نوای حجة الاسلام میرزا محمدی
#روضه_صبحگاهی 🍂روضه_های_مرحوم_فاطمی_نیا🍂
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
السلام عليك يا ابا عبدالله السلام عليك يا امام العطشان
🔹همه فيض ها از ابى عبدالله است هر چه داريم از ابى عبدالله است .
با جمعى از دوستان، يك وقتى مدينه ، مشرف شده بوديم .
ان شاء الله خدا قسمتتان كند. احرام بستيم ، جمع زيادى از رفقا رفتند و يك ماشين كوچكى ماند كه ما چند نفر را ببرد.
🔸یك دوستى داشتيم خيلى با حال بود گفت : آقا! ذكر مناسب اينجا الان چى است ؟
داشتيم رد مى شديم ، جمعيت زيادى بود، خدا مى داند من بى اختيار گفتم :
به نظر من بايد بگويى:
▪️السلام عليك يا ابا عبدالله
براى اين كه اگر آن آقا نبود، ما مكه اى نداشتيم ، مدينه اى نداشتيم ، دين و معارفى نداشتيم.
جانم به قربانت یا ابا عبدالله
وقتى كاروان مى رفت ديده ها با تعجب به اين كاروان ، نگاه مى كرد.
اين ها كجا مى روند؟ خدا شهريار را رحمت كند.
روح القدس اين جمله را در زبانش گذاشت كه گفت:
▪️كس نمى داند عروسى يا عزا دارد حسين... 😭
آن وقت آن شاعر سيد جعفر حلى (ره ) آنچنان زيبا گفته مثل اينكه خودش پا به پاى اين كاروان مى رفته ، مى گويد:
فقد انجلى عن مكة فهو ابنها
و به تشرف الحطيم و الزمزم
مى گويد: آقا از مكه خارج شد، در صورتى كه خودش فرزند مكه بود. مكه مال اينهاست. تشرف از اين ها يافته است
بيت بعدى دو معنا دارد مى گويد:
لم يدر اين يريح ركابه
نقل به معنا مى كنم، مى گويد:
معلوم نيست اين شترها كجا مى خوابند؟
خيمه ها كجا برافراشته مى شود؟
و كان الماءوى عليه محرم
يك معنايش اين است كه بايد محرم بشود تا مشخص شود
اى حضرت زهرا ما را ببخش .
يك معنايش اين است به عقيده بعضى ها اين بچه ها، اين نازدانه ها حالا حالاها بايد در كجاوه باشند؛ يك عده پناه دادن به اين ها را حرام مى دانند و كان المأوى عليه محرم.. 😭
#روضه_صبحگاهی
#یا_باب_الحوائج
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کلید قفل مشکل هاست عباس
به مردی شهره دنیاست عباس
مروّت ریزه خور خوان لطفش
فتوّت صورت و معناست عباس
حسین بن علی را عبد صالح
ولی بر ماسوی مولاست عباس
به دشت کربلا آرامش دل
برای زینب کبراست عباس
بود بدر منیر هاشمیّون
که زیباتر ز هر زیباست عباس
برای حفظ آیین محمد
شکوه روز عاشورا ست عباس
به میدان شجاعت اشجع الناس
که غیرت قطره و دریاست عباس
گذشت از آب و کسب آبرو کرد
اگر چه ساقی و سقاست عباس
اگر دستش جدا شد غم ندارد
که دست آویز ما فرداست عباس
بزن بر دامنش دست توسل
که در جود و سخا آقاست عباس
▪️همین که صدای العطش بچه ها را شنید ، آمد نزد امام حسین اجازه میدان گرفت ، مشک را به دست گرفته، آمد کنار شریعه فرات..
▪️ عباس تشنه است مُشتی از آب برداشت تا به لبهای عطشان برساند اما :«فَذََکَرَ عَطَشَ الحُسَین وَ اَهلِ بَیتِهِ » به یاد لبهای تشنه برادر افتاد ، آب را روی آب ریخت ، مشک را پر از آب کرد، از شریعه بیرون آمد ، به سمت نخلستان ، دشمنان دستهای نازنینش را قطع کردند ، مشک آب را سوراخ کردند ، تیر به چشمش زدند ، (عاشقان اباالفضل ، انشاءالله کنار حرمش )یک وقت یک عمود آهن هم بر فرق عباس زدند..😭
لذا صدا زد : یا اَخا اَدرک اَخا
پدرت از نجف آمد تو هم از خیمه بیا
قدمی رنجه نما پای بنه بر سر من
مشک پاره بده زینب که مدینه ببری
تا شود با خبر از خجلت من مادر من
هوسم بود که آید به سرم ام بنین
مادرت فاطمه آمد عوض مادر من
هر کجا پای گذاری به زمین می بینی
قسمتی از بدن و از سر و از پیکر من
😭😭😭😭
#روضه_صبحگاهی
#امام_حسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ای وارثِ حقیقی مشک و علم سلام
مولایِ هرچه آینه هرچه حرم سلام
امسال هم نیامدی و در فراقِتان
آمد دوباره ماهِ عزا ، ماه غم سلام
عرض ادب به محضرِ نورانی شما
عرض درود و تسلیتُ باز هم سلام
از راه دور از حرم زخم دارِ دل
دستی به رویِ سینه تورا می دهم سلام
ای سایۀ مبارک تو بر سرم زیاد
هرچند بی بضاعت و هرچند کم سلام
ماه محرم است پرم از غزل ، عطش
ای بیت های گمشدۀ محتشم سلام
▪️همۀ روضه ها تو دل امام زمانِ .. یه بخشیش رو حضرت روضه خوانی میکنه .. تو سلام میدی اقا هم سلام میده ..
أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ
أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ
السَّلامُ عَلى البَدَنِ السَّلِيْبِ
از ما نثارِ مقدم تو هر قدم درود
از تو نثار سینه زنان هر قدم سلام
🔹دم در آقا بهتون خوش امد میگه .. اومدی مادرمو یاری کنی خوش اومدی ..😭
هرکسی میخواد حضرت زهرا رو یاری کنه بسم الله ..
فرمود ابوبصیر میخوای مادرمو یاری کنی ؟.. گفت چطور من با این بضاعت کم یاری حضرت صدیقه؟ چه کاری از دستم بر میاد؟.. فرمود تو روضه جد غریبِ ما بشین ناله بزن گریه کن ... 😭
از همین شب اول بگو اومدم مادرتو یاری کنم .. گریه کن ابی عبدالله باید مثل مادرش زهرا ناله بزنه ..
🔸فرمود وقتی بی بی میخواد وارد بهشت بشه .. میگن بهشت رو برای تو آذین بستیم واردشو .. می فرماید من وارد نمیشم .
چرا فاطمه جان؟
▪️خدایا قبل از اینکه وارد بهشت بشم میخوام پسرمُ همونطوری که کشتن ببینم .. خطاب میرسه نگاه کن فاطمه جان .. رسول خدا میفرمایند
یه وقت می بینیم ابی عبدالله وارد محشر میشه سر در بدن نداره ...😭
از رگ بریده داره خون میاد .. پیغمبر میگه یه وقت فاطمه داد میزنه با داد فاطمه من داد میزنم با داد زدن من ملائکه داد میزنن .. همه میگن ای حسین …😭
صلی الله علیک یامظلوم یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
#روضه_صبحگاهی
#امام_حسن
#امام_حسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
غرق احسان حسین و حسنم
بر سر خوان حسین و حسنم
بلبل عشق مرا نام دهید
تا غزل خوان حسین و حسنم
هر نم اشک مرا اوج دهد
محو عرفان حسین و حسنم
فارغ از عالم سر گشتگی ام
تا پریشان حسین و حسنم
نان خور سفره سبطین شدم
شکر مهمان حسین و حسنم
قِدمت عشق من امروزی نیست
نسل سلمان حسین و حسنم
هر دو غربت زده و مظلومند
دیده گریان حسین و حسنم
بنویسید به روی کفنم
از غلامان حسین و حسنم
🔹زهرای اطهر نشسته بود، دید حسین ش دارد می آید، بغض راه گلویش را گرفته (معمولاً اگر مادر ببیند بچه اش وارد خانه شود ناراحت بود می پرسد چرا گریانی ؟
کی تو را اذیت کرده ؟)
اشک های چشمش را پاک کرد زهرای اطهر فرمود: میوه ی دلم حسینم چرا منقلبی ؟ چرا گریه می کنی ؟
🔸عرضه داشت مادر : امروز من و برادرم حسن ، رفتیم برای زیارت جدمان پیغمبر ، پیغمبر تا ما را دید خوشحال شد ما را در آغوش گرفت ، ما را می بوسید و می بوئید .
مرا روی یک زانو نشاند و برادرم حسن را روی یک زانو، گاهی دست به سر و روی من می کشید، گاهی دست به سر و روی برادرم حسن، گاهی منو می بوسید گاهی حسن را می بوسید، مادر فقط یک فرق بود، وقتی من می بوسید زیر گلوی من می بوسید مادر.. 😭
لب هایش را روی لبهای حسن می گذاشت.
گفت مادر : چرا زیر گلوی برادرم حسن را نبوسید؟
🔸فرمود : حسینم غصه نخور ، ناراحت نباش ، الان می رویم خدمت پیغمبر ، پیغمبر دید زهرا دارد میاد ، دست حسین گرفته ، قضیه را به بابایش گفت، یک وقت زهرا دید پیغمبر منقلب شد، گریه کرد .
▪️فرمود : دخترم جبرئیل به من خبر داد حسن را با زهر مسموم می کنند از این رو من لبان او را که محل تماس با زهر می باشد بوسیدم... 😭
▪️زهرا جان با شمشیر سر حسین را از تن جدا می کنند لذا من گلوی او را که محل تماس شمشیر است بوسیدم... 😭
رحمت خدا بر این گریه ها، اینجا پیغمبر زیر گلوی حسین بوسید
▪️اما کربلا ، زینب لب هایش را روی رگ های بریده برادر گذاشت... 😭
همه صدا بزنید حسین ...😭
#روضه_صبحگاهی
#امام_حسین_علیه_السلام
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
هر کسی تنهاست ذکرش میشود تنها حسین
هر کسی گم میشود را میکند پیدا حسین
دستگیری میکند از عاشق بی دست و پا
مینشاند نوکر آلوده را بالا حسین
🔸کجای عالم ارباب اینجوری پیدا میشه که نوکرش این همه خطا و اشتباه بعد هم تو خونه ش راهش بده؟
تازه صدر جلسه بشونتش بغلش کنه نوازشش کنه کجایِ عالم اینجوریه؟..
بر کسی دل بستهام که دل نبسته بر کسی
از همه دل کندهام در این جهان الا حسین
🔹بگو حسین دردت دوا میشه
بگو حسین حاجتت روا میشه
بگو حسین به خدا دست تو میگیره .. بگو حسین به خدا اربعین میبردت کربلا .. بگو حسین مریضت شفا پیدا میکنه .. تو هر حالتی که هستی، غم داری خوشحالی بگو حسین ..😭
کار من گریهست از بَدوِ تولد تا ابد
خیرِ دیگر که ندیدم من از این دنیا حسین
▪️انقدر محرم ها بیاد بره دستات تو کفن بسته باشه ..😭
فرقی هم نمیکنه هر کی باشه حسرت میخوره حتی حبیب هم حسرت میخوره حبیب با اون مقام فقط یه خواسته دارم برگردم دنیا بگم حسین بیام تو مجلس حسین براش گریه کنم ..😭
بارها گفتم نمیبخشد ولی بخشید و گفت
بار آفت خوردهات را میخرد یکجا حسین
سیزده نور خدا را دوست دارم مثل هم
چون که میدانم در آنها هست استثنا حسین
فکر دیدار خدا بودم که بین روضهها
وقت یا الله آمد بر زبانم یا حسین
هم امامت هم قیامت هم شفاعت میکند
روز محشر هم بیاید کار دارم با حسین
▪️میدونی روز محشر چه جوری میشه یهو می بینی تو اون وانفسا تو اون صحرا صدایی میاد:
غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ
چشماتونُ ببندید ..
چه خبره؟
ناموس خدا میخواد وارد محشر بشه ..
🔸همه سرهارو پایین می اندازن بی بی دو عالم میخواد بیاد رد بشه امام حسن بعضی روایات میگه افسار این مرکبُ گرفته که حضرت زهرا سلام الله علیها روش نشسته ..
میاد یه گوشه از عرش
یهو از یه گوشه ای یه آقای بی سری وارد محشر میشه تا بی بی این صحنه رو می بینه.. 😭
اما این سر بریده رو هم یکی دیگه می بینه
ولی نه تو محشر
بلکه نبمه ی شب، تو خرابه ی شام.. 😭
من فدای دختری که در خرابه بود و گفت
با همان لکنت به سختی چند تا بابا حسین
خوردهام از این و آن مشت و لگد حالا بگو
من شدهام پیر تر یا مادرت زهرا حسین
▪️یه وقته یه مرد زمین می افت، یه وقت هم یه زن زمین می افته ..😭
دست عدو بزرگتر از صورت تو بود.. 😭