#مرثیه
#شب_جمعه
امام_حسین علیه السلام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
شبهای جمعه مادری پهلو شکسته
آید سر قبر پسر با قلب خسته
بر تربت خونبار او محزون نشسته
گوید که ای لب تشنه در خون نشسته
▪️مظلوم حسین جان
امشب به دشت کربلا زهرا رسیده
با سینه ای سوزان با قد خمیده
اشک مصیبت می کند جاری ز دیده
گوید که ای لب تشنه در خون تپیده
▪️مظلوم حسین جان
نزدیک دریا بودی و آبت ندادند
آبی به آن طفلان بی تابت ندادند
یک قطره بر آن طفل بی خوابت ندادند
بر ساقی و بر خیل اصحابت ندادند
▪️مظلوم حسین جان
بر خیز و مادر تا کنم یک دم نگاهت
شویم به اشک خاک و خون از روی ماهت
خاموش سازم شعله های خیمه هایت
گردم پناه کودکان بی پناهت
▪️مظلوم حسین جان
مادر بگو در روز عاشورا چه کردی
با کام تشنه بر لب دریا چه کردی
در خاک و خون تنها در این صحرا چه کردی
با فاطمه با زینب کبری چه کردی
▪️مظلوم حسین جان
#شب_جمعه
#امام_حسین_علیه_السلام
#کانال_باب_الحوائج
http://eitaa.com/torkiy
استاد میرزامحمدیom.mp3
زمان:
حجم:
3.01M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ زوجه امیرالمومنین
#روضه #مرثیه
🎤استاد_میرزا_محمدی
📝مرثبه حضرت ام البنین سلام الله علیها
گریز به مصیبت #حضرت_زینب سلام الله علیها
اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
#وفات_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
❁﷽❁
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#مرثیه
●━━━━━━───────
روز شهادت آقا زین العابدینه بریم در خونه ی آقا سیدالساجدین
روضه برپا بود هر جا آب بود
روضه هایش ذکر بابا آب بود
مقتل جانسوز آقا آب بود:
تشنه لب بود آه اما آب بود
یه عمری اقا زین العابدین شب وروز گریه می کرد، آب می دید گریه می کرد طفل خردسال می دید گریه می کرد، جوان می دید گریه می کرد، دختران قد و نیم قدومی دید گریه می کرد
روضه خوانش گاه ظرفی آب شد
گاه گاهی روضه خوان قصاب شد
گاهی وقتا تو کوچه های مدینه راه می رفت، می دیدن آقا اومد جلو در قصابی شروع میکرد گریه کردن، همه جمع می شدن، چی شده آقاجان؟ یابن رسول الله چرا گریه می کنید صدا می زد ای قصاب، بگو ببینم این گوسفند رومیخای ذبح کنی آبش دادی یا نه؟ می گفت بله یابن رسول الله ، ما مسلمانیم ما از جد شما یاد گرفتیم ، می دیدن دوباره گریه می کنه، آقاجان چی شده؟حرف بدی زدم؟؟ می فرمود بابای من حسینو تو کربلا ، با لب تشنه سر بریدن ،
ماجرای آب آبش کرده بود
غُصه ی ارباب آبش کرده بود
مادری بی تاب آبش کرده بود
دختری بی خواب آبش کرده بود
یا خودش بارید دائم یا رباب
روضه می خواندند هر دم با رباب
پیکری را
حالا داره یادش میاد آقا زین العابدین
پیکری را بر زمین پامال دید
دیگه چی دید؟؟؟
پیکری را بر زمین پامال دید
شمر را در گودی گودال دید
عمه را بالای تل بی حال دید
لشکری را در پی خلخال دید
هجمه ی شمشیرها یادش نرفت
سنگ ها و تیرها یادش نرفت
یکی از سخت ترین صحنه های عاشورا اونجایی بود که آقا زین العابدین پرده ی خیمه روکنار زد از دور داره میبینه ، من نمیدونم فاصله چقدر بوده ، آقا زین العابدین نگاه کنه ببینه دور باباش حسینو حلقه زدن، نیزه دار با نیزه می زنه، شمشیر دار با شمشیر می زنه ، پیرمرداشون عصا زنان
یه مرتبه طاقت نیاورد یه چوب دستی به دست گرفت عصا زنان از خیمه زد بیرون ، یه مرتبه ابی عبدالله این صحنه رو که دید صدا زد زینب ، دست علی رو بگیر مبادا بیاد، زینب اومد اومد دستشو گرفت عزیز دلم کجا داری میری؟ بابات حسین همه ی ما رو به تو سپرد، همه ی بود و نبود ما تویی عزیز دلم ،
هم به تن رخت اسارت دیده بود
خیمه را در وقت غارت دیده بود
از سنان خیلی جسارت دیده بود
از حرامی ها شرارت دیده بود
آتش بی داد دنیا را گرفت
شمر آمد راه زن ها را گرفت
عمه را با دست بسته می زدند
با همان نیزه شکسته می زدند
بچه ها را دست بسته می زدند
می شدند آنقدر خسته... می زدند
تازیانه جای طفلان خورده بود
زین جهت خیلی به زینب برده بود
اما اون مصیبتی که از اقا زین العابدین سوال کردن آقاجان،کجای این مصائب براشما سخت تر بود سه مرتبه فرمود
الشام الشام الشام
کوچه های شام پیرش کرده بود
شهر و بار عام پیرش کرده بود
سنگ روی بام پیرش کرده بود
طعنه و دشنام پیرش کرده بود
بی هوا عمامه اش آتش گرفت
مثل زهرا جامه اش آتش گرفت
جملاتی تو بعضی مقاتل معتبر، نوشته ادم شرمش میاد بگه، فقط یک جملشو میگم امام زمان منو ببخشه، اگه تو مقاتل ننوشته بودن نمیخوندم ، گفت وقتی اسرا رو وارد شام کردن اینها رو بردن تو یه محلی که مخصوص برده ها بود اونجا برا چند ساعت اینها رونگه داشتن اهل ذمّه ، یعنی غیر مسلمونا،مسیحیا،یهودیا میومدن.......
قربونت برم عمه جان، ...... دختر زهرا اینجا چه می کنه؟ بچه های فاطمه ی زهرا تو بازار برده فروشا چرا؟؟؟
بزم مِی بود و سر و طشتی طلا
خیزران بود و عزیز مصطفی
بعد یه عمری گریه و آه و ناله و سجده و دعا و مناجات ، بالاخره آقا زین العابدین راحت شد قربونت برم آقاجان، هنوزم که هنوزه ، مرقد مطهرش تو قبرستان بقیع مثل یک خرابه ایه، کنار قبر عموش امام مجتبی، قبر امام سجادم نه سنگی داره نه حرمی داره ، ان شالله بیاد آقا، شر همه ی وهابی ها رو کم می کنه ، ان شالله تومدینه ،قبرستان بقیع،گنبد و بارگاهی بنا می کنیم، ان شالله....
با مدد امام زمان
بسمک العظیم الاعظم الاعز الاجل الاکرم....
✍شاعر:وحید محمدی
●━━━━━━───────
#محرم_۱۴۰۴
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد (علیه السلام)
#مرثیه