#متن_روضه_حضرت_معصومه
#یا_کریمه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
در این روزگاری که دل بیقرارست
گدایِ کریمه شدن افتخارست
ثوابِ زیارت برایم نوشتند
خودم نه دلم سویِ تو ره سپارست
دوباره حرم قسمتم نه نشد آه
چقدر این دلِ بی نوا بدبیارست
چنان گنبدت جلوه دارد در عالم
که صحنِ تو در آسمان ها مدارست
کسی که قدم میزند در حیاطت
رویِ فرشِ بالِ ملائک سوارست
نگاهت مرا از غریبی درآورد
ببین خنده رویِ لبم آشکارست
همین هم نشان از کرم خانه دارد
گدا زاده ای با شما هم جوارست
کریمه کرم کن گدایِ خودت را
گدایی که در ماتمت سوگوارست
چکید اشک تو بر زمین بعد از آن بود
که از ساوه تا قم درختِ انارست
دلم خون شد از این غم و ماجرایت
دلت تنگ بوده برایِ رضایت
🔹وارد شد در این شهرِ مقدس .. تمام مردم به استقبالش اومده بودن .. همه گل دستشون بوده .. آخه برا اولین بارِ دخترِ امام داره میاد .. مرد و زن احترام گذاشتن .. بارها شنیدید ..
🔸ولی چون در ساوه به بی بی زهر داده بودن ، مریض احوال بود و خانه ای براش آماده کردن .. هفده روز در آن خانه زندگی کرد و مهمان بود .. مردم قم حتی نزاشتن مردی واردِ محله بشه .. بمیرم برات خانم .. من از نیمۀ شعر میخونم صدا ناله ت بلند بشه ...
تفسیر کن دوریِ خواهر از برادر را
تعبیر کن خوابِ حرم بوسیِ مادر را
جاری بکن در قم کمی از حوضِ کوثر را
ماتمکده کن کشورِ موسی ابن جعفر را
ای زینبی که از حسینِ خود جدا ماندی
با ما بگو آیا به زیرِ نیزه ها ماندی؟
آیا زِ تو کس هتک حرمت کرد نه هرگز
در قم دلِ تو حسِ غربت کرد نه هرگز
کس خنده در اوجِ مصیبت کرد نه هرگز
کس غارتِ خلخالُ و زینت کرد نه هرگز
اینها که گفتم یک به یک آمد سرِ زینب
ای وای سوغاتِ سفر شد معجرِ زینب
قم با سلام و تهنیت دنبالِ تو آمد
با سر به طوفِ کعبۀ آمالِ تو آمد
با شاخه هایِ گل به استقبالِ تو آمد
دستِ محارم زود زیرِ بالِ تو آمد
زینب ولی با خیل نا محرم کجاها رفت
پیشِ دو چشمش خیزران پایین و بالا رفت.. 😭
#وفات_حضرت_معصومه_سلام_علیها