eitaa logo
کــانــالـ بــابـ الــحــوائجـ اشـــعــار نــاب مداحی و مولودی ترکی و فارسی
3.9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
250 فایل
《هدف از ایجاد این کانال : ارائه بهترین اشعار مداحی ،روضه،مرثیه ،مولودی و... برای دسترسی هر چه سریع شما ذاکرین آل الله می باشد .》 💠خادم کانال : 💠🎤کربلائی سعید سلطانی 🔰 💠جهت ارتباط بامدیر کانال به آیدی زیر مراجعه فرمائید ⇃⇂ @saeid1370 ______☆______
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت حضرت موسی ابن جعفر (ع) دعا تنهایی چراغ تو حاج غلامرضاسازگار ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی ابن جعفر ای همه آزادگان را مقتدا موسی ابن جعفر ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی هم قدر را هم قضا را رهنما موسی ابن جعفر با نگاه نافذت ای موسی آل محمد شد عصا در دست موسی اژدها موسی ابن جعفر در دل مطموره ها داری به فرمان الهی حکمرانی بر سماوات العلی موسی ابن جعفر کاظمینت از برای شیعیان و دوستانت هم مدینه، هم نجف، هم کربلا موسی ابن جعفر شب که تاریک است و تنهایی چراغ تو است با تو حلقه زنجیر می خواند دعا موسی ابن جعفر این عجب نبود که کوه و دشت و صحرا و بیابان با تو گردد هم نوا و هم صدا موسی ابن جعفر تا بود جانم به تن دست از ولایت بر ندارم کز ولادت با تو بودم آشنا موسی ابن جعفر ناز بر فیض مسیحا می کنم جایی که باشد خاک درگاه تو بر دردم شفا موسی ابن جعفر عضو عضوم گر ز هم گردد جدا صد بار بهتر کز تو یک لحظه دلم گردد جدا موسی ابن جعفر تربت و صحن و سرای تو است در شهر دل من هر دلی بر تو است یک صحن و سرا موسی ابن جعفر شُهرت باب الحوائج در امامان را تو داری انس و جان آرند در کویت رجا موسی ابن جعفر کل خلقت را دهی حاجت اگر آرند خلقت بر درت پیوسته روی التجا موسی ابن جعفر تو همان چشم خدای ذوالجلالی کز نگاهی خلق عالم را کنی حاجت روا موسی ابن جعفر دوست دارم کز دو چشم خویش در پای ضریحت اشک ریزم بر تو هر صبح و مسا موسی ابن جعفر دوست دارم گردنم در حلقة زنجیر باشد تا کنم یاد از تن پاک تو یا موسی ابن جعفر دوست دارم چون درختی بین آب و گل بمانم تا بدانم با تو چون شد سال ها موسی ابن جعفر کُند بر پا، دست در زنجیر، اشکت در دو دیده در دلت خون، بر لبت ذکر خدا موسی ابن جعفر در دل تاریک زندان زیر ضرب تازیانه بود خالی جای فرزندت رضا موسی ابن جعفر کس نبود از هیفده دختر به بالای سر تو تا بگرید بر تو و گیرد عزا موسی ابن جعفر تو همای قله نوری و زندانت قفس شد در قفس ماند از تو مشتی پر به جا موسی ابن جعفر با کدامین جرم بعد از سالها حبس و شکنجه سوخت قلب پاکت از زهر جفا موسی ابن جعفر چون نگرید بر تو میثم ای همای وحی کآخر گوشة زندان بدادی جان و گردیدی رها موسی ابن جعفر
سبک: 👇🙏 یافاطمه من عقده دل وا نکردم موسی بن جعفر جان وئرور گل داده زهرا سسلور بوگون اوغلون سنی امداده زهرا محبسدیم من _ قلبی شکسته جان اوستیم من _ گل باشیم اوسته زندانیده گل گورنجه حالیم یاماندی گوزدن آنا صبح و مسا اشکیم رواندی زهر جفادن پیکریم اود دوتدی یاندی سن اگنووه گِی قاره گل بغداده زهرا محبسدیم من _ قلبی شکسته جان اوستیم من _ گل باشیم اوسته من اون بیرایل زندانیم قرانه خاطر هر ظلمه صبر ائتدیم حقِ منّانه خاطر دَگدی منه سیلی ننه جانانه خاطر بیردا غریبم یوخ گلن فریاده زهرا محبسدیم من _ قلبی شکسته جان اوستیم من _ گل باشیم اوسته گل وئر صفا بو مجلس محنت فزایه جانیم چیخور تعجیل ایله تز گل هرایه ایکاش اولیدی قیزلاریم گلسون عزایه سن بینوا معصومه‌نی سال یاده زهرا محبسدیم من _ قلبی شکسته جان اوستیم من _ گل باشیم اوسته من شیعیان حیدره شاه و امیرم هارونه امّا اون بیرایلدی دستگیرم زنجیر و کونده واردی بوینومدا اسیرم کیم تاب ائدر آخر بئله بیداده زهرا محبسدیم من _ قلبی شکسته جان اوستیم من _ گل باشیم اوسته اهل و عیالیم گوزلری یوللاردا قالدی معصومه ی دلخسته‌نی کیم یاده سالدی موسی بن جعفر شهر غربتده قوجالدی من قالمیشام بیر غصّه‌لی بلواده زهرا محبسدیم من _ قلبی شکسته جان اوستیم من _ گل باشیم اوسته گلسون یقینا حالیمه دیل داغلیارسان سن ماتمیمده باشه قاره باغلیارسان یوخدور عزاداریم آنا سن آغلیارسان هئچ گورمدیم خوش گون فنا دنیاده زهرا محبسدیم من _ قلبی شکسته جان اوستیم من _ گل باشیم اوسته
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ... وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ... من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد زبانحال آقامون موسی بن جعفر... گوشه ی زندان... من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم قربون غریبی ت برم آقا... یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم...😭 چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر... لیک دوری رضا میکشدم در غربت گوشه زندان تنهای تنها... لیک دوری رضا می کُشدم در غربت گر نیاید به تسلای دل شب گیرم در حالات حضرت آوردند: (لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ) ▪️چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو... از این زندان به اون زندان منتقل میکردند... ( بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند) خدا ميدونه تو این سالها چقدر به امام رضا سخت گذشت.. چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت.. نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه؟ هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی.. توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت.. اما...بالاخره یک روز خبر دادند، گفتند آی شیعیان... قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه شیعیان آقا خوشحال شدند، اومدند پشت درب زندان ایستادند، منتظرند...بعد چهارده سال... قراره آقاشون رو ببینند...  شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد... من دستهاش رو می بوسم... یه نفر میگه من روی پاهاش می افتم، یک نفر گُل آورده... الهی امید کسی نا امید نشه..😭 یکدفعه دیدند درب زندان باز شد... چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن... یه نفر صدا میزنه... هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ... 😭 : عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99 آی شیعیان انقدر منتظر بودید... اینم امامتون.. ای وای... ای وای...😭 کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند شدی آزاد دگر از قفس تاریکت ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند هر طوری بود شیعیان اومدند، جنازه آقا رو تحویل گرفتند با احترام کفن کردند روی دست شیعیان، تشییع جنازه با شکوهی شد. با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند... 👇 اما عرضه بداریم... لا یوم کیومک یا اباعبدالله... کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند، صدا زدند... اسب هاتون رو نعل تازه بزنید...😭 اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب تاختند که...استخوانها شکست..😭 دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
🩸قدردانی حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" از روضه‌خوانِ حضرت سیدالشهداء "علیه‌السلام"... در روایت آمده است: منصور دوانیقی ملعون یک روز به مناسبتی، حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" را با اکراه به قصر خود دعوت‌ کرد. وقتی که حضرت تشریف آوردند و جلوس فرمودند، پادشاهان و امیران و سربازان می‌آمدند و تهنیت می‌گفتند و هدایا و تحفه‌های خود را پیشکش ایشان می‌کردند. خادمِ منصور هم بالای سر حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسّلام" بود و هر چه می‌آوردند را صورت می‌نوشت.آخرین نفری که آمد پیرمردی کهن سال بود که عرض کرد: 📋 یَا ابْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّنِی رَجُلٌ صُعْلُوکٌ لَا مَالَ لِی أُتْحِفُکَ 🔻ای فرزند دختر رسول خدا! من مرد تهیدستی هستم که مالی ندارم که تحفه دهم، 📋 وَ لَکِنْ أُتْحِفُکَ بِثَلَاثَةِ أَبْیَاتٍ قَالَهَا جَدِّی فِی جَدِّکَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام. 🔻تحفه من سه بیت شعر است که جدّ من، درباره جدّ شما حسین بن علی علیه‌السلام سروده است: 📝 عَجِبْتُ لِمَصْقُولٍ عَلَاکَ فِرِنْدُهُ / یَوْمَ الْهِیَاجِ وَ قَدْ عَلَاکَ غُبَارٌ ▪️تعجب می‌کنم از برق شمشیرها که در روز تشنگی بر بالای سر تو بودند و غباری بر فرازت بلند شده بود یا اباعبدالله! 📝 وَ لِأَسْهُمٍ نَفَذَتْکَ دُونَ حَرَائِر/ یَدْعُونَ و جَدَّکَ وَ الدُّمُوعُ غِزَارٌ ▪️از تیرهایی که در مقابل زنان آزاده بر تو نفوذ می‌کردند و آن‌ها با اشک‌های جاری جدّت رسول خدا "صلی‌الله‌علیه‌وآله" را می‌خواندند. 📝 أَلَّا تَغَضْغَضَتِ السِّهَامُ وَ عَاقَهَا / عَنْ جِسْمِکَ الْإِجْلَالُ وَ الْإِکْبَارُ ▪️چگونه آن تیرها نشکستند!؟ و چرا بزرگواری و عظمت تو مانع از آن‌ها نشد!؟ 🔹 حضرت موسی بن جعفر "علیهمالسلام" فرمودند: 📋 قَبِلْتُ هَدِیَّتَکَ اجْلِسْ بَارَکَ اللَّهُ فِیکَ 🔻هدیه تو را پذیرفتم، بنشین، خدا تو را برکت دهد! 🔸 سپس سر خویش را به سمت خادم بلند نموده و فرمودند: پیش امیرت برو و صورت این اموال را به او نشان بده و بپرس می‌خواهد آن‌ها را چه کند؟! خادم رفت و برگشت و خبر آورد که امیرالمؤمنین (منصور دوانیقی ملعون) می‌گوید: همه آن‌ها، هدیه‌ای از طرف من به ایشان باشد، هر چه می‌خواهند با آن‌ها بکنند. امام علیه‌السّلام به پیرمرد فرمودند: 📋اقْبِضْ جَمِیعَ هَذَاالْمَالِ فَهُوَ هِبَةٌ مِنِّی لَکَ 🔻همه این‌ها را بردار، هدیه‌ای از طرف من به توست. 📚المناقب ج۳ ص۴۳۲ ✍ گر لطف دوست می‌طلبی از غم حسین آتش بگیر و اول و ، آتش بزن به خلق ...