#گپ_روز
#موضوع_روز : «شاخصههای انتخاب اگر واضح باشند، نه تخریب لازم است، نه تعریف!»
✍️ شاید پنجاه تا پارچهفروشی را گز کرده بودیم!
به هر مغازه که وارد میشد درمورد پارچهای که مدنظرش بود توضیح میداد و فروشنده هر مغازه، شبیهترین پارچه به توضیحاتِ او را برایش باز میکرد!
از نحوه حرکت ابروهایش کاملاً میشد فهمید که : «این یکی هم نه»!
انگار گوشهایش تعریف و تمجید فروشندهها را از آنهمه پارچه نمیشنید اصلاً.
• کودکش خسته شد و من بیشتر از آن کودکِ طفل معصوم!
گفتم : اگر اجازه بدهی ما به هتل برگردیم، شما دنبال این پارچه باز هم بگرد.
مثل اینکه از این پیشنهاد به وجد آمده باشد، ابروهایش از هم فاصله گرفتند و خندهی مرموزی آمد به لبانش و دست پسرکش را گذاشت در دست من و رفت!
• چند ساعت بعد با پارچهای که دقیقاً همان جنس و رنگ مورد نظرش را داشت برگشت.
و چنان نشاط داشت که...
مطمئناً اگر من جایِ او بودم از خستگی نابود شده بودم!
گفتم : این همه ساعت را دنبال این پارچه بودی؟ خیلی از پارچههایی که دیدیم از این بینهایت بهتر بودند. گفت : نه آنها به کارِ مدلی که من انتخاب کردم نمیآمدند.
• چند ساعت بعد همه خواب بودند و من روی بالکن آن اتاق رو به حرم به این فکر میکردم که : شاخصههای انتخاب اگر واضح باشند، نه تخریب لازم است، نه تعریف!
او میدانست برای هدفش، فقط فلان پارچه به کارش میآید!
نه تعریف آنهمه فروشنده تصمیمش را عوض کرد، و نه این تعجب من او را پشیمان.
※ با خودم گفتم : تردیدها زمانی سراغ ما میآیند که آگاهیمان کافی نیست!
نمیدانیم نقطهی هدف کجاست؟
برای رسیدن به آن هدف، چه ابزاری لازم داریم؟
و نقطهای که در آن ایستادهایم چقدر تا هدف فاصله دارد؟
شاخصههای انتخاب اگر واضح باشند، نه تخریب لازم است، نه تعریف!
اینکه جریان امروزِ جامعه را تخریبها و هوچیگریها به خطا میبرد یعنی فعالیتهای فرهنگی در موقع خودش موثر نیفتاده است! و جامعه هنوز شاخصههای یک دولت تراز انسانی را که توان برقراری عدالت و آزادی را در تمام ابعاد وجودی مردم داشته باشد؛ نمیشناسد.
هدف را اگر بشناسیم و شاخصه دست مان باشد، محال است هیچ پارچهفروشی نظرمان را عوض کند.