eitaa logo
طوبای عفاف
650 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
499 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
@babolharam_netArzi_Babolharam_net_shab1.mp3
زمان: حجم: 8.63M
روضه شب اول محرم حاج منصور ارضی برای حضرت مسلم(علیه السلام) حضرتِ ماه نیا، شاه نیا، آه نیا سمتِ کوفه قدمی بیش دگر راه نیا بین این غمکده کفتار زیاد است زیاد منکِر حیدر کرار زیاد است زیاد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• همراه با کاروان علیه‌السلام «روز اول محرم، علیه السلام در قصر بنی مقاتل کمی توقف کردند و از عبیدالله بن حرجعفی دعوت به یاری نمودند، ولی او اجابت نکرد و بعد نیز پشیمان شد.» ارشاد شیخ مفید ره، ج۲، ص ۸۱ تقویم شیعه، ص۱۴ ﴿اَلّلهُمَّـ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج﴾ ┄┅┅┅┅❁✨❁┅┅┅┅┄ ༺طوبای عفاف༻ @toubaefaf https://zil.ink/toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ورود کاروان تاکه فرمود رسیدیم عَلَم را کوبید یک علمدار بر این خاک قدم را کوبید بر رویِ سینه‌ی خود تیِغ دودَم را کوبید بینِ این دشت ستونهایِ حرم را کوبید بیرق افراشته شد ، باد تکانش میداد کیست این مرد که یک دشت نشانش میداد زانویش خم شده و هست مُهَیا خانوم با ادب گفت علمدار بفرما   : خانوم آمد از محملِ خود حضرت زهرا ، خانوم دست بگذاشت رویِ شانه‌یِ سقا  خانوم گِرد او پنج برادر همه می‌چرخیدند پنج تن دورِ سرِ فاطمه می‌چرخیدند چو بزرگیش قسم در همه‌ی عالم نیست پرده‌ی محملش از پرده‌ی کعبه کم نیست گرچه در سایه‌ی عباس نشان از غم نیست شُکر مَحرم پُر و یک دیده‌ی نامحرم نیست گرچه مانند عمو دور و بَرِ زینب بود هرچه غم بود فقط بر جگرِ زینب بود مادرش آه   امان از دلِ زینب میگفت همه‌ی راه   امان از دلِ زینب میگفت گاه و بی گاه امان از دلِ زینب میگفت سخت جانکاه امان از دلِ زینب میگفت رفت در پیشِ برادر که برادر چه کنم جگرم سوخته ، با ناله‌یِ مادر چه کنم میزَند شور دلم تاب ندارد اینجا دل پریشانی‌ام آداب ندارد اینجا جانِ من جان رُباب آب ندارد اینجا بچه بیدار شده خواب ندارد اینجا به لبش پیشِ تو لبخند نمی‌آید وای گریه‌ی اصغرمان بند نمی‌آید وای حرفِ این دخترکان است از اینجا برویم ساربان تا که نرفته است بگو تا برویم کوچه‌ی مادرمان خانه‌ی زهرا برویم باشد آقا همه‌اش حرفِ تو اما برویم دست ما نیست  عطش بِین حرم اُفتاده مُردم از غم چه کنم  بد به دلم اُفتاده همه‌ی فکر و حواسم به تو باشد برگرد قبل از آنکه به سَرَت شمر بیاید برگرد به عروسِ تو قسم حرمله آمد برگرد کاش بر تیر خودش زهر نمیزد برگرد کاش دوریِ شما قسمت خواهر نشود زینبت کاش که بی پنج برادر نشود عزم کردی نروی کاش خزان برگردد لااقل گو که از آن جمع سنان برگردد زودتر از همه آن تیر و کمان برگردد چشمِ آن جمعیت از سمتِ زنان برگرد سایه‌ی روی سرم از سرِ اطفال مَرو تا‌که من زنده‌ام آقا لبِ گودال مَرو @shere_aeini https://eitaa.com/joinchat/4252696586Ce586060fd5
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• دعای روز دوشنبه از سلام الله علیها «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ قُوَّةً فِي عِبَادَتِكَ وَ تَبَصُّراً فِي كِتَابِكَ وَ فَهْماً فِي حُكْمِكَ وَ لَا تَجْعَلِ الْقُرْآنَ بِنَا مَاحِلًا وَ الصِّرَاطَ زَائِلًا وَ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله عَنَّا مُوَلِّياً» پروردگارا؛ از درگاهت قدرتى براى عبادت و بندگى، بينشى براى درك قرآن و فهم لازم براى درك احكامت را خواستارم، پروردگارا؛ فرست و فهم قرآن را دور از دسترس فكر ما و صراط را نابودكننده ما و محمّد (صلی الله علیه وآله) را روى گردان از ما قرار مده. 📘 زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام (ترجمه جلد ۴۳بحارالأنوار) ترجمه روحانى و بحار الانوار، ج ۸۷ ص۳۳۸ ضمن شماره ۴۸، به نقل از بلد الامين(حاشيه بلد الامين)، ص۱۱۰ https://zil.ink/toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با احتیاط لالۀ ما را پیاده کن عباس جان، سه سالۀ ما را پیاده کن با احتیاط بار حرم را زمین گذار زانو بزن وقار حرم را زمین گذار با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای می ترسم آن که گیر کند گوشواره ای چشم مخدرات به سمت نگاه تو دوشیزگان محترمه در پناه تو با حوریان رفته به زیر نقاب ها یک لحظه روبرو نشدند آفتاب ها این حوریان عزیز خدایند و بس، همین این دختران کنیز خدایند و بس، همین این دختر علی ست که بالش شکستنی ست ناموس اعظم است و وقارش شکستنی ست از این به بعد ماهِ حرم آفتاب باش عباس جان مراقب این با حجاب باش این دختران من که بیابان ندیده اند در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند یک لحظه هم ز خیمه ی طفلان جدا نشو جان رباب از دم گهواره پا نشو تو هستی و اهالی این خیمه راحتند در زیر سایه ات همه در استراحتند تو هستی و به روز حرم شب نمی رسد چشم کسی به قامت زینب نمی رسد یک عده یوسف اند و یک عده مریم اند احساس می کنم همه دلواپس هم اند احساس می کنم که جوابم نمی دهند با آب آب گفتنم آبم نمی دهند راضی ام و رضایت یزدانم آرزوست از سنگ ها شکستن دندانم آرزوست من راضیم به پای خدا دست و پا زنم با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا این جام را الست گرفتیم ما دو تا می خواستیم عبد شدن را نشان دهیم پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم گذشت و چند روز بعد... با احتیاط لاله ی ما را سوار کن زینب بیا سه ساله ی ما را سوار کن با احتیاط خسته شدند این ستاره ها این گوش پاره ها سر گوشواره ها علی اکبرلطیفیان @toubaefaf
شب و خورشید و آشیانه ی من  نورباران شده است خانه ی من  طَبَقِ نور شد در این دل شب  پاسخ گریه ی شبانه ی من   بوی بابا رسد مرا به مشام ابتا مرحبا! سلام، سلام مصحفِ روی دست من سر تو است هیفده آیه نقش منظر تو است  زخم های سر بریده ی تو  شاهد زخم های پیکر تو است دررگ حنجر تو دیده شده  که سرت از قفا بریده شده تو نبودی فراق آبم کرد عمه بیدار ماند و خوابم کرد صوت قرآن تو دلم را برد  لب خشکیده ات کبابم کرد ای علی بر لب تو بوسه زده!  چوبِ کی برلب تو بوسه زده؟ تا به رویت فتاد چشم ترم پاره شد مثل حنجرت جگرم خواستم پا نهی به دیده ی من پس چرا با سر آمدی به برم دامن دخت داغدیده ی تو  گشت جای سر بریده ی تو طفل قامت خمیده دیده کسی؟!  مثل من داغدیده، دیده کسی؟! بر روی دست دختر کوچک  سر از تن بریده دیده کسی؟! من نگویم به من تبسّم کن با نگاهت کمی تکلّم کن  ماهِ در خاک و خون کشیده ی من! گل سرخ زتیغﹾ، چیده ی من! کاش جای سَر بریده ی تو بود اینجا سَر بُریده ی من نیزه بر صورتِ تو چنگ زده کی به پیشانی تو سنگ زده؟  هر کجا از تو نام می بردم  از عدو تازیانه می خوردم  وعده ی ما خرابه بود ولی  کاش در قتلگاه می مردم به خدا شامیان بدند، بدند تو نبودی مرا زدند، زدند کودک وحی کی حقیر شود؟ طفل آزاده چون اسیر شود؟ از تو می پرسم ای پدر! دیدی دختر چارساله پیر شود؟ قامت خم گواه صبر من است  گوشه ی این خرابه قبر من است  حیف از این لب و دهن باشد  که بر او چوبﹾ بوسه زن باشد دوست دارم که وقت جان دادن  صورتت روی قلب من باشد اشک تو جاری از دو عین من است بوسه ی من شهادتین من است شامیان گریه ی مرا دیدند همگی کف زدند و خندیدند من گل نوشکفته ای بودم  همه با تازیانه ام چیدند تازیانه گریست بر بدنم  بدنم گشت رنگ پیرهنم همه عالم گریستند به من همچو میثم گریستند به من دل تنگ عدو نسوخت ولی  سنگ ها هم گریستند به من   گریه باید برای غربت من  که شود این خرابه تربت من نخل میثم، ج۵، ص۶۰۱ https://eitaa.com/joinchat/4252696586Ce586060fd5