eitaa logo
طوبای عفاف
644 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
460 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
طوبای عفاف
صلی الله علیک یا اباعبدالله شب جمعه است دلم دور و بر کرب و بلاست... ✍الله با شهدا، آرزوی دیرین همه
﷽ دیدن تمثال زیبای شهیدان، دل بستن به لبخند گرمشان و استجابت دعای خیرشان، پرتویی از نورانیت و برگ نورانی از قهقه مستانه شان از دیار ملکوت است که انسان را از زمین می کند و در آسمان ها به کرسی عزت و احترام می نشاند. راز ریشه کن شدن حب دنیا از دل و قبل از شهادت، دریافت همین لمعات شهدایی از دیار باعظمت شهیدان است. دلتنگی های برای شهیدان نیز مؤید همین نکته است که اگر ادامه پیدا کند، وصول حاصل می شود؛ یا با قلب و شهود و یا با هجرت از این دیار فانی به دیار عشق و بقاء شهیدان. «نَسْأَلُ اللَّهَ مَنَازِلَ الشُّهَدَاءِ وَ مُعَايَشَةَ السُّعَدَاءِ وَ مُرَافَقَةَ الْأَنْبِيَاءِ» @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• دعاى روز جمعه به نقل از سلام الله علیها «اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَيْكَ وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَيْكَ وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَكَ وَ تَضَرَّعَ إِلَيْكَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ كَأَنَّهُ يَرَاكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ الَّذِي فِيهِ يَلْقَاكَ وَ لَا تُمِتْنَا إِلَّا عَلَى رِضَاكَ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَكَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّكَ فِي جَمِيعِ خَلْقِكَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَغْفِرَةً جَزْماً حَتْماً لَا نَقْتَرِفُ بَعْدَهَا ذَنْباً وَ لَا نَكْتَسِبُ خَطِيئَةً وَ لَا إِثْماً صَلَاةً نَامِيَةً دَائِمَةً زَاكِيَةً مُتَتَابِعَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَرَادِفَةً بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.» پروردگارا؛ ما را از نزديكترين كسانى كه به تو تقرّب جسته اند، و از آبرومندترين كسانى كه به تو روى آورده اند، و از نجات يافتگانى كه به تو روى آوردهاند و از موفّقترين درخواست كنندگان و زارى كنندگان به درگاهت قرار ده! خداوندا! ما را از كسانى قرار ده كه گويى تو را در همه حال تا روز قيامت مىبينند، و ما را نميران مگر آنكه از ما راضى و خشنود شده باشى؛ خداوندا! ما را از كسانى قرار ده كه در مقام عمل اخلاص ورزيده اند و در همه حال تو را دوست مى دارند و كسى را به تو ترجيح نمى دهند. پروردگارا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و ما را مورد مغفرت و بخشش قطعى و حتمى خويش قرار ده، بخششى كه بعد از آن گناهى مرتكب نشويم و خطايى از ما صادر نشود؛ خداوندا! و درود فرست، درودى بارور و زاينده، دائم، پاك، پى در پى و پيوسته، [سوگند مى دهيم تو را] به رحمتت اى برترين رحم كنندگان. 📘 زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد ۴۳بحار الأنوار) ترجمه روحانى و بحار ج۸۷، ص۳۳۸ 💐خوبه هر روز مداومت داشته باشیم به تلاوت سوره یس و صد صلوات، هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها @toubaefaf https://ble.ir/toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۸ سال قبل، رهبرمعظم انقلاب: «قضیه‌ای کلید رمزآلود گشوده شدن درهای به روی امت اسلامی است» 1385/01/2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استاد آیةالله جاودان: «اگر یک صاحب همت بلندی پیدا شود، می تواند این به اصطلاح عقبه را یک روزه طی کند. یعنی مسائل حرام و حلال را بیاموزد و از صبح همان روز تصمیم بگیرد که دیگر گناه نکند.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید حججی: خواهران عزیزم... (۴۴۶)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: خودتان را برای ظهور روحی فداه و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است. یاد کنیم از امام، عالمان و شهیدان با صلوات @toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بارها و بارها این خاطرات را بخوانیم که به انسان شهامت می بخشد👇 خاطره ای از ۱۸ سال اسارت شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد. وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را‌ مرور می کردم. سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت، را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. حسین می گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم! بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم، این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... شادی روح بلندش صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اقتدار اگر تصویر بود... ۱۹ مرداد سالروز رحلت شهادت گونه سیدالاسرای ایران، سرلشکر خلبان حسین لشکری گرامی باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• ...از قم تا قلهک... این جاست که لازم است با بصیرت، برگ هایی از تاریخ نه چندان دور خودمان را کمی مرور کنیم.👇 ✍از زمان مشروطیت تا حال، جریانی با دلال گری غرب گراها در ایران و سپس در کشورهای شیعه نشین در حال جریان است که جایگاه علما، فقهاء دین، احکام اسلامی و معارف ناب الهی را هتک کرده، کنار می زنند و خانه نشین می کنند؛ و جالب هم اینکه تا این لحظه، با آن همه هجمه نتوانستند زعیم شیعه و ولایت فقاهت، ولی فقیه زمانه ها و عالمان شیعی را پس بزنند و این نشان از اتصال مذهب شیعه به فیض لایزال الهی و حقانیت معارف ناب قرآن و أهلبیت علیهم السلام است. کار جریان برآمده از استکبار و به واسطه غربگراها و نفوذی ها دور راندن مردم و به ویژه جوانان از روحانیت اصیل شیعی است، تا مردم از زیبایی های معارف و علوم اسلامی دور مانند و به جای آن فرهنگ بی اساس و مختلط غرب رو به زوال را قالب کنند. این جاست که لازم است با بصیرت، برگ هایی از تاریخ نه چندان دور خودمان را کمی مرور کنیم. پیشنهاد می کنم بعضی کتاب های مربوط به تاریخ معاصر ایران از جمله کتاب های آقای ابوالحسنی منذر در موضوع مشروطیت و نیز این کتاب را ببینید👇 «مشروطه از قم تا قلهک»، علی احمدی خواه @toubaefaf
«...قم شهری است که از آن‌جا یاران بهترین مردم از جهت پدر و مادر و جد و جده و عمو و عمه بر می‌خیزند...» قم و رسالت آن در عصر معصومین علیهم‌السلام، ص۳۳ «...یکی از دلایل برتری مکه، مدینه، کوفه و قم بر دیگر شهرهای زمین، پیشی گرفتن در پذیرش ولایت عام حضرت علیه السلام است.» همان، ص۳۱ «سلام خداوند بر اهل قم باد. خداوند سرزمینشان را به خوبی تبدیل کند. قمیان اهل رکوع و سجده و قیام و قعوداند. آنان فقیه و عالم و با شعور و اهل فهم و روایت هستند و عبادات را به خوبی به جا می آورند.» معجم رجال الحدیث، آیةالله خوئی ره، ج۱۳، ص۱۹۶ و ۱۹۴ «... اهل قم یاری دهندگان قائم ما هستند و به حق ما دعوت می‌کنند. راوی گوید: آنگاه امام سرش را به سوی آسمان بلندکرد و گفت: بار الها، آنان را از هر فتنه‌ای حفظ کن و از هر هلاکتی نجات ده.» انوار المشعشعین، ج۱، ص۱۷۹ @toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با کاروان علیه السلام(۳۱) در مدت زمانى كه عليهم السلام را در خرابه شام سكونت دادند آنان روز از گرما و شب از سرما آسوده نبودند. روزى عليه السلام از آنجا بيرون آمد تا هوايى تازه كند كه «منهال بن عمر» آن حضرت را ديد و عرض كرد: «كَيْفَ أَمْسَيْتَ يَا بْنَ رَسُولِ اللهِ»؛ اى پسر چگونه شب را سپرى كردى؟. فرمود: «أَمْسَيْنا كَمِثْلِ بَني إِسْرائِيلَ في آلِ فِرْعَونَ يُذَّبِّحُونَ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَهُم»؛ (روزگار ما همانند بنى اسرائيل در چنگال فرعونيان است كه پسران آنها را مى كشتند و زنانشان را زنده نگه مى داشتند). آنگاه افزود: «عرب بر مردم عجم مباهات مى كند كه صلى الله عليه وآله از آنهاست و قريش بر سائر عرب فخر مى كند كه /محمّد صلى الله عليه وآله از قبيله آنهاست، ولى ما پيامبر را از دم تيغ گذراندند و گروهى را نيز آواره ساختند؛ «إِنّا للهِِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ». منهال مى گويد: امام عليه السلام با من مشغول سخن گفتن بود كه زنى از خرابه به سوى او آمد و فرمود: «إِلى أَيْنَ يا نِعْمَ الْخَلَفُ»؛ (اى بهترين بازمانده اهل بيت، به كجا مى روى؟) حضرت نيز از من جدا شد و به سرعت به سوى آن زن رفت. من پرسيدم اين زن كه بود؟ گفتند عمّه آن حضرت، عليها السلام بود». لهوف، ۳۲۲ و مقتل الحسين مقرّم، ص۳۶۰ و عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، ص۶۱۴ @toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ناریان مر ناریان را جاذبند... این اشاره ای است به تعبیر قرآن حکیم👇 «الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ» سوره نور، ۲۶ زنان پليد، سزاوار مردان پليدند و مردان پليد، سزاوار زنان پليد. زنان پاك براى مردان پاك و مردان پاك براى زنان پاک...» که در کتاب «طراوت فطرت»، استاد ابوالفضل بهرام‌پور، ص۸۲ به توضیح آن پرداخته است. (۴۴۸)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با کاروان علیه السلام(۳۲) 🌷تجلی نور و عطر در شام و الگویی برای عالمیان از کامل بهائى نقل شده که اهلبیت  علیه السلام در حال اسارت از کودکانى که پدرشان در کربلا شهید شده بوده خبر شهادت پدر را پنهان مى داشتند. دخترکى سه یا چهار ساله از علیه السلام شبى از خواب بیدار شد و بهانه پدر گرفت و گفت: بابایم الان در کنارم بود و مرا در آغوش خود گرفته بود به کجا رفت؟ علیهم‌السلام که از خواب حضرت سلام الله علیها آگاه شدند یکباره صداى ضجه و ناله شان بلند شد، صداى شیون به خانه یزید رسید. از خواب بیدار شد، پرسید در خرابه چه خبر است؟ گفتند: طفلى از ، پدر را در خواب دیده و بهانه پدر گرفته است. گفت: سر پدر را برایش ببرید. سر علیه السلام را در طشتى نهاده و پارچه اى روى آن پوشیدند و به خرابه آوردند و جلوی او نهادند. حضرت خاتون سلام الله علیها به تصور این که طعام برایش آورده اند صدا زد: عمه جان! از شما طعام نخواستم، من بابایم را مى خواهم؛ گفتند: آنچه مى خواهى در میان طشت است. دختر اباعبدالله با دست هاى کوچکش روپوش را برداشت، چشمش بر سر بریده پدر افتاد، سر را در آغوش گرفت و با سر پدر درد دل مى کند که شاعر زبان حال او را چنین به نظم آورده است: پدر بعد از تو محنت ها کشیدم بیابان ها و صحراها دویدم همى گفتندمان در کوفه و شام که اینان خارجند از دین اسلام مرا بعد از تو اى شاه یگانه پرستارى نَبُد جز تازیانه ز کعب نیزه و از ضرب سیلى تنم چون آسمان گشته است نیلى به آن سر جمله آن جور و ستم ها بیابان گردى و درد و الم ها بیان کرد و بگفت اى شاه محشر تو برگو کى بریدت سر ز پیکر مرا در خوردسالى در بدر کرد اسیر و دستگیر و بى پدر کرد همى گفت و سر شاهش در آغوش بناگه گشت از گفتار خاموش علیهم‌السلام دیدند که سر به یک طرف و حضرت سلام الله علیها بطرفى بر زمین افتاد. او را حرکت دادند دیدند جان به جان آفرین تسلیم کرده است. نفس المهموم، ص ۴۵۶ (۴۴۹)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا بنت الحسین یا رقیة آیینه دار زینب و زهرا رقیه کوچکترین انسیة الحورا رقیه پشت سرش بی شک دعای پنج تن بود آدم اگر می گفت اول یا رقیه خورشید در منظومه‌ی عشق حسینی صد سال نوری راه دارد تا رقیه سنش اگر کم هم طراز انبیا بود مانند کوثر آیت العظمی رقیه جا داشت روی شانه‌ی کعبه اباالفضل جا داشت روی شانه‌ی سقا رقیه آرام تر از هر زمانی بود اصغر می خواند تا بالا سرش لالا رقیه تنها نَه سال شصت و یک تا روز محشر هر فتنه ای را می کند رسوا رقیه پا بر مغیلان می نهد اما محال است روی سر موری گذارد پا رقیه این طفل بی آزار را آزار دادند زجر بدی را دید در دنیا رقیه زینب ز پا افتاد وقتی دید در راه طفلان همه بر ناقه اند اِلّا رقیه مقتل که می خواندم شبی با خویش گفتم پیدا نمی شد کاش در صحرا رقیه وقتی که پیدا شد خمیده راه می رفت شد پیرتر از زینب کبری رقیه حتی در اوج ضعف هم چیزی نمیخواست جز دست گرم و بوسه‌ی بابا رقیه دیدار حاصل شد ولی دستی نیامد تنها سر آمد دیدنش اما رقیه... حیرت زده پرسید عمه این سر کیست؟ یاللعجب نشناخت بابا را رقیه! قلبش ندا سر داد این سر کعبه‌ی توست پروردگارت آمده اینجا رقیه خود را مرتب کرد تا در چشم بابا باشد همان دردانه‌ی زیبا رقیه از بوسه اش جان می گرفت، این بار اما جان داد با بوسیدن لب ها رقیه علی ذوالقدر (۴۵۰)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf