#داستانک
#مدرس
#انتخابات
قرارداد
روزی، وثوقالدّوله پس از تعظیم قرارداد معروف خود با انگلیس به خانهی مدرّس آمد و گفت: آقا! شنیدهام شما با قرارداد تنظیمی بین ما و دولت انگلیس مخالف کردهاید.
مدرّس: بلی،
وثوقالدّوله: آیا قرارداد را خواندهاید؟
مدرّس: نه
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
وثوقالدّوله: پس به چه دلیل مخالفید؟
مدرّس: قسمتی از آن قرارداد را برای من خواندهاند. جملهی اوّلش که نوشته بودید دولت انگلیس استقلال ما را به رسمیّت شناخته است. انگلیس کیست که استقلال ما را به رسمیّت بشناسد؟ آقای وثوق! چرا شما این قدر ضعیف هستید؟
وثوقالدّوله: آقا! به ما پول هم دادهاند.
مدرّس: آقای وثوق اشتباه کردید، ایران را ارزان فروختید.
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
#داستانک
#جبهه
#دشمن_شناسی
عباس رحیمی رزمنده:
در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.
😜 از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.
یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت دشمن رفت و اسیر شد.
😒 چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.
😳 اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد یگان شد.
الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود.
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
😃 بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت اما بعضی از مسئولین چندین سال که اشتباهی رفتن داخل جبهه دشمن و هنوز هم نفهمیدن یا نمیخوان بفهمند که به کی سواری میدن!!!
#قرآن
#داستانک
🌷گفتگو باقرآن:
🌷وتزودو....زاد و توشه بیارید...بقره
🌷خداجون چی بیاریم؟
🌷میگه: فان خیرالزاد التقوی...بقره
بهترین توشه، تقواست
🌷میگم، خدا جون میخوام اعمالم قبول
بشه
🌷میگه:انمایتقبل الله من المتقین...مائده
باتقوا باش تااعمالت قبول شه
🌷میگم خداجون، میخوام پیش تو باارزش باشم.
🌷میگه: آن اکرمکم عندالله اتقاکم...حجرات
باتقوا باش تاباارزش باشی
🌷میگم خدای عزیزم،میخوام تو بهشتت راهم بدی.
🌷میگه:
اعدت للمتقین...بهشت رابرای متقین....آل عمران بهشت را برای متقین ساختم.باتقواباش تاراهت بدم
🌷میگم،خداجونم،میخوام بهم بصیرت و قدرت تشخیص بدی.
🌷میگه:
آن تتقوالله یجعل لکم فرقانا
اگر باتقوا باشی بهت بصیرت وقدرت تشخیص حق از باطل وانتخاب درست، میدم
🌷میگم خدای عزیزم، میخوام مشکلاتم را حل کنی وروزیم رو به خوبی تامین کنی.
🌷میگه:
ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لایحتسب...سوره طلاق
هرکس باتقوا باشه وگناه نکند،مشکلاتش راحل میکنم و روزیش رازیبا میرسونم
🌷میگم خداجون میخوام به فلاح و رستگاری برسم.
🌷میگه:
🌷یاایهاالذین آمنو اتقوالله وابتغو الیه الوسیله وجاهدو فی سبیله لعلکم تفلحون.مائده
میگه رسیدن به فلاح و رستگاری ۴ تا شرط داره:ایمان تقوا توسل تلاش در راه خدا
🌷میگم خداجونم،میخوام بهم توفیق عمل صالح بدی.
🌷میگه:
فمن اعطی واتقی وصدق بالحسنی فسنیسره للیسری...لیل
هرکس سخاوت وتقوا داشته باشه بهش توفیق عمل صالح میدم
🌷میگم خداجونم،میخوام دوستم داشته باشی،
🌷میگه:
آن الله یحب المتقین
خداوند قطعامتقین را دوست دارد.باتقواباش تا دوستت داشته باشم
🌷میگم خدای عزیزم، میخوام یاریم کنی،
🌷میگه: آن الله مع المتقین
قطعا خدا یار متقین است.باتقواباش تایارت باشم
🌷میگم خداجونم، میخوام، عاقبت به خیری بشم
🌷میگه:
والعاقبة للمتقین
عاقبت به خیری برای متقین است
🌷میگم خداجونم، میخوام به فوز وپیروزی برسم.
🌷میگه :
وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَآئِزُونَ (٥٢)نور
🌷 هر كس مطیع خدا ورسول وباتقواباشد.سرافراز و پیروزاست
🌷میگم خدای خوبم جای متقین کجاست؟
🌷میگه ۶ جای خوب در بهشت بهشون میدهم:
🌷۱.انَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ (٤٥)حجر
🌷قطعا پرهیزگاران در باغهای سبز بهشت و در كنار چشمهها هستند.(۴۵)حجر
🌷۲.انَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ (٥١)دخان
🌷پرهیزگاران در جایگاه امنی قرار دارند،(۵۱)
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
🌷۳.انَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ (١٥)ذاریات
🌷قطعا پرهیزگاران در باغهای بهشت و در میان چشمهها قرار دارند
🌷۴.انَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ (١٧)طور
پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمتهای فراوان هستند
🌷۵.انَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ (٥٤)قمر
🌷یقیناً پرهیزگاران در باغها و نهرهای بهشتی جای دارند،(۵۴)قمر
🌷۶.انَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلَالٍ وَعُيُونٍ (٤١)مرسلات
🌷قطعا پرهیزگاران در سایههای درختان بهشتی و در میان چشمهها قرار دارند،(۴۱)
🌷میگم خدا جون اصلا تقوا یعنی چه؟
🌷میگه:
آن الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکرو فاذا هم مبصرون.۲۰۱ اعراف:
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
🌷قطعا متقین آنانند که وقتی زمینه گناه پیش میاد یاد خدا میفتند وگناه نمی کنند
🌷میگم خداجون چه کنم که باتقوا بشم؟
🌷میگه:
🌷استعینو بالصبر والصلوة...به وسیله روزه ونماز ازمن کمک بگیرید.بدون کمک من نمیتونید
🌷واذکرو مافیه لعلکم تتقون..۶۳ بقره...به وسیله ارتباط باقرآن باتقواشوید
#ضرب_المثل
#داستانک
#امر_به_معروف
🐭موشي در خانه ي صاحب مزرعه، تله موش ديد.
به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد.
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
همه گفتند: تله موش؛ مشکل توست به ما ربطي ندارد...ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزيد.
و سپس از آن مرغ، برايش سوپ درست کردند و گوسفند را براي عيادت کنندگان از زن مزرعه دار، سر بريدند.
زن مزرعه دار زنده نماند و مرد.
گاو را براي مراسم ترحيم کشتند.
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
« و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه مي کرد و به مشکلي که به ديگران ربط نداشت فکر می کرد. »
#داستان_واقعی
#داستانک
کشاورزی فقیر از اهالی اسکاتلند بود. یک روز او از باتلاقی که نزدیک مزرعهاش بود صدای درخواست کمکی را شنید. فورا خود را به باتلاق رساند، پسری وحشتزده که تا کمر در باتلاق فرورفته بود فریاد میزد و تلاش میکرد تا خود را آزاد کند. کشاورز با تلاش زیاد بهوسیله طناب و چوب او را از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد.
فردای روز حادثه کالسکهای مجلل جلوی منزل محقر کشاورز توقف کرد و مرد اشرافزادهای از آن پیاده شد و به خانه پیرمرد رفت. او خود را پدر همان پسر معرفی کرد و پس از سپاسگزاری خواست که کار او را جبران کند، چون کشاورز زندگی تنها فرزندش را نجات داده بود.
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
کشاورز اما قبول نکرد که پولی بگیرد. در همین موقع پسر کشاورز وارد خانه شد. اشرافزاده گفت:اجازه بدهید به منظور قدردانی، فرزندتان را همراه خود ببرم تا تحصیل کند اگر همانند خودت شرافتمند و نوعدوست باشد به مردی تبدیل خواهد شد که تو به او افتخار میکنی.
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
پس از سالها پسر کشاورز از دانشکده پزشکی فارغالتحصیل شد و همین طور به تحصیل ادامه داد تا در سراسر جهان بهعنوان الکساندر فلمینگ کاشف پنیسیلین مشهور شد. سالها بعد پسر همان اشرافزاده به ذاتالریه مبتلا شد و تنها چیزی که توانست برای بار دوم جان او را نجات دهد، داروی کشف شده توسط فرزند آن پیرمرد کشاورز بود.
#انتخابات
#داستانک
ﺍﻫﺎﻟﯽ يک ﺭﻭﺳﺘﺎ از بهلول براي سخنراني ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. بهلول قبول مي کند اما در ازاي آن صد سکه از آنها طلب مي کند. مردم کنجکاو سکه ها را تهيه کرده و در ميدان جمع مي شوند تا ببينند بهلول چه مطلب باارزشي دارد؟
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
در رﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ بهلول ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣردم مي ﮔﻮﯾﺪ: ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ و ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ. ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ بهلول ﻟﺒﺨﻨﺪي ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
💥ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﻮﻝ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ. ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﭘﻮﻝ ﺗﻮﯼ ﺟﯿﺒﻬﺎﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨد
#انتخابات
(خیلی به حرف های نامزدهایی که جیبشان همیشه پر است اعتنا نکنید) آنها حرف زدن را خوب بلدن)
📚 مجموعه شهرحکایات
#داستانک
همسر ملانصرالدين از او پرسيد: فردا چه مي كني؟
گفت: اگر هوا آفتابي باشد به مزرعه مي روم و اگر باراني باشد به کوهستان مي روم و علوفه مي چينم.
همسرش گفت: بگو ان شاءالله
ملا گفت: ان شاءالله ندارد فردا يا هوا آفتابيست يا باراني!!
از قضا فردا در ميان راه به راهزنان رسيد و اورا گرفتند و كتك زدند و هرچه داشت با خود بردند . ملا نه به مزرعه رسيد و نه به كوهستان رفت. به خانه برگشت و در زد. همسرش گفت: كيست؟
ملا گفت: ان شاءالله كه منم!
همیشه ان شاءلله بگویید حتی در مورد قطعی ترین کار ها
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
خداوند در قران می فرماید:
«و لا تقولن لشی ء انی فاعل ذلک غدا* الا ان یشاء الله؛»
هرگز درباره چیزی نگو فردا چنین می کنم* مگر اینکه بگویی اگر خدا بخواهد» (کهف/ 23-24).
"از بیانات آیت الله مجتهدی (ره)"
#تلنگرانه
#داستانک
💕 #داستان_کوتاه_آموزنده
در دبستانی،معلمی به بچه ها گفت آرزوهاشونو بنویسن . اون نوشته های بچه ها رو جمع کرد و به خونه برد .
یکی از برگهها ؛ معلم رو خیلی متاثر کرد . در همون اثنای خوندن بود که همسرش وارد شد و دید که اشک از چشمای خانمش جاریه . پرسید، چی شده؟ چرا اینقدر ناراحتی ؟
زن جواب داد، این انشا را بخوان؛ امروز یکی از شاگردانم نوشته . گفتم آرزوهایشان را بنویسند و اون اینجوری نوشته .
مرد کاغذ را برداشت و خواند. متن انشا اینگونه بود:
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
"خدایا، میخواهم آرزویی داشته باشم که مثل همیشه نباشد؛ مخصوص است. میخواهم که مرا به تلویزیون تبدیل کنی.میخواهم که جایش را بگیرم. جای تلویزیونی را که در منزل داریم بگیرم. میخواهم که جایی مخصوص خودم داشته باشم و خانوادهام اطراف من حلقه بزنند.میخواهم وقتی که حرف میزنم مرا جدّی بگیرند؛ میخواهم که مرکز توجّه باشم و بی آن که سؤالی بپرسند یا حرفم را قطع کنند بگذارند حرفم را بزنم. دلم میخواهد همانطور که وقتی تلویزیون خراب است و به آن میرسند، به من هم برسند و توجّه کنند. دلم میخواهد پدرم، وقتی از سر کار برمیگردد، حتّی وقتی که خسته است، قدری با من باشد. و مادرم، وقتی غمگین و ناراحت است، به جای بیتوجّهی، به سوی من بیاید. و دوست دارم، برادرانم برای این که با من باشند با یکدیگر دعوا کنند ... دوست دارم خانواده هر از گاهی همه چیز را کنار بگذارند و فقط وقتشان را با من بگذرانند. و نکتۀ آخر که اهمّیتش کمتر از بقیه نیست این که مرا تلویزیونی کن تا بتوانم آنها را خوشحال و سرگرم کنم. خدایا، فکر نکنم زیاد چیزی از تو خواسته باشم. فقط دوست دارم مثل هر تلویزیونی زندگی کنم."
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
انشا به پایان رسید.
مرد نگاهی به همسرش کرد و گفت، "عجب پدر و مادر وحشتناکیاند!"
زن سرش را بالا گرفت و گفت، "این انشا را دخترمان نوشته"....
(شما جای تلویزیون بذار گوشی همراه)
#تلنگر
#داستانک
#نگاه_به_نامحرم
جواني نزد عالمي آمد و از او پرسيد:
من جوان هستم اما نميتوانم خود را از نگاه كردن به دختران منع كنم،
چاره ام چيست؟
عالم كوزهاي پر از شير به او داد
و به او توصيه كرد كه كوزه را به سلامت به جاي معيني ببرد و هيچ چيز از كوزه نريزد...
به يكي از طلبههايش هم گفت او را همراهي كند
و اگر شير را ريخت جلوي همهي مردم او را كتك بزند.
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
جوان نيز شير را به سلامت به مقصد رساند.
و هيچ چيز از آن نريخت.
وقتي عالم از او پرسيد چند دختر را در سر راهت ديدي؟
جوان جواب داد:
هيچ، فقط به فكر آن بودم كه شير را نريزم
كه مبادا در جلوي مردم كتك بخورم و در نزد مردم خوار وخفيف شوم.
🌹🌹@tth_ir 🌹🌹
عالم هم گفت:
حكايت انسان مؤمن هم همین است
مومن هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند
و از حساب روز قيامت و بیآبرویی در مقابل مردم در صحرای محشر و عذاب جهنم بیم دارد..
🌼 #داستانک 🌼
از بزرگی پرسيدند: شگفت انگيز ترين رفتار انسان چيست؟
پاسخ داد:
از كودكى خسته مى شود،
براى بزرگ شدن عجله مى كند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود مى شود.
🌹🌹 @tth_ir 🌹🌹
ابتدا براى كسب مال و ثروت از سلامتى خود مايه مى گذارد،
سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى كند.
طورى زندگى مى كند كه انگار هرگز نخواهد مرد،
و بعد طورى مى ميرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است.
🌹🌹 @tth_ir 🌹🌹
آنقدر به آينده فكر مى كند كه متوجه از دست رفتن امروز خود نيست،
در حالى كه زندگى گذشته يا آينده نيست، زندگى همين حالاست…
#داستانک
✨ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻫﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﺷﺪ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﻨﺪ. ﺩﺭﺏ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﺒﺪﯼ ﮔﯿﻼﺱ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ:
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﻣﮕﺮ ﺷﺮﻁ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ ﺍﺯ ﮔﯿﻼﺱ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺳﺒﺪ،ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ؟
ﺑﯿﻨﺎ: ﺁﺭﯼ
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﭘﺲ ﺗﻮ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻋﺬﺭﯼ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﯼ؟
ﺑﯿﻨﺎ: ﺗﻮ ﺣﻘﯿﻘﺘﺎ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﯾﯽ؟!
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﺑﻠﻪ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﺯﺍﺩ ﮐﻮﺭ ﻫﺴﺘﻢ !
ﺑﯿﻨﺎ: پس ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﻣﻦ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ؟
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ: ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺗﻮ ﻫﯿﭻ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ.
🌹🌹@tth_ir🌹🌹
ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﺑﯽ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﻓﺎﺳﺪ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ!