eitaa logo
تاریخ تفکر تمدن
153 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
113 فایل
مطالب تاریخی، فرهنگی و اجتماعی آدرس کانال : @ttt1400 تبلیغ و تبادل نداریم. ارتباط با ادمین: @mohammaddostmr جیمیل : @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">mohammaddostmr@gmail.com کانال های دیگر ما: @sss1400 @ggg1400
مشاهده در ایتا
دانلود
چیزی که امام حسن مجتبی علیه‌السلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند. چیزی که فتنه‌ی خوارج را به‌وجود آورد و امیرالمومنین علیه‌السلام را آن‌طور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آن‌گونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود والا همه‌ی مردم که بی‌دین نبودند. تحلیل سیاسی نداشتند. یک شایعه دشمن می‌انداخت؛ فورا این شایعه همه جا پخش می‌شد و همه آن را قبول می‌کردند! رهبر انقلاب ۱۳۷۲/۸/۱۲ پ.ن: ❇️ امام حسن سلام الله علیه آنقدر گرفتاری که از این دوستان و اصحابش داشت از دیگران نداشت. ❇️ اصحابی که توجه نداشتند که امام زمانشان روی چه نقشه دارد عمل می کند. ❇️ با خیال کوچکشان با افکار ناقصشان در مقابلش می ایستادند و غارتش کردند، اذیتش کردند و عرض می کنم که شکستش دادند، معاهده با دشمنش کردند و هزار جور بساط درست کردند. 📚امام خمینی، صحیفه نور،جلد ۸،صفحه ۸۹
کانال های ما در ایتا: @ttt1400 @sss1400 @ggg1400 ارتباط با ادمین: @mohammaddostmr
📌برخورد شدید (ص) با حرمت شکنان و روزی از در بازار طلافروشی نشسته بود و فردی یهودی پایین پیراهن زن مسلمان را بالا زده و به قسمت بالای پیراهن سنجاق کرد تا آبروی زن مسلمان برود. بین انصار و یهودیان درباره این موضوع درگیری شد و یک از انصار هم کشته شد. با نزول آیه ۵۸ انفال رسول الله(ص) به سراغ این طائفه رفت و ۱۵ روز آنان را کرد تا آنکه یهودیان تسلیم شدند و رسول الله(ص) آنان را به بند کشید و از مدینه کرد. قوه قضائیه با تاسی به سیره نبوی، با کسانی که چادر را از سر ناموس مسلمان کشیدند، باید با اشد مجازات برخورد کند. 📚واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۷۷ 📚ابن سعد، طبقات الکبرا، ج۱، ص۲۹ 📚بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۰۹
🔴نقش حاکمان در تربیت اخلاقی جامعه 🔶حاکمان چه بخواهند و چه نخواهند و چه ظرفیت آن را داشته باشند یا نداشته باشند، الگوی رفتار و گفتار مردمان خواهند شد. به ویژه در دوران کنونی که رسانه‌ها و عمده‌ترین ابزارهای اطلاع‌رسانی و تبلیغی نیز در اختیار آنان قرار دارد. آنان به صورت مرتب و روزانه در مرأی و منظر مردمان هستند. بسیاری از جوانان و نوجوانان آرزوی رسیدن به مقام و موقعیت سیاسی و اجتماعی آنان را دارند و از این رو سبک زندگی آنان و نوع گفتار و رفتارشان همواره مورد توجه دیگران قرار می‌گیرد. 🔶به همین دلیل، در آموزه‌های دینی نقش‌آفرینی فرهنگی حاکمان مورد تأکید و توجهی ویژه قرار گرفته و از آنان خواسته شده است که به شدت مواظب رفتار و گفتار خود باشند. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) چنین می‌خوانیم: صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِي وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِي قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ هُمَا قَالَ الْفُقَهَاءُ وَ الْأُمَرَاءُ. 📚ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۵۰. دو گروه از امت من هستند كه اگر صالح شدند، امت من نیز صالح می‌شود و اگر فاسد شدند امت نیز فاسد خواهد شد. و در پاسخ به این پرسش که اینان کیستند؟ فرمودند: «فقیهان و فرمانروایان» 🔶جملة دیگری هم به پيامبر اکرم(ص) نسبت داده‌اند که «الناس علي دين ملوکهم» و مولوي نيز در دفتر پنجم همين جمله را به پيامبر نسبت داده است: آن رسول حق قلاووز سلوک گفت الناس علي دين الملوک چنين جمله‌اي هر چند جمله‌اي حکیمانه و تا حد زیادی درست است؛ اما به اين شکل در احاديث معتبر نيامده است. هر چند مضمون آن و مشابه آن در احاديث وارد شده است. في المثل، امام علي عليه السلام مي‌فرمايد: النَّاسُ‏ بِأُمَرَائِهِمْ‏ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ؛ مردم به حاکمان‌شان شبيه‌ترند تا به پدران‌شان. 🔶علامه مجلسي در کتاب عين الحيات مي‌گويد: «عدل ملوک و امرا، از بزرگترين مصالح مردم است. عدل و صلاح ايشان موجبِ صلاح جميع عبّاد و معموريِ بلاد است و فسق و فجورشان مورثِ اختلالِ نظام امور اکثر عالميان و ميل اکثرِ مردم به طريق ايشان مي‌گردد.» 🔶سعدي چه زيبا نقش حاکمان در شکل‌دهي به سبک زندگي مردم را ترسيم مي‌کند. وی در حکايت 19 از باب اول گلستان (در سيرت پادشاهان) مي‌گويد: آورده‏اند كه نوشيروان عادل را در شكارگاهى صيدى كباب كردند و نمك نبود. غلامى به روستا رفت تا نمك آرد. نوشيروان گفت: نمك به قيمت بستان تا رسمى نشود و ده خراب نگردد. گفتند: از اين قدر چه خلل زايد؟ گفت: «بنياد ظلم در جهان، اول، اندكى بوده است هركه آمد بر او مزيدى كرد تا بدين غايت رسيده.» اگر ز باغ رعيت مَلِک خورد سيبي/ برآورند غلامان او درخت از بيخ به پنج بيضه که سلطان ستم روا دارد/ زنند لشکريانش هزار مرغ به سيخ 🔶به همين دليل است که امام علي (ع) تأکيد مي‌کند حاکمان جامعه، خود بايد در عمل از همه سبقت بگيرند و پيش از تبليغ زباني، با رفتار خود فرهنگ‌سازي کنند: أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّكُمْ‏ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا وَ لَا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا؛ اي مردم، به خدا من شما را به طاعتي برنمي‌انگيزم، جز که خود پيش از شما به گزاردن آن برمي‌خيزم. و شما را از معصيتي باز نمي‌دارم، جز آنکه خود پيش از شما آن را فرو مي‌گذارم. 🔶همان حضرت در تمثیلی زیبا حاکمان را به نهری تشبیه می‌کند که جداول و جوی‌هایی از آن منشعب می‌شود: المَلِکُ کَالنَهرِ العَظِيم تَستَمِد مِنه الجَداوِل؛ فَانِ کانَ عَذباً عَذُبَت وَ اِن کانَ مَلِحاً مُلِحَت؛ زمامدار همچون رودخانه پهناوري است که رودهايي کوچک از آن جاري مي‌شود، پس اگر آب آن رودخانه پهناور گوارا باشد، آب درون رودهاي کوچک گوارا خواهد بود و اگر شور باشد آب درون آنها نيز شور خواهد بود. و مولوي نیز همین حديث را در دفتر اول مثنوي به زبان ادبي و شعري توضيح داده است: خوي شاهان در رعيت جا کند چرخ اخضر خاک را خضرا کند شه چو حوضي دان حشم چون لوله‌ها آب از لوله روان در کوله‌ها چون که آب جمله از حوضي است پاک هر يکي آبي دهد خوش ذوقناک ور در آن حوض آب شور است و پليد هر يکي لوله همان آرد پديد ز آنکه پيوسته است هر لوله به حوض خوض کن در معني اين حرف خوض (بخشی از کتاب در حال انتشار «راهکارهای عملی اصلاح اخلاق اجتماعی در تبیین بیانیه گام دوم») احمدحسین شریفی
هیچ کسی را در طول تاریخ نداریم که آماج تحریف شخصیت و دروغ پردازی و اتهامات فراوانی قرار گرفته باشد همچون حضرت رسول اکرم(ص). صدها سال بر فراز هزاران منبر و هزاران قلم مسموم در جهت تحکیم بنیان های حکومت های اموی و عباسی، هر آنچه خواستند بر علیه آن حضرت نوشتند و بیان کردند و نشر دادند. مسلمانان در طول قرن های متمادی اموری غیر واقع از آن حضرت شنیدند و باور کردند. کتاب های تاریخ و حدیث و سیره پر شد از نسبت های ناروا به آن یگانه ی دوران. بعدها مستشرقین هم با خواندن همین منابع، پیامبری را به غرب معرفی کردند که کمترین شباهت را با شخصیت ملکوتی آن حضرت داشت. با تمسک به نام محمد در زیر لوای آبروی محمد چه جنگ ها و خشونت ها و خونریزی ها که انجام نشد و سیره ی ساختگی محمد دست آویز قدرت طلبان و وسیله ی ارضای جاه طلبی ها شد. بسیاری از آثار مذکور بر اساس احادیث جعلی و ساختگی در صدر اسلام تدوین و نگاشته شده است. رمان نویسان برای روایت زندگی پیامبر اکرم و همچنین عموم پیامبران از «اسرائیلیات» که در تفاسیر اسلامی وجود دارد، استفاده می کنند. اسرائیلیات نقل ها و روایت های جعلی هستند که از صدر اسلام رواج پیدا کرده اند. عده ای از منافقان، بنی امیه و آل زیبر در راستای مشروعیت بخشیدن به حکومت های خودکامه و غاصبانه خود اقدام به جعل حدیث و تحریف تاریخ و شبهه افکنی در مورد شخصیت حضرت رسول(ص) کردند، این شبهات به حدی بر پیکره اسلام مهلک و کشنده بود که جهان اسلام را از موضع امامت در مسیر غلط حکومت های غاصب و نامشروع قرار داد و اسلام ناب محمدی را از مسیر اصلیش منحرف کرد. دستگاه بنی امیه همیشه شعار پیامبر اسلامی(ص)را سر می دادند و با نام پیامبر شعار می دادند ولی رفتاری را از خود ارائه می دادند که آن رفتار سنخیتی با نبی مکرم اسلام نداشت.بلکه در دوران خلفا بنی امیه یک شخصیتی از پیامبر در دستگاه بنی امیه درست شد که نتیجه آن سلطه غرب بر جهان اسلام بود. در بسیاری از داستان های تاریخی متأسفانه نویسندگان با انگیزه ی جذب خواننده به گونه ای وقایع را تغییر دادند که تحریف پدید آمده است. به هر حال بسیاری از خاورشناسان پیامبر را آنگونه که هست معرفی نمی کنند و با مطرح کردن شبهاتی سعی می کنند چهره پیامبر و اسلام را مشوش نشان دهند، بلکه اسلام را از اسلام خالی کنند. پ.ن: ✅ دو تصویر متضاد از سیمای حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) نویسنده: مرتضی شیرودی این نوشتار به بررسی زندگی و شخصیت پیامبر اعظم (ص) از دو دیدگاه غربی و شرقی می پردازد و به برخی شبهات مربوطبه پاسخ می دهد. اهم موضوعات: تصویر غربی از پیامبر(ص)؛ شبهات و ابهامات آثار غرب در باره پیامبر(ص)؛ پاسخ ها و نقدها:تصویر شرقی از سیمای پیامبر(ص). توهين غربی ها به اسلام و پيامبر(ص)، سابقه طولانى دارد. نخستين توهين‏ ها از اسپانياى اسلامى و از قرطبه و در سال 229 / 850 آغاز شد. پرفكتوس راهبه مسيحى اولين ناسزاگو عليه پيامبر بود. به تأثير از او، تعدادى از جوانان مسيحى قرطبه يك گروه شهادت‏ طلب را تشكيل دادند تا مانع از گسترش نام و آئين محمد(ص) در اسپانيا شوند. شهادت طلبان قرطبه با حمايت آشكار و پنهان برخى مقامات كليسا و گروهى از مردم مسيحى می كوشيدند پيامبر را دروغ‏گو، شهوت پرست و خوش گذران نشان دهند...
🟢 نمونه‌ای از رفتار اخلاقی پیامبر(ص)؛ نه تنها «عفو»، بلکه «صفح» 🔸انَس بن مالک در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله خدمت می‌کرد. می‌گوید رسول اکرم(ص) در بسیاری از اوقات روزه می‏‌گرفتند و بعد هم غذای بسیار ساده‌ای، چه هنگام سحر و چه افطار می‌خوردند و معمولًا افطاری ایشان یک مقدار شیر بود که من تهیه می‌کردم. یک شب که ایشان با عده‌ای از صحابه بودند خیلی دیر به منزل آمدند، آن قدر دیر که من خیال کردم ایشان در منزل یکی از اصحاب افطار کرده‌اند. 🔹 من هم شیر را خودم خوردم وبعد هم رفتم و خوابیدم. وقتی که رسول اکرم(ص) آمدند حس کردم که ایشان هنوز افطار نکرده‌اند (ظاهراً انس بن مالک از کسی پرسید که آیا رسول اکرم صلی الله علیه و آله امشب جایی مهمان بودند و او گفت نه). هیچ چیز دیگری هم در دسترس نبود. رفتم و خودم را مخفی کردم. ایشان وقتی دیدند چیزی موجود نیست رفتند و خوابیدند. انس که خود قصه را بازگو کرده است و نه رسول اکرم، می‌گوید: رسول اکرم(ص) تا زنده بودند چیزی در این مورد به روی من نیاوردند. 🔸این را می‌گویند صفح. قرآن می‌فرماید عفو کنید و صفح کنید.‏ صفح با عفو تفاوت دارد. وقتی کسی کار خطایی می‌کند هم استحقاق معاقبه و مجازات دارد و هم استحقاق ملامت. عفو، گذشت از مجازات است ولی صفح یک درجه بالاتر است. صفح این است که انسان نه تنها آن مجازات معمول را انجام نمی‌دهد بلکه اصلًا نامش را هم نمی‌برد، به روی طرف هم نمی‌آورد، اسمش را هم نمی‌برد و لهذا اولیاءالله همیشه مقامی بالاتر از عفو دارند یعنی عفو آنها به‌صورت صفح است. 📗 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۷، ص۲۰۴
آیت الله شهید محمد باقر صدر: پیامبر چند راهکار می‌توانست برای تداوم رسالت اتخاذ کند. فرضیه اول: سکوت و موضع منفی و وانهادن امر خلافت امّت اسلامی از سوی رسول خدا به مسلمانان بود. این راهکار کاملاً غلط است، زیرا علائم عدم بلوغ امت به روشنی وجود داشت، زیرا چنین موضعی از دو امر ناشی می شود که هیچ کدام بر پیامبر منطبق نیست: اول اینکه پیامبر هیچ خطری برای آینده دعوت اسلامی احساس نمی کرد و معتقد بود: امّت اسلامی از انحراف مصون خواهد بود، دوم آنکه نگاه او مصلحت اندیشانه باشد؛ یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله علی رغم حساسیت به مجاهدت های گذشته خود و احساس خطر نسبت به آینده امّت، تلاشی در جهت رفع این خطرات نکند. فرضیه دوم: نظام شورایی و ارجاع جامعه اسلامی به نخبگان و خبرگان. یعنی پیامبر باید امت را برای تبیین مبانی اجرایی این راه حل آماده کند، که با خصلتِ وقایع و موقعیت عمومی و ثابت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و دعوت اسلامی سازگار نیست. مقتضای چنین برداشتی از سیره رسول اکرم صلی الله علیه و آله آن است که ایشان پیش از رحلت، نظام شورایی و حدود و جزئیات آن را به امّت نوپای اسلامی بیاموزد، در حالی که در احادیث منقول از ایشان و همچنین در ذهنیت امّت اسلامی دست کم ذهنیت مسلمانان اولیه نشانه ای از استناد به حقانیت نظام شورایی در کلام پیامبر نمودار نیست. فرض سوم یعنی موضع مثبت در چارچوب انتخاب و تعیین جانشین، تنها راه معقولی است که با اوضاع آن روز و هدف نهایی پیامبر صلی الله علیه و آله سازگار می باشد. احادیث متواتر شیعی از قبیل حدیث دار، ثقلین، منزلت، غدیر و ده ها حدیث نبوی دیگر، نظریه سوم را به اثبات می رسانند. مطالعه سیره زندگانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و شیوه معاشرت ایشان با حضرت علی علیه السلام به روشنی این نظر را به ذهن متبادر می سازند که پیامبر صلی الله علیه و آله درصدد تربیت انسانی شایسته و همشأن خود برای تولّی امر ولایت بودند. ویلفرد مادلونگ نویسنده آلمانی : شیوه پیامبران پیشین نیز تعیین بوده و نشان می‌دهد آنان معمولاً از ذریه خود کسی را برای جانشینی انتخاب کردند، پیامبر اکرم(ص) نیز به این مهم توجه داشته و مایل بوده فردی از خاندان و ذریه خودش را به جانشینی برگزیند. حتی اگر گزارش های تاریخی جانشینی امام علی را قبول نکنیم، باز هم او جانشین پیامبر است. چون سخنان زیادی از پیامبر در این رابطه وجود دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
براندازان ایرانی تو لندن ریختن اعتراض کنن، بعد باهم دعواشون شده😂 تجزیه طلب با سلطنت طلب دعواش شده. یکی پرچم شیروخورشید آورده یکی پرچم کردستان، یکی پرچم گروهک فلان جمهوری اسلامی سقوط کنه، اینا اول همدیگه رو میزنن میکشن 👇👇👇👇👇
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گلایه مجری برنامه منوتو از ایرانی‌های معترض به جمهوری اسلامیِ مقیم لندن، که مقابل سفارت تجمع داشتن..... چرا آبروی مارو جلوی پلیس لندن می‌برید؟
علت نام گذاری امام رضا (ع) به ضامن آهو چیست؟ پاسخ: یکی از القاب مشهور امام رضا (ع) ضامن آهو است. مشهور علت انتساب این لقب و ریشه تاریخی آن را چنین می پندارند: صیادی در بیابانی قصد شکار آهویی می‌کند و آهو شکارچی را مسافت قابل توجهی به دنبال خود می‌دواند و عاقبت خود را به دامن حضرت علی بن موسی الرضا (ع) که اتفاقاً در آن حوالی حضور داشت می‌اندازد. صیاد که می‌رود آهو را بگیرد، با ممانعت حضرت رضا (ع) مواجه می‌شود، ولی صیاد چون آهو را صید و حق شرعی خود می‌دانست، در مطالبه و استرداد آهو پافشاری می‌کند. امام حاضر می‌شود، مبلغی بیشتر از بهای آهو، به شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد کند. شکارچی نمی‌پذیرد و به عرض می‌رساند: الا و بالله، من همین آهو را که حق خودم است، می‌خواهم و نه غیر آن را ... و آن وقت آهو به زبان می‌آید و سخن گفتن آغاز می‌کند و به عرض امام می‌رساند که من دو بچه شیری دارم که گرسنه‌اند و چشم به‌راه‌اند که بروم شیرشان بدهم و سیرشان کنم. علت فرارم هم همین است و حالا شما ضمانت مرا نزد این شکارچی بفرمایید که اجازه دهد بروم و بچه هایم را شیر دهم و برگردم و تسلیم صیاد شوم. امام رضا (ع) هم ضمانت آهو را نزد شکارچی کرد و خود را به صورت گروگان در اختیار وی قرار داد. آهو رفت و به‌ سرعت بازگشت و خود را تسلیم شکارچی کرد. شکارچی که این وفای به عهد را می‌بیند، منقلب می‌گردد و آن گاه متوجه می‌شود که گروگان او، علی بن موسی الرضا است. بدیهی است فوراً آهو را آزاد می‌کند و خود را به دست و پای حضرت می‌اندازد و عذر می‌خواهد و پوزش می‌طلبد. حضرت نیز مبلغ قابل توجهی به او می دهد و تعهد شفاعت او را در قیامت نزد جدش می‌کند و صیاد را خوشدل روانه می‌سازد. آهو هم که خود را آزاد شده حضرت می‌داند، اجازه مرخصی می‌طلبد و به سراغ لانه و بچه های خود می‌ رود. در بارۀ این داستان نکاتی قابل توجه است: 1. اگر چه این داستان به این صورت در منابع شیعی موجود نیست، اما شبیه به نقلی که در میان عامۀ مردم مطرح است، در معجزاتی که منسوب به رسول خدا (ص)،[1] امام سجاد[2] و امام صادق (ع)ِ[3]است، وجود دارد. 2. شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا (ع) درباره ضامن آهو بودن امام رضا (ع) چنین می گوید: ابوالفضل محمّد بن احمد بن اسماعیل سلیطى گفت: از حاکم رازى، دوست ابى جعفر عتبى شنیدم که می گفت مرا ابو جعفر به عنوان پیک پیش ابو منصور بن عبد الرزاق فرستاد، روز پنجشنبه برای زیارت امام رضا (ع) از او اجازه خواستم. او در پاسخ به من گفت آنچه در بارۀ این مشهد (مرقد امام رضا) برای من اتفاق افتاده، برای شما نقل می کنم: در روزگار جوانی، نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه، به غارت زائران می‌ پرداختم، لباس‌ها، خرجی، نامه‌ها و حواله‌هایشان را به زور از آنان می‌ستاندم. روزی به شکار بیرون رفتم و یوزپلنگی را به دنبال آهویی روانه کردم. یوزپلنگ همچنان به دنبال آهو می‌دوید تا به‌ ناچار، آهو به کنار دیواری پناه برد و ایستاد. یوز هم در مقابل او ایستاد، ولی به او نزدیک نمی‌شد. هرچه کوشش کردم که یوزپلنگ به آهو نزدیک شود، به سمت آهو نمی رفت و از جای خود تکان نمی‌خورد، ولی هر وقت که آهو از جای خود (کنار دیوار) دور می‌شد، یوز هم او را دنبال می‌کرد. اما همین که به دیوار پناه می‌برد، یوزپلنگ باز می گشت تا آن که آهو به سوراخ لانه ‌مانندی، در دیوار آن مزار داخل شد. من وارد رباط[4] شدم، پرسیدم: آهویی که هم اکنون وارد رباط شد، کجا است؟ گفتند: آهویی ندیدیم. آن وقت، به همان جایی که آهو داخلش شده بود آمدم، و رد پای او را دیدم، ولی خود آهو را ندیدم. پس با خدای تعالی پیمان بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان رفتار نکنم. از آن پس، هر گاه که کار دشواری به من روی می‌آورد، و مشکلی در زندگی پیدا می‌کردم، بدین مشهد پناه می‌آوردم، و آن را زیارت و از خدای تعالی در آن جا حاجت خویش را مسئلت می‌کردم و خداوند نیاز مرا بر طرف می کرد. من از خدا خواستم که پسری به من عنایت فرماید. خدا پسری به من مرحمت فرمود، و چون آن پسر بچه به حد بلوغ رسید، کشته شد؛ من دوباره به مشهد برگشتم و از خدا مسئلت کردم که پسری به من عطا فرماید و خداوند پسر دیگری به من ارزانی فرمود. هیچ گاه از خدای تبارک و تعالی در آن جا حاجتی نخواستم، مگر آن که حق تعالی آن حاجت را برآورد و این چیزی است از جمله برکات این مشهد (سلام الله علی ساکنه) که بر شخص من آشکار شد و برای خودم روی داد.[5] شایان توجه است که این داستان سال ها بعد از شهادت امام رضا (ع) اتفاق افتاده، و همان گونه که اشاره کردیم، شبیه آن برای معصومان دیگر در زمان حیاتشان اتفاق افتاده است. تذکر این نکته نیز ضروری است که شیخ صدوق به وثاقت کسانی که این داستان را نقل کرده اند، اعتقاد دارد. 👇👇👇
[1] ر.ک: طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص 25، دار الکتب الإسلامیة، تهران. [2] ر.ک: قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 261، مؤسسه امام مهدی (ع)، قم، 1409 ق. [3] صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص 349، کتابخانۀ آیت الله مرعشی، قم، 1404ق [4] معنای اصلی آن جای نگهداری اسب برای مبارزه با دشمنان و مرزداری از حدود و ثغور مسلمانان است، و بعداً به معانی مختلفی از جمله کاروانسرا، خانقاه صوفیه، نقل شده است. [5] شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 285، جهان، 1378ق.