eitaa logo
تاریخ تفکر تمدن
155 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
113 فایل
مطالب تاریخی، فرهنگی و اجتماعی آدرس کانال : @ttt1400 تبلیغ و تبادل نداریم. ارتباط با ادمین: @mohammaddostmr جیمیل : @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">mohammaddostmr@gmail.com کانال های دیگر ما: @sss1400 @ggg1400
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تا انتهای افق
پیام قسمت سوم از سه کودکی که حضرت فاطمه در روستایی در پرتغال بر آنان تجلی می کند، دو کودک طبق پیشگویی ایشان یکسال بعد در بیماری فراگیر آنفولانزا از دنیا می روند. و فقط یکی از ایشان تا سال ۲۰۰۵ زنده بوده است. فیلم با مصاحبه از بازیگر نقش ایشان در حالی که مسن شده اند شروع میشه. مصاحبه گر که به پدیده های غیرمادی اعتقاد نداشته برای نوشتن کتابش از ایشان وقت مصاحبه گرفته و سوال و جوابی بین آن ها رد و بدل می شود. وقتی آن مرد می پرسد چرا باید این انتخاب برای شما می افتاد؟ ایشان در پاسخ می گوید: برای اینکه لازم بود! برای پخش پیام. و وقتی آن فرد می پرسه که پشیمان نیستید از این فرایند سخت. می گوید: اینکه به اندازه کافی برای خوشایند مادرم (یعنی حضرت فاطمه سلام الله) کار نکرده ام ناراحتم. این تنها پشیمانی من است... و بعد فیلم به زمانی می رود که ایشان یک نوجوان است و با یک دختر و پسر بچه دیگر که از خویشاوندان ایشان است در حال چوپانی این تجلی برایشان رخ می دهد. در مستندات این واقعه است که کودکان از ایشان با عنوان « بانوی درخشان تر از خورشید» یاد می کنند که غرق در نور بودند و می درخشیدند... خلاصه ای از دیالوگ های اتفاق افتاده در فیلم: دختر نوجوان: تو کی هستی، از کجا آمدی؟ حضرت: من از بهشت آمدم... ( اینجا ظاهرا ایشان خودشان را فاطیما خطاب می کنند و اینکه دختر آخرین پیامبر خدا هستند که در فیلم نشان نمی دهد.) دختر نوجوان: برای چی اومدی؟ چی از ما میخوای؟ حضرت: باید با تسبیح دعا کنید. هر روز. برای ایجاد صلح در جهان و پایان جنگ. جهان نیاز به صلح داره. دیدار دوم: حضرت: با تسبیح دعا کنید. ادامه بدید... همانجا به درخواست مردمی که باخبر شده اند و جمع شده اند. هرچند فقط این سه کودک ایشان را می بینند با عنایت ایشان پسری شفا پیدا می کند برای اثبات وجودشان... اعتقاد مردم بیشتر می شود... حضرت: باید خیلی زیاد دعا کنید و رنج زیادی را تحمل کنید ( و نوع نگاه ایشان که یعنی من هم تحمل کردم...) ایشان بر کودکان اثر می گذارند و بچه ها صحنه هایی از جنگ های بعدی را می بینند. صحنه هایی از جهنم و... بعد حضرت می گویند: اگر جلوی توهین به خداوند را نگیریم جنگی بدتر از این به وجود خواهد آمد. بعد قطره اشکی از چشمان ایشان می چکد و این قطره نمایشی از انفجار بمب روی زمین می شود و صحنه هایی از جنایات بشر علیه بشر را بچه ها می بیینند. بچه ها که واسطه انتقال پیام های حضرت به مردمی هستند که جمع شده اند بلند فریاد می زنند که: بانو می گویند که باید دعا کنیم و برای گناهانمان توبه کنیم. در دیدار سوم: چون روز و تاریخ از قبل مشخص بوده. سیزدهم هر ماه... در این دیدار جمعیت بسیار زیادی در آن مکان جمع شده اند... بچه ها: میشه بگید کی هستید؟ مردم می خوان شما رو بشناسند. حضرت: من بانوی تسبیح هستم. میخوام مردم را از طریق صلح و عشق به سوی پسرم هدایت کنم... (هرچند در گزارشات این واقعه ایشان را حضرت مریم که با نام فاطیما تجلی کرده در گزارشات یاد کرده اند و منظور از پسرم را حضرت عیسی علیه السلام... اما برای ما پسرم... معنای دیگری دارد و آن مهدی موعود منجی عالم بشریت در آخرالزمان است و این ادبیات به این حقیقت نزدیک تر است). حضرت ادامه میدهند: مردم نباید به خدا توهین کنند، که قبلا خیلی مورد توهین قرار گرفته. باید همه دعا و استغفار کنید... در دیدار ایشان خبر می دهند که به زودی جنگ (جنگ بین المللی اول) تمام می شود که بعد از مدتی این هم به واقعیت می پیوندد. در این دیدار که بیش از ۷۰هزار نفر در روز ۱۳ اکتبر ۱۹۱۷ در آن مکان تجمع می کنند شاهد گفتگوی کودکان بوده اند... آن ها برای اثبات ادعای بچه ها که حقیقتا کسی را می بییند و با کسی که چشم آنها نمی بیند در حال گفتگو هستند معجزه ای درخواست می کنند که معجزه ای خاص برای خورشید رخ می دهد. در تمام اخبار ثبت شده این پدیده خارق العاده که بهش «معجزه خورشید» می گویند رخ داده و ۷۰ تا ۱۰۰هزار آدم معتقد و غیرمعتقد این معجزه را می بییند و تایید می کنند. ادامه دارد... لینک تماشای فیلم: https://lookmovie.io/movies/view/2197936-fatima-2019 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه @ninfrance
هدایت شده از تا انتهای افق
تصویر سه کودکی که بر آنان تجلی کرده است. لوسیا (سمت چپ) که سال ۲۰۰۵ در سن ۹۷ سالگی درگذشت. به همراه فرانسیسکو و جاسینتا عموزاده‌هایش... تصویر برای سال ۱۹۱۷ می‌باشد. آن‌ها گفتند که بانو از آنان می‌خواهد هر روز با تسبیح دعا و استغفار کنند تا صلح و پایان جنگ بزرگ محقق شود. همچنین برای گنهکاران بسیار دعا کنند و بسیار قربانی کنند... برخی می‌گویند از ابتدا نام آن منطقه فاطیما بوده است و صریحا توضیح داده شده که این همان نام عربی فاطمه، نام دختر پیامبر اسلام است... برخی هم سناریوهایی دیگر دارند که گفته شده برایش هیچ سندی یافت نشده است. @ninfrance
هدایت شده از تا انتهای افق
روزنامه سال ۱۹۱۷ مستندسازی روزی که مردم «معجزه خورشید» را در کشور پرتغال دیدند. تیتر: معجزه‌‌ی فاطیما... (ننوشته معجزه‌ای از شهر فاطیما) @ninfrance
💠 «فدک»، مفهومی نمادین کسی که به‌دقت در ماجرای فدک و تحولات و گونه‌های مبارزاتی آن می‌نگرد، تنها درخواست یک زمین را در آن نمی‌بیند؛ بلکه مفهومی گسترده‌تر از اینها در ذهنش تجلی می‌یابد که هدفی را در دل خود دارد که برانگیزانندۀ یک انقلاب است و در پی بازپس گرفتن قدرت غصب‌شده و حاکمیت ازدست‌رفته و شکوه بزرگ و به راه آوردن امتی است که به قهقرا بازگشته بودند. براین‌اساس، فدک مفهومی نمادین دارد که به معنایی بزرگ اشاره می‌کند و مقصود از آن، فقط همان قطعه‌زمین غصب‌شده در حجاز نیست. و همین معنای نمادین فدک بود که آن مبارزه را از یک دادخواهی عادی با افقی محدود و دایره‌ای تنگ، به انقلابی با قلمروی وسیع و آفاقی گسترده تبدیل نمود. هریک از مستندات تاریخی مسلّم در این موضوع را که می‌خواهید بررسی کنید. آیا ستیزی مادی یا اختلاف درباره فدک به‌معنای محدود و واقعیت کم‌دامنه آن را می‌بینید؟! آیا مسابقه‌ای را شاهد هستید که برای دستیابی به محصولات آن زمین درگرفته است؟! محصولاتی که هرقدر هم در برآورد آن، مبالغه و اغراق شود، بازهم آن‌قدر نیست که دو طرف، ارزشی برایش قائل بوده باشند. هرگز چنین نیست! این دادخواهی، قیامی بر ضد بنیان‌های حکومت بود؛ فریادی بود که فاطمه می‌خواست با آن، بنیادی را که سنگ‌بنای تاریخ بعد از سقیفه بود، از جای برکند. برای اثبات این سخن،‌ کافی است به خطبۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در مسجد و در برابر خلیفه و پیشاپیش آن جمع انبوه مهاجران و انصار نظر بیفکنیم که بیش از هرچیز بر مدار ستایش علی و تحسین مواضع جاودان وی در اسلام و اثبات حق اهل‌بیت می‌چرخد. حضرت زهرا در این خطبه اهل‌بیت را وسیله‌های رسیدن به خدا در میان بندگان، برگزیدگان ویژه خدا، جایگاه قداست الهی، حجت غیبی او و وارثان خلافت و حکومت پیامبرانش می‌شمرد و همچنین مسلمانان را توجه می‌بخشد که به نگون‌بختی دچار گشته‌اند، نسنجیده تصمیم گرفته‌اند، به دوران پیشینیانشان بازگشته‌اند، در پی سراب رفته‌اند و کار را به‌دست نااهل سپرده‌اند. این خطبه از فتنه‌ای که مردم به آن درافتاده‌اند و از انگیزه‌هایی که باعث شد کتاب خدا را کنار نهاده و با حکم آن در مسئله خلافت و امامت به مخالفت برخیزند، سخن می‌گوید. پس مسئله، میراث و هدیه [نبوی] نبود، مگر به همان اندازه که این دو، با موضوع سیاست کلان، پیوند می‌یافت. مسئله در دیدگاه حضرت زهرا، مطالبه زمین و خانه نبود؛ بلکه از نگاه او مسئله، مسئلۀ اسلام و کفر، ایمان و نفاق، و تعیین صریح و شورا بود. 📚 فدک در تاریخ، ص٧٢
هدایت شده از تا انتهای افق
اندر قوانین مالیات در هلند بیمه که اجباری است. اگر بعد از سه ماه از ورود به هلند خودتان را بیمه نکنید جریمه می شوید. رقم بیمه برای هر نفر رقم نسبتا بالایی است که باید ماهانه پرداخت شود و غیر از این، پایان هر سال هم یک رقم مجزا مجدد باید تقدیم بیمه شود. مالیات هم که جای خود دارد. غیر از مالیاتی که بر درآمد هر فرد می‌خورد. اگر چیز ارزشمندی هم در خانه داشته باشی باید به دولت اعلام کنی وگرنه جرم محسوب می‌شود. همچنین سالانه باید یک رقم هم بابت آن داشته‌ی شخصی به دولت مالیات بدهی. در فهرست اجناس دارای قیمت که مالیات به آن تعلق می گیرد. ساعت رولکس هم هست. اگر چنین ساعتی داشته باشی یعنی خیلی پول‌داری؛ پس باید سالانه مالیات آن را هم به دولت بدهی... این ساعت‌ها را که دیدم و عکس گرفتم، برخی از ۶ هزار یورو تا ۱۲ هزار یورو قیمت دارند. یک مهندس خوش سابقه نهایت بتواند ماهی ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ یورو درآمد داشته باشد. که از این مبلغ حداقل ۱۰۰۰ یورو هزینه فقط اجاره یک خانه ۴۰ متری مبله میشود. بدون در نظر گرفتن خرج و خرید ماهانه. @ninfrance
داستانی که تبدیل به حقیقت تاریخی شد https://www.khabaronline.ir/news/504388/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AA%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%B4%D8%AF کتابچه قصه‌ای درباره سقوط اندلس و انعکاس آن به عنوان «تاریخ» در ایران؛ تبارشناسی طرح مسأله اندلس در کتاب‌های فارسی از سال‌۱۳۳۰ تا ۱۳۹۶ خورشیدی نویسنده رسول جعفریان تبدیل شدن حکایت به تاریخ فراوان رخ می دهد و در پی آن آثاری از خود برجای می گذارد که گاه بسیار جالب و جذاب است. این اتفاق فراوان می افتد، گاه عمدی و گاه سهوی، اما در هر حال برای این تبدیل بستری لازم است که اگر فراهم باشد به راحتی این دگرگونی صورت گرفته و یک داستان ساختگی، تبدیل به یک حقیقت تاریخی شده و به تدریج، استناد به آن از میان داستانسرایان عبور کرده به میان افرادی که قدری بالاتر از این سطح قرار دارند از نویسندگان و حتی پژوهشگران که حوزه کارشان موضوع دیگری است اما از اینها به عنوان اصول موضوعه استفاده می کنند، نفوذ می کند. این اتفاق در بسیاری از ملل می افتد و نمونه های فراوان دارد. اما در میان آنها، قصه هایی که با انگیزه های سیاسی و اجتماعی خاصی ساخته می شود، نیازمند بررسی بیشتر است. اینها در یک دوره مورد استفاده قرار می گیرند و اغلب منشأ تغییراتی می شوند که جالب توجه است. این داستانها (مانند ماجرای مستر همفر) اغلب با اهداف خاصی ساخته می شوند، اما وقتی نیاز به آنها در عمق جامعه و شرایط درگیر با آن وجود داشته باشد، تردیدی در صحت و درستی آن صورت نمی گیرد. نمونه ای از این که چطور و چگونه یک حکایت و داستان، تبدیل به تاریخ شده و مورد استناد قرار می گیرد را مرور می کنیم. زمانی که با حمله ناپلئون به مصر در سال‌۱۷۹۸ - ۱۸۰۱ میلادی پای اروپاییان به مصر رسید، تصرف در این دیار توسط اروپایی‌ها آغاز شد. این تصرف، روندی تدریجی داشت و چنان که روشن است با دخالت‌های اقتصادی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی زمینه ادامه این تصرف و نفوذ فراهم گردید. در این وقت، پزشکی با نام عبدالرحمن اسماعیل تلاش کرد ماجرای این تصرف را با آنچه که در اواخر قرن پانزدهم میلادی (سقوط گرانادا یا همان غرناطه آخرین امیر‌نشین مسلمان در اندلس در اول ژانویه سال‌۱۴۹۲‌میلادی بود) بر سر اندلس یا همان اسپانیا آمده بود، در یک داستان بیان کند تا بتواند مردم را تحت تأثیر قرار داده و آگاه کند. کتاب غادة الاندلس اثر عبدالرحمن اسماعیل (۱۳۱۵ ق / ۱۸۹۷م) همان کتاب داستانی است. عبدالرحمن پزشکی در قاهره بود که در جوانی یعنی در سی سالگی درگذشت. وی علاوه بر چند کتاب در پزشکی عمومی، چون ادیب و شاعر بود، رمان هم می‌نوشت. این زمان، تصور می‌شد سرنوشت مصر و بلاد اسلامی مانند وضعیتی است که زمانی اندلس داشته است، در واقع چون اندلس از دست رفته بود بیم آن بود که مصر هم از دست برود. طبعاً این داستان که به اسم غادة الاندلس بود، بیانگر آن بود که چطور غربی‌ها اندلس را با روش‌های غیرنظامی و جنگ نرم از چنگ مسلمانان درآوردند. زرکلی (الاعلام، ج ۳، ص ۲۹۹) اشاره به شرح حال این عبدالرحمن کرده و در شمار تالیفات وی «غادة الاندلس» را کرده و آن را کتابی «قصه» و داستانی وصف کرده است. 👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆 اساس این حکایت این بود که اروپائیان از طریق یک مسلمان فاسد، توانستند در اندلس نفوذ کرده با ایجاد روابط تجاری و اقتصادی، ساختن مدارس، ایجاد تفرجگاه ها و باغ های ملی و رواج مشروب خواری و میخواری و گسترش بی حجابی مسلمانان اندلس را فاسد کرده و آنجا را تصرف کنند. این پرسش مهمی بود که مسلمانان در مصر با آنان روبرو بودند. اما طبیعی بود که این مشکل برای بسیاری از بلاد دیگر اسلامی از جمله ایران هم مطرح بود. بنابرین طبیعی بود که این حکایت به نوعی بستر لازم را در ایران هم داشت. دو سوال مهم مطرح بود. اندلس چطور از دست رفت؟ و نکته دیگر این که اندلس توسط اروپایی ها از دست رفته بود. آنها از چه ابزار و روشی استفاده کرده بودند ؟ همین فساد اخلاق که برای مسلمانان بسیار هم اهمیت داشت و در ظاهر یکی از تفاوت های عمده آنان با غربی های ولنگار بود می توانست پاسخ پرسش آنها باشد. خیلی راحت در فهم مسلمانان چنین بود که غربی ها فحشا و فساد را می آورند تا آنها را از زندگی کردن انداخته و کشورشان را غارت کنند. اما در ایران: در سال 1330ش کتابچه ای در قم با عنوان «غروب آفتاب در اندلس» انتشار یافت. نویسنده آن عبدالجواد قریب بود خلاصه این حکایت این است که یک سردار عرب خائنی با نام براق، با ایلدفونس در واتیکان ملاقات می کند و مقدمات سقوط اندلس با برنامه ریزی اینها فراهم می شود. در آنجا سه راه به وی یاد می دهد. یک رواج آزادی دین، دوم فتح باب تجارت و بازرگانی، سوم آزادی تعلیمات. این مسلمان فاسد، به آنان توضیح می دهد که از طریق تجارت و بازرگانی می توانندن با مسلمانان درآمیزند، خصوصیات ملی و مذهبی را از آنها بگیرند و مسکرات را رواج داده، شرم و حیا را با شیوع فحشا از آنان بگیرند. [اینها اموری است که مربوط به عصر جدید است و داستان نویس برای این که نشان دهد استعمار از این طریق می آید، اینها را به عمق تاریخ یعنی زمان سقوط اندلس در قرن نهم هجری برده است]. به نظر براق، اگر مسیحیان این سه کار را انجام دهند، اندلس از چنگ مسلمانان در خواهد آمد. در این داستان، آمده است که پس از توضیحات آن مسلمان فاسد، مسیحیان در این باره انجمنی بزرگ تشکیل دادند. مسیحیان ضمن قرارداد صلحی زمینه نفوذ در اندلس را فراهم می کنند و بدین ترتیب در سرزمین مسلمانان نفوذ می کنند. به بهانه صلح جشن هایی برگزار می شود و در این جشنها همه به خوشگذرانی می پردازند. به نظر این داستان نویس، این مقدمه «سقوط و انحطاط دولت اسلامی در اندلس» است. مبلغین مسیحی وارد اندلس شده، در کنار رودخانه قرطبه عمارت زیبایی ساخته شده، گردشگاههایی درست شده و زمینه عیاشی و تفریح برای امرای مسلمان و جوانان آنان فراهم می شود. همچنین مدارسی برای تحصیل بچه های مسلمان ایجاد شده و هزینه آنها هم پرداخته می شود [در اینجا مترجم اشاره به آغاز به کار مدارس امریکایی در ایران کرده است]. شروع تجارت همانا و فروش مسکرات و مشروبات همان. «کشیشی که شراب قرطبه را به جوانان مسلمان تخصیص می دهد». این عنوانی است که در ص 13 آمده، و ضمن آن از فاسد کردن جوانان با رواج میخوارگی سخن به میان آمده است. دختران نصرانی هم که توسط کشیشان مسیحی استخدام شده بودند کار رواج فحشا را بر عهده می گیرند. بدین ترتیب خوشگذرانی و عیاشی به قدری شیوع یافت که درآمد مردم کفاف آن را نمی داد. بنابرین شروع به اختلاس و دزدی از بین المال کرده و به تدریج همه چیز رو به فساد رفت. «در این هنگام تعداد مبلغین و کشیشهای مسیحی در اندلس به هزار نفر و شماره معلمین مدارسی که پاپ مخارج آن و آنان را می پرداخت به 485 نفر رسیده بود! و نیز پاپ از خزانه شخصی خود برای ترویج میخوارگی میان مسلمانان اندلس، سالی یک هزار فلوربن می داد». (ص 16) [در اینجا از سال 486 /1094 م ) شده که اساسا معلوم نیست چه ربطی به زمان سقوط دارد که چهار قرن پس از آن اتفاق افتاده است. تاثیر این مسأله در ادبیات دینی معاصر ما بسیار زیاد بوده و با یک سرچ ساده می توان گسترش این ایده را در بسیاری از نوشته های عمومی دید. بسیاری از مبلغان مذهبی در طول سالیان این مطالب را نقل کرده و به آن استناد کرده اند. هدف ما از طرح این مطلب، اثبات و انکار هیچ نکته ای در باره تاثیر فساد در جوامع اسلامی، یا اهداف غربی ها یا جز اینها نبوده و نیست. احمقانه است کسی تصور نویسنده سطور این مطالب را برای دفاع از دیدگاه خاصی در باره غرب یا شرق یا تأثیر فساد و جز اینها عنوان کرده است. هدف بنده به عنوان یک علاقه مند به رشته تاریخ، نشان دادن این نکته بود که چطور یک حکایت و داستان تبدیل به تاریخ و حقیقت تاریخی می شود.
مهم‌ترین دارایی ما مغز و قدرت تعقل ماست. اگر از کار بیفتد یا بیمار شود، عملا کل جسم انسان بی‌استفاده می‌شود. استعمار نوین یعنی تعطیلی فکر. تا حالا شده فکر کنید چرا باید یک کشور خارجی از خارج از مرزهای کشور شما اخبار داخل کشور شما را به زبان شما روزانه و هر لحظه به شما ارائه دهد؟ چه فایده ای برای آن کشور دارد که سالانه بودجه سنگینی از درآمد کشور خود را که از مالیاتی که از مردمش می گیرد به این کار اختصاص دهد؟ فرض کنید ما یک شبکه خبری بسازیم و به زبان فرانسوی یا هلندی اخبار داخل کشور هلند یا فرانسه را به زبان خودشان به آنها ارائه دهیم. آن هم فقط اخبار منفی. چه هدف و انگیزه‌ای باعث می‌شود که ما از پول کشور خودمان خرج کنیم برای اطلاع رسانی به کشور دیگر؟ در تصویر بالا با اینکه وضعیت ایران بسیار بهتر از انگلیس است از نحوه انتخاب تصویر می‌شود تا انتهای رسالت این شبکه را خواند.
🔴تحقیقاتی در دانشگاه کلمبیا نشون میده که طی ١٧٣ سال انگلیس بالغ بر ۴۵ تریلیون دلار از منابع هند غارت کرده، جالبه گفته برای مقایسه این رقم بودجه سالانه آمریکا ۴ تریلیون دلاره! غرب 💬 سیّدایمان بِیدُختی
👈 آیت الله بروجردی (ره) فرمودند: اگر آن جاسوس افشا نمی‌شد، الان سرنوشت جمع معلوم نبود! `🔰 چگونه جاسوس رضاخان لو رفت؟ ❖ شرح ماجرا بدین قرار است که حدود سال 1307، رضاخان به حضرت آیت الله بروجردی مشکوک می‌شود و ایشان را دستگیر کرده و مدتی به زندان می‌افکند. چندی بعد که ایشان آزاد می‌شوند و به شهر مشهد می‌روند، جلسه محرمانه‌ای از سوی علمای مشهد تشکیل می‌شود تا اقداماتی برای نجات مردم در برابر حکومت رضاخان انجام دهند. ❖ ولی همدرسی آیت‌الله بروجردی در درس آخوند خراسانی (ره) - مرحوم حاج شیخ فضل‌علی - به خدمتکار حاضر در منزل یکی از علما مشکوک می‌شود و به آیت الله هشدار می‌دهد. اتفاقا بعداً روشن می‌شود که رضاخان آن خدمتکار را واداشته بوده تا برای دربار جاسوسی کند. خوشبختانه بدین وسیله علما از خطر نجات می‌یابند. آقا فضل علی می‌گوید: سالها گذشت تا ایت الله بروجردی به مرجعیت رسید؛ وقتی به دیدار ایشان رفتم فرمودند: آقا فضل‌علی! اگر آن سخن را نمی‌گفتید و مانع مذاکره نمی‌شدید، معلوم نبود که سرنوشت ما پس از آن جلسه چه می‌شد! 📚منبع: مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، سید محمدحسین منظور الاجداد، نشر شیرازه، پاورقی ص409.
✅ آیت‌الله بهجت: 🔴 خدا می‌داند کفار چه زحمت‌هایی می‌کشند تا دروغ و افترا را به جای راست و درست در رسانه‌ها تحویل دهند. ◀️ فرض کنید تطمیع و تهدید در ما اثر نکرد، فریب‌خوردن چطور؟ به خدا پناه می‌بریم! ما که معصوم نیستیم، مگر از طرف خدا الهام و هدایت شویم. خدا می‌داند کفار چه زحمت‌هایی می‌کشند تا دروغ و افترا را به جای راست و درست در رسانه‌ها تحویل دهند، و هر روز با وسایلی و نقشه‌هایی علیه مسلمانان به میدان می‌آیند تا غافلان، آگاه نشوند. ما هم اول باور نمی‌کردیم، ولی بعد دیدیم آسان است. ⚠️ شخصی را اجیر کرده بود تا در بازار کرمانشاه به انگلیس فحش و ناسزا بدهد، تا بدین وسیله دشمن‌های انگلیس را بشناسد و از کارهای آنها مطلع گردد و اسرار دشمنان خود را کشف کند. آری، تا به این درجه برای کار خود فکر می‌کنند! 📚 در محضر بهجت، ج١، ص١٣٢
پارسیان هند گروهی از زرتشتیان ایرانی‌تبار هستند که اغلب آنان در شبه‌قاره هند زندگی می‌کنند. نیاکان آن‌ها پس از اسلم به هند کوچ کرده‌اند. نخست آنان در ایالت گجرات در کشور هندوستان مستقر شدند. با وجود آنکه پارسیان در بمبئی اقلیت کوچکی هستند، حضور موثر آنان در این شهر مشهود است و از نظر اقتصادی اقلیت مهمی در هند به‌شمار می‌روند. آنان از انسجام خاصی برخوردارند و با گذشت ۱۲۰۰ سال هنوز برخی از سنن ایرانی را حفظ کرده‌اند. اصطلاحی در هند رایج است که پارسیان همچون شکری در شیر، در جامعه هند حل شده و به آن طعم بخشیده اند. در دوره استعمار پارسیان جایگاه خوبی یافتند و در بمبی جایگاههای بزرگ رسیدند سه نفر پارسی که به پارلمان عوام انگلیس راه یافتند همواره از هند به عنوان سواراج یاد می کردند و هند را وطن اصلی می نامیدند. فیروز شاه مهتا – دینشاه واچا – بهیکاجی کاما در 18 اوت 1908 پرچم هند را در کنگره بین الملل سوسیالیست بر افراشتند. . پارسیان با وجود جمعیت کم ولی در اقتصاد – هنر و صنعت هند بسیار تاثیر گذار بوده اند . در موارد زیادی در هند جزو پیشگامان بوده اند اولین کشتی سازی – اولین اهن و فولاد سازی – اولین دانشمند در فیزیک هسته ای – نساجی – قفل سازی – پرس مکانیکی – مواد شیمیایی – نشریه چاپی – نخستین زن راننده – – نخستین خلبان هند همگی از پارسیان بوده اند. 44 معبد پارسیان در مومبای و 6 مهبد در بهاروچ و 9 معبد در شهر سورت فعال هستند. انجمن های زرتشتی در بمبی – دهلی – بردولی – جهانسی – مهو – نوساری یا نوسرای – احمد آباد – سکند ر آباد – حیدر آباد – ایندر – مدرس فعال است. آنان مجموعه کمپانی های بزرگی در هند دارند که معروف ترین آنها تاتا است. این کمپانی در سال ۱۸۶۸ توسط جمشید تاتا پایه گذاری شد و اکنون در هفت حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات، مهندسی، مواد، خدمات، انرژی، محصولات مصرفی و مواد شیمیایی فعالیت می کند. در هند علامت تاتا بر همه محصولات، از چای گرفته تا خودرو و ماهواره به چشم می خورد. گروه صنعتی تاتا نیز دارای موسسات فرهنگی بنفع پارسیان است. راتان تاتا یکی از افراد هند است که دارای نشان شوالیه از ملکه انگلیس است بخاطر نقش روابط تجاری و صنعتی این گروه با انگلیس – گروه یونایتد کورپوریشن وابسته به زوبین ایرانی – گروه جمشید . انجمن زرتشتیان یک ماهنامه انگلیسی بنام پارسیانه منتشر می کند. انجمن دهلی همه ساله 21 مارس جشن سال مبارک یا نوروز داررند البته نوروز دیگری هم در تابستان دارند. در مومبای 45 هزار پارسی زندگی می کند. «جمشید جی تاتا» صنعتگر زرتشتی ایرانی الاصل و بنیان گذار گروه صنعتی تاتا که در ۱۹ مه ۱۹۰۴ درگذشت؛ فرزند یک موبد زرتشتی بود که او را پدر صنعت هند می نامند. وی پایه گذار «تاتا استیل» است که نخستین شرکت خصوصی تولید فولاد در آسیا است که سالانه چهار میلیون تن فولاد تولید می کند. موسسات و شرکت های مختلف دیگر موسوم به تاتا هم - مانند موسسه پژوهش بنیادین تاتا و شرکت انرژی تاتا – میراث اوست. اکنون مجموعه شرکت های «تاتا گروپ» از زمره بزرگ ترین شرکت های هند است.نخستین کارخانه تصفیه پنبه در هند محصول زحمات یک پارسی دیگر با نام «کاوس جی نانابهای داور» بود که سال ۱۸۵۴ در بمبئی آغاز به کار کرد. نخستین تبعه هند هم که به دریافت لقب شوالیه دربار بریتانیا موفق شد، «جمشید جی جیجی بهای» بیمارستان ها، دانشکده ها، خانه های بینوایان و خیابان های متعددی در هند با نام او پیوند خورده اند. خانواده‌های میستری، پونا والا ، گودرج، تاتا و غیرو در زمره متمکن ترین و شناخته شده ترین خانواده‌های هند هستند. فعالیت و خدمات آنها برای زرتشتیان هند، یادآور کارها و اقدامات افرادی همچون جمشید تاتا، جمشید جی جی بای، کواسجی جهانگیر و غیره است. علاوه بر ثروت باید گفت که تشکیلاتی همچون پارسی پنچایات و موسسه کاما مهمترین نقش در امور پارسیان علمی فرهنگی آنها ایفا می کنند.