eitaa logo
تاریخ تفکر تمدن
153 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
113 فایل
مطالب تاریخی، فرهنگی و اجتماعی آدرس کانال : @ttt1400 تبلیغ و تبادل نداریم. ارتباط با ادمین: @mohammaddostmr جیمیل : @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">mohammaddostmr@gmail.com کانال های دیگر ما: @sss1400 @ggg1400
مشاهده در ایتا
دانلود
ملاصدرا چه کسی را قاتل امام حسین (ع) می داند؟ یکی از رسائل ملاصدرا، رساله سه اصل است که در آن، همزمان متشبّهان به علم و صوفیان بازیگر را نقد می کند. وی ضمن بحث، گریزی هم به کربلا و شهادت امام علی و حسن مجتبی و دیگر امامان (علیهم السلام) می زند، و شهادت آنان را بیش از آن که بدست قاتلان و ضاربان مستقیم آنان بداند، ناشی از رفتار ریا کارانه و نفاق مشتبهان به اهل علم و تقوا می داند. تعبیر او در باره شهادت امام علی علیه السلام جالب است که حضرتش «نه به ضرب ابن ملجم، بلکه به سکنجبین شهد صلاح ابوموسی اشعری و سرکه نفاق عمرو بن عاص شرب شهادت نوشید». امام حسین علیه السلام را هم شهید سقیفه می داند نه خنجر بیداد شمر بن ذی الجوشن. عبارت او این است: پس زنهار كه به علم ظاهر و صلاح بى بصيرت، مفتون و مغرور نگردى، كه هر شقاوتى كه به مردودان راه يافت، از غرور علم ظاهر و عمل بى ‏اصل راه يافت، و آنچه در قصص الانبياء خوانده‏اى يا از احوال شهداء و اولياء شنيده‏اى، از مصيبتها و محنتها كه بخاندان نبوت و ولايت و اهل بيت عصمت و طهارت راه يافته، اگر نيك دريابى، آنها همه از نفاق و كيد اهل شيد و ريا و غدر و حيله متشبهان باهل علم و تقوى برخواسته. على مرتضى عليه السلام نه بضرب ابن ملجم بر زمين افتاد، بلكه بسكنجبين‏ شهد صلاح ابو موسى اشعرى و سركه نفاق عمرو بن عاص شربت شهادت نوشيد، و امام حسين عليه السلام نه بخنجر بيداد شمر ذى الجوشن خوابيد، بلكه بمعجون افيون پر سمّ مكر و افسون و ترياق پرزهر اتفاق اهل نفاق خونش با خاك كربلا آميخته شد، كه" قتل الحسين يوم السقيفة". و همچنين پارهاى جگر حسن مجتبى عليه السلام از كيد و غدر نهانى معاويه بخاك محنت ريخت، و برين قياس هر چه بسائر ائمه عليهم السلام واقع شده همه بزور شيد اعدا و مكر و تلبيس ارباب رزق و ريا بوده، و با اين همه ظلم و بيداد و فتنه و فساد كه ازيشان سرزد ذره‏اى از جاه و قدر و منزلت اهل ولايت و حقيقت كم نگشت، و در دنيا و آخرت معزز و مكرم بودند و خواهند بود بلكه اين طايفه اعداء خود را در دين و دنيا رسوا كردند و بعذاب سرمد و سخط الهى تا ابد خويشتن را مبتلى ساختند. آنان که ره دوست گزیدند همه در کوی شهادت آرمیدند همه در معرکه دو کون، فتح از عشق است با آن که سپاه او شهیدند همه (ملاصدرا؛ رساله سه اصل، ج‏1، ص: 122)
🏴*تقویم عاشورا*🏴 طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاه‌شماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاه‌شماری ش مسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی می‌شود. تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می‌شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرف‌های مقتل‌نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند. روز عاشورا چگونه گذشت؟ در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف می‌تواند داشته باشد) را استخراج کرده‌ایم و روایات مقتل‌نگارها را با این ساعت‌ها تنظیم کرده‌ایم. ۵:۴۷ اذان صبح امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری» طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند. حدود ساعت ۶:۰۰ امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خار بوته ‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند. طلوع آفتاب کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه‌ای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشته‌اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده‌اند؟ آنها انکار کردند! امام(ع) نامه‌هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده‌است. یکی از سران جبهه‌ی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمی‌پذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمی‌رهاند؟ اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروف‌شان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیده‌است. حدود ساعت ۸:۰۰ بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوان‌‌های کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند. بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند. چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند. حدود ساعت ۹:۰۰ روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می‌کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی‌دانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شده‌است.) حدود ساعت ۱۰:۰۰ بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده‌ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد. بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت. بعد‌از عقب‌نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کرده‌است. اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها حمله کردند.
حدود ساعت ۱۱:۰۰ بعداز این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند که کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».  یک بار، هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد. اذان ظهر حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»  امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟» حدود ساعت ۱۳:۰۰ ۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود. البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده‌است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.» حدود ساعت ۱۴:۰۰  عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمه‌ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود: «اکنون دیگر پشتم شکست.» حدود ساعت ۱۵:۰۰ امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره‌اش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد. امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند. بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد. در مقاتل نوشته‌اند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمی‌کرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!» ۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که می‌گفت: «به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهای‌تان به عزای‌تان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد... حدود ساعت ۱۷:۰۰ بعداز شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته‌اند تمام این افراد، بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمه‌ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعداز شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع) جنگید تا شهید شد.
نزدیک غروب آفتاب سر امام(ع) را از بدن جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. آنگاه، به دستور عمر سعد، بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود. ۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب داستان روز غم‌انگیز عاشورا، این‌طور تمام می‌شود! در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشته‌ام!»
📌 امام (ع) در قتلگاه ◀️امام حسين(ع) آنقدر جنگيد تا آن كه پيكر پاکش دهها برداشت و در حالي كه از نبرد، ناتوان شده بود، ايستاد تا اندکي بياسايد. در همان حال كه ايستاده بود، سنگي آمد و بر او خورد و ‎ از پيشاني‎اش جاري گشت. ◀️ در ميان سپاهيانش ندا داد: چرا ايستاده‌ايد؟ دربارة او منتظر چه هستيد؟ تيرها او را از پا افکنده است، به او کنيد، مادرتان به عزايتان بنشيند!. به دنبال اين فرمان، از هر طرف به امام حمله کردند و زخم شمشيرها او را از پا درآورد. ◀️نخستين كسي كه سراغ امام حسين(ع) رفت، زُرْعَة بن‌شَريك تَميمي بود كه بر او ضربه‎اي زد. عمرو بن‌طلحه جُعْفي هم از پشت سر بر شانة حضرت ضربه محكمي زد. سنان بن‌انس هم تيري بر گلوي حضرت زد. صالح بن‌وَهَب يَزَني هم با ضربتي بر پشت امام وارد کرد،‌ بر اثر اين زخمها و ضربت‌ها امام حسين(ع) از اسب بر زمين افتاد. ◀️امام برخاست و نشست و از گلويش بيرون کشيد و دستانش را به هم وصل کرد و زير گلو گرفت و هر وقت پر از خون مي‌شد سر و محاسن خود را با آن آغشته مي‌کرد و مي‌فرمود: خدا را با اين وضع ملاقات مي‌کنم در حالي که حق من غصب شده است. آنگاه از اطراف امام پراکنده شدند در حاليکه او گاهي با صورت روي زمين مي‌افتاد و گاهي برمي‌خاست. در اين حال بن‌اَنس به او نزديک شد و با نيزه ضربتي بر او زد که در اثر آن، امام نقش بر زمين شد. سنان به بن‌‌يزيد اصبحي گفت: سر او را از بدن جدا کن!. خولي خواست اين کار را بکند امّا دچار سستي شد و لرزه بر اندامش افتاد. سنان به او گفت:‌ خدا بازوانت را سست و دستانت را از بدن جدا کند. آنگاه از اسب فرود آمد و سر مبارک امام را از تن جدا کرد و آن را به خولي داد. اين در حالي بود که قبلاً زخمهاي متعددي با شمشير بر آن حضرت وارد شده بود.(1) 📚(1)طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص453. 📚ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛ 📚شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 112؛ 📚ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛ 📚خوارزمي، مقتل‌الحسين، ج2، ص35.
🏴 بعدازظهر 🏴 سپاه بعد از خیمه ها به دستور ، تصمیم گرفتند خیمه ها را آتش بزنند. در این هنگام، - و - با پای برهنه، در حالیکه و شیون می کردند بیرون آمدند و پا به فرار گذاشند. آنان حتی قصد کشتن امام (ع) داشتند، اما حضرت مانع اقدام آنان گردید. طبق بررسی اخبار، موافق حمله به خیام بود؛ زیرا وی زیادی را در کربلا مرتکب گردید و طبق برخی اخبار وی دستور آتش زدن خیام را داده است. 📚ابن اعثم، الفتوح، ج5، ص120؛ 📚ابن طاوس، لهوف، ص180؛ 📚ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص77؛ 📚صدوق، الامالی، ص190.
📌جنایات .... طبق دستور و به ذی الجوشن لعنت الله علیهم: اگر بن علی(ع) نکرد، او را بکش، همراهان امام را نیز بکش، اعضای بدن شهدا را قطع یا کن، بر بدن هم بر سینه و پشت امام اسب بتازان، زیرا حسین(ع) تفرقه افکن و ستمگر است. باخود عهده کرده ام هرگاه او را کشتم با وی چنین کنم. 📌این از علی(ع) پدر (ع) است به خاطر آنکه علی(ع) در جنگ بدر بستگان من را به جرم شرک کشت. و حال آنکه نه قبری هست و نه قیامتی. 📚طبری، تاریخ، ج5، 414-415، 📚بلاذری، انساب الاشراف،ج3، ص391، 📚مفید،الارشاد، ج2،ص88
شنیده شده است *اولین دستورات از قوانین عمومی طالبان (کمیسیون شریعت) اعلام شد* 🔹 ممنوعیت موسیقی: موسیقی در مراکز تجاری و هتل‌ها و ماشین‌ها ممنوع است. و پنج روز پس از صدور این اعلامیه، اگر نوار موسیقی در مغازه‌ای پیدا شود، صاحبش زندانی خواهد شد، مغازه هم تعطیل خواهد شد. این فرد وقتی آزاد خواهد شد که پنج نفر ضامن او شوند. این حکم درباره هر ماشینی که در آن کاست موسیقی ضبط شود هم جاری است. 🔹ممنوعیت تراشیدن ریش: از یک ماه و نیم بعد از صدور این اعلامیه، هر کس ریشش را بتراشد یا کوتاهش کند دستگیر خواهد شد، و در بازداشت نگاه داشته خواهد شد تا ریشش رشد کند. 🔹 خواندن نماز در مساجد: هنگام که اذان نمازها بلند شود، بر همه لازم است برای انجام فریضه واجب به مساجد بروند. و باید مغازه‌ها و داد و ستد پانزده دقیقه پیش از وقت اذان قطع شود. و اگر کسی [در این زمان] در مغازه‌اش پیدا شود، زندانی خواهد شد و وقتی آزاد خواهد گردید که پنج نفر ضامن او شوند وگرنه بازداشتش ده روز ادامه خواهد یافت. 🔹 پرورش کبوتر و پرنده‌بازی ممنوع است و بعد از ده روز هر کس از این دستور تخطی کند، خودش زندانی و پرندگانش ذبح خواهند شد. 🔹 ممنوعیت استفاده از مواد مخدر: اگر مصرف‌کننده‌ مواد مخدر دستگیر شود، به زندان خواهد افتاد و بعد جستجو برای یافتن کسی که مواد مخدر را از او گرفته ادامه خواهد یافت و فروشنده هم مجازات خواهد شد و مغازه‌اش تعطیل خواهد شد. 🔹 بازی با بادبادک یا شرط‌بندی روی آنها ممنوع است؛ به دلیل مشکلاتی که برای بچه‌ها ایجاد می‌کند و آنها را از درسشان می‌اندازد. و مغازه‌هایی که این بادبادک‌ها را می‌فروشند باید تبلیغ آن را متوقف کنند. 🔹ساختن بت: مغازه‌دارها و هتل‌دارها و رانندگان ماشین باید هرگونه مجسمه یا تصاویر اشخاص را بردارند، و هر کس تخطی کند خود را در معرض مجازات قرار داده است. 🔹 قمار بازی ممنوع است: و هر کس در حال قماربازی دستگیر شود یک ماه زندانی خواهد شد. 🔹بلند کردن مو به مدل انگلیسی یا آمریکایی ممنوع است، و هر کس از این دستور تخطی کند بازداشت خواهد شد و مسئولین امر به معروف و نهی از منکر وظیفه دارند مویش را بتراشند و از او دستمزد تراشیدن مویش را هم بگیرند. 🔹 گرفتن سود از قرض یا هر معامله مالی دیگری ممنوع است، چرا که این مسئله مخالفت با دستورات صریح اسلامی است و هر کس از این دستور تخطی کند، مدت زمانی طولانی زندانی خواهد شد. 🔹 شستن لباس‌ها در کناره‌ی رودخانه‌ها توسط زن‌ها ممنوع است و هر زنی که از این دستور تخطی کند با رعایت احترام متناسب با اخلاق اسلامی به منزلش بازگردانده خواهد شد، اما همسرش یا ولی‌‌اش به شدت مجازات خواهد گردید. 🔹 استفاده از موسیقی یا رقصیدن در مجالس عروسی ممنوع است و در صورت تخطی، بزرگ خانواده دستگیر و مجازات خواهد شد. 🔹 استفاده از موسیقی طبل [و سازهای سنتی کوبه‌ای]ممنوع است و هر کس تخطی کند، علما چگونگی رفتار با او را تعیین خواهند کرد. 🔹 دوختن لباس زنانه توسط مردها و اندازه‌گیری بدن زنان توسط خیاط مرد، ممنوع است و تخطی‌کننده به زندان خواهد افتاد. 🔹فعالیت در کار رمالی ممنوع است. و رمال‌ها به زندان خواهند افتاد تا توبه کنند، و کتاب‌های [مرتبط با کار]شان آتش زده خواهد شد
یک طلاق به ازای هر ۲ ازدواج در استان تهران 🔹طبق آمار اعلامی سازمان ثبت احوالT نسبت ازدواج به طلاق به ترتیب در استان‌های سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، ایلام، چهار محال و بختیاری و هرمزگان بالاترین و در استان‌های البرز، تهران، مازندران، مرکزی و گیلان پایین‌ترین در سطح کشور است. 🔹در استان‌های تهران، البرز و مازندران به ازای هر ۲ ازدواج، یک طلاق صورت می‌گیرد. 🔹نسبت ازدواج به طلاق در دو استان تهران و البرز پایین‌ترین عدد در سطح کشور است. @Farsna
✅ هزار نقش بر کاشی‌های مسجد اصفهان