سفیرنوشت| هوا ناجوانمردانه گرم است!
توی خواب و بیداری بودم و باخودم گفتم منکه هیچوقت به گرما حساس نبودم اما چرا الان هوا انقدر گرم شده؛ داشتم فکر میکردم واقعا همینقدری که من احساس گرما میکنم بقیه هم حس میکنند؟
همون لحظه یکی از خادمان بوشهری گفت:
بچهها بنظرتون جهنم هم همینقد گرمه؟
این رو که گفت به وجد اومدم؛ وجد از این جهت که همهی خادمان، توی شرایط سختیاند اما دم نمیزنند و حتی از گفتنش امتناع میکنند.
این جمع خدایی، انقدری با هم یکی شدن که حاضرند برای هدف مشترک، هرسختیای رو به جان بخرند و انگار #قدرمطلقی از صبر و سکوت بین ما حاکم شده.
خب اره، هنوز خیلی مونده که مثل شهدا زیر آفتاب سوزان و سرمای زمستان وسط بیابون وجبهه باشیم.
هنوز خیلی مونده به اون درجه برسیم که اگر امام معصوم بهمون گفت: «بیا برو در تنور روشن و داغ بنشین» نه نیاریم.
ولی خوشحالم؛ خوشحال از این که به اندازهی سهممون داریم به نفوس واحده تبدیل میشیم.
به امید روزیکه در مقابل تمام ضعفها، شکستها و هواهای نفسانی برای یک هدف واحد، مبارزه کنیم و به میعاد اصلی برسیم.
#ظهور
#چله_نشین
#خاطره_بازی
#سفیرنوشت
#سرعت_گیرهای_خدا
#کمیته_رسانه_وروابط_عمومی
@tvelayat_ferdosi_kh