هم اکنون در سیمای قران ،اقای ایت الله مصباح یزدی ایات دو فساد و دو سرکوب سوره اسراء مبنی بر دو فساد بزرگ (لتعلن علوا کبیرا )و دو سرکوب بنی اسراییل را تفسیر می کردند متاسفانه ایشان هم ۱-فساد بزرگ بنی اسراییل را بدرفتاری نسبت به دیگران قید و عبادلنا اولی باس شدیدا را حسب تفسیر المیزان ،علامه طبا طبایی ،بخت النصر بابلی و طرطو س رومی که بت پرست بودند ،عنوان نمودند . خداوند خودش در ایه چهارم فساد را جهانی بزرگ معرفی می کند و اقای مصباح یزدی، یک "بد رفتاری" را بجای فساد بزرگ و جهانی بنی اسراییل در زمان بخت النصر یاد می کنند و دومین فساد را هم مصداقی برای ان عنوان نمی کنند و تنها سرکوب گر را طرطوس رومی بت پرست ،عنوان می نماید و کلا عبادلنا را در ایه پنجم اسراء بنده های بت پرست قید می نمایند و کار را تمام شده ،می دانند و از ان بعنوان پند برای انسانها بعدی یاد می کند. و اصلا در خصوص ایه ۱۰۴ اسراء ،هیچگونه ارتباطی با ایات دو فساد و دو سرکوب قائل نمی باشد و نهایتا دو فساد را تمام شده معرفی کردندو اوردن این ایات را تو سط خداوند در سوره اسراء ،اینگونه ازش پند گرفتند که خدا با هیچ قومی رودربایسی ندارد و اگر فساد کردند با انها برخورد می شود !! مگر ازسیاق ایات اینطور بر نمی اید که دو سرکوب توسط یک قوم انجام گی شود (ثم رددناکم .....ا ول ایه ششم ،سپس بنی اسراییل را با اموال و بنین بر سرکوب گران بار اول بر می گردانیم ...... وسپس در ایه هفتم می گوید :سرکوب دوم را مثل بار اول در مسجدهایتان ..... یعنی هرکس و هرچه اتفاق در سرکوب دوم انجام خواهد شد ،مثل بار اول است . پس چطور دو سرکوب گر یکی بابلی و دیگری رومی(یعنی از دو قوم) انهم بت پرست می باشند که با ایات ششم و هفتم و ۱۰۴ همخوانی ندارد چطور وعده الاخره ایه۱۰۴ اسراء به معنی اخرت و وعده الاخره ایه هفتم اسراء به معنی دومین و یا اخرین معنی می گردد ؟ چه فرقی بین این کلمه " وعده الاخره" در این دو ایه است . در ایه ۱۰۴ اسراء بعد از وعده دوم خداوند بنی اسراییل را از بیت المقدس جمع می کند و دیگر از اموال و بنین خبری نمی شود ،و از نفیر می اندازد(گروهی کم با تحرک بسیار مثل صهیونیستهای کنونی ،کم هستند ولی جهان روی انگشتان انها می چرخد) پس اگر دو سرکوب انجام شده ،این فساد جهانی صهیونیست چیست؟ بنابرین بنظر می اید، وعده دوم سرکوب حداقل تاکنون محقق نشده که اگر شده بود پس این فساد جهانی کنونی چیست که صهیونیست هم اکنون در حال انجام ان است ؟ مقصود خداوند از این واقعه تنها پند نیست بلکه یک اتفاقی است که تاریخ را عوض خواهد کرد . یعنی همان گذر از" پیچ تاریخی" مقام معظم رهبری مرحوم ایت الله حائری شیرازی نظرشان بر عکس ایت الله مصباح است که تحولات بعد از انقلاب اسلامی ایران را پازلهای تحقق وعده دوم سرکوب بنی اسراییل می دانستند . کانال نابودی اسراییل حسب سوره اسراء

از ژست تهاجمی آمریکا در برابر مقاومت تا چالش های پیش رو فرار زندانى هاى داعش از زندان حسكه که با چراغ سبز آمریکایی ها صورت گرفت و همچنین تحرکات عناصر داعش که طبق برخی اخبار اطراف پایگاه K1 که به تازگی آمریکایی ها آن را تخلیه کردند در كركوك نیز رصد شده و همچنین هشدار امروز عادل عبدالمهدی از شدت گرفتن پرواز های غیر قانونی که پیام واضحی برای همه اطراف داخلی و بین المللی به خصوص مقاومت داشت که باید مراقب این تحرکات باشند. همه و همه شاید بازی جدید امریکایی ها برای ایجاد فتنه ای جدید در عراق می باشد 🔸خبرهایی که حاکی از این است که شاید سفارت آمریکا به عین الاسد منتقل شود خود گویای جدی شدن بسیاری از مسائل است که ‌‌شاید آمریکا بدنبال ضربه زدن به مقاومت است 🔸امیر موسوی تحلیلگر سیاسی مسائل منطقه فرار داعشی از زندان حسکه را نشانه و مقدمه از طرح آمریکایی ها برای فراری دادن زندانیان داعش از زندان الحوت ناصريه قلمداد کرد در زندان الحوت که بیش 6هزار عنصر داعشی وجود دارند فراری دادن این عناصر زمینه های ناامنی در جنوب عراق را ایجاد می کند که شاید تا هفته ها و شاید ماه ها نتوان آن را کنترل کرد 🔸حال باید دید این تحرکات با چه هدفی صورت می‌گیرد چقدر از این تحرکات جنبه حقیقی و میدانی دارند و چقدر از آنها فقط با انگیزه ایجاد جو سنگین رسانه ای و روانی با هدف امتیاز گیری سیاسی از مقاومت و کوتاه آمدن آنها از جبهه گیری در برابر نخست وزیری عدنان الزرفی باشد و این امر در روزهای آینده به طور قطع مشخص خواهد شد 🔸مساله ای که در زیر این هجمه سنگین رسانه ای امروز نباید از آن غافل شد قدرت مقاومت در مواجهه این تهدیدهاست، امروز آمریکا صرفا با مقاومتی شبیه به مقاومت بین سال‌های 2004 تا 2011 مواجه نمی باشد، قدرت مقاومت از حیث نفرات، تشکیلات، تسلیحات، دید عملیاتی و میدانی دهها و چه بسا صدها برابر قدرتمندتر شده که البته همان مقاومت آن سالها نیز توانست آمریکا را سال 2011 با دادن بالغ بر 4000 کشته و هزاران زخمی او را مجبور به ترک عراق کند 🔸 امروز مقاومت با داشتن ساختارهای محکم اطلاعاتی، امنیتی، رسانه ای و تجارب جنگی در عراق و سوریه می تواند جهنمی را برای آمریکا ایجاد کند که در تاریخ مثال زدنی باشد 🔸آمریکا اگر بخواهد دست به اقدام نظامی و حمله به گروه های مقاومت بزند با چالش های فروانی روبرو خواهد شد که از جمله انها: 1_از لحاظ قانونی؛ نیروهای حشد الشعبی جزء نیروهای مسلح و رسمی کشور عراق هستند و تعدی به آنها تعدی به حاکمیت عراق است و همچنین رأی نماینده های مجلس عراق بر خروج نیروهای آمریکایی بعد از به پایان رسیدن این مدت، حضور نیروهای آمریکایی در عراق غیرقانونی بوده و آنها نیروی متخاصم قلمداد می‌شوند 2_از لحاظ مرجعیت؛ این نیرو براساس اقتضای زمان و با فتوای مرجعیت بوجود آمده است و از همین رو مردم عراق وقتی نام از این سازمان را بر زبان می آوردند به آن "حشد الشعبی المقدس" می گویند مردم عراق این سازمان را یک سازمان عقیدتی می بینند که در روزهای یأس و شکست و پیشروی سریع داعش با کمترین امکانات ممکن ابتدا جلوی نفوذ بیشتر داعش را گرفته آنها را به عقب راندند و به حکومت شان در عراق پایان دادند 3_از حیث مردمی بودن؛ پیکره مقاومت و حشد الشعبی را مردم تشکیل می دهند به همین خاطر است به آن "بسیج مردمی" عراق می گویند مردمی که صرفا برای دفاع از مقدسات و سرزمین شان خود در برابر اشغالگر آمریکایی و داعشی سلاح بدست گرفتند همچنین با توجه به بافت عشایری عراق و تاثیرگذار بودن عشائر عراق در بسیاری از زمینه ها سیاسی و نظامی تجربه ثابت کرده که عشائر عراق دست روی دست نخواهند گذاشت تا بیگانگان، فرزندان کشورشان را به خاک و خون بکشند و در آخرین تظاهرات ملیونی مردم عراق در بغداد نشان از همصدایی مردم با اراده و خواست مقاومت بر خروج آمریکایی از عراق است 🔸از لحاظ بین المللی؛ امروز مقاومت در تمام دنیا همه اجزاء یک پیکر هستند و تهديد هر جزء از مقاومت در هر جای دنیا تهدیدی بر تمام این پیکره قلمداد می‌شود و باید آمریکا در صورت تجاوز آماده مقابله با مقاومت در جغرافیایی وسیعتر از عراق باشد 🔸علاوه بر این امور در هفته های اخیر شاهد دقت معلوماتی و اطلاعاتی نیروهای مقاومت در عملیات موشکی بر علیه التاجي بودیم برخلاف بمباران کور جنگنده های آمریکا بر مواضع ارتش، پلیس و فرودگاه در حال احداث کربلا که بیشتر جنبه رسانه‌ ای و حفظ ابرو با مصرف داخلی در خود آمریکا داشت تا جنبه میدانی و باید دانست که با توجه به پیشرفت رسانه ای در دنیای امروز و مقاومت روزگار بمباران های کور به پایان رسیده 🔸 حال آمریکا اگر بخواهد با توجه به شرایط ممکن دست به حماقت بزند و دست تعدی به سمت مقاومت عراق دراز کند با سد محکم مقاومت نظامی، سیاسی، اجتماعی و رسانه ای مواجه خواهد شد

یادتون است همین چند سال پیش بود که جریان عبری غربی عربی توسط عمله های محلول در غرب ،دستور چهار شنبه بی حجابی یواشکی و دختران خیابان انقلاب را برای مبارزه با نظام جمهوری اسلامی(که البته بفرماییدمبارزه با وعده خداوند در راستای تحقق وعده دوم سرکوب بنی اسراییل در بیت المقدس)به کمک رسانه های غربی و گاها نفودی داخلی ، دادند وچگونه می خواستند فرهنگ شیطانی را در مقابل فرهنگ دینیِ خدایی در پای سقوط نظام اسلامی ،ذبح کنند (که والله قسم در همان برهه هم نوشتیم در کانال نابودی اسراییل ، جنگ‌باوعده مصرحه در قران سوره اسراء، خدا ،مگه داریم ؟ در همان شعبد بازی و قشقرق ناپاکان فکری و عملی ،که به شکست هم انجامید ،خدا در انطرف قضیه ،مشغول چیدن پازلهای تحقق وعده دوم سرکوب بنی اسراییل حسب سوره اسراء بود ،که یکی از نمودهایش را همه می دانند اتوبان تهران جولان برای تسریع در تسلیح محور مقاومت . درست می گم یا غلط؟ دوستان تمام این چهل سال تحولاتش همینگونه پیش رفت فقط باید پیراهن یوسف را بر چشمانتان بگذارید ،تا متوجه سیر تحولات این چهل سال بین خدا و بنی اسراییل در راستای تحقق سرکوب دوم سوره اسراء شوید. راستی چی شد برداشتن حجاب یواشکی چهارشنبه ها در ماشینها و دختران خیابان انقلاب؟ یدالله فوق ایدیهم کانال نابودی اسراییل حسب سوره اسراء

اینبار بر خلاف گذشته و سالهای قبل ،دیگر جزیره ای با جریان عبری غربی عربی برخورد نباید بشود ،و واکنش باید یکپارچه و تعمیم به تمام جریان فوق باید رقم بخورد . دیگه واکنش جزیره ای تمام شده و واکنش محور مقاومت ،یکپارچه باید انجام گیرد تا هزینه برای طرف مقابل افزایش یابد کانال نابودی اسراییل حسب سوره اسراء

یک مطلب بگم حرفم تمام حتما یک درگیری چند روزه یا هفته ،در اینده نزدیک باید رقم بخورد،تا با شکست محور عبری غربی عبری ،محور مقاومت از خاکریزهای کنونی ،خود را به خاک ریزهای تحقق وعده دوم سوره اسراء مبنی بر نابودی اسراییل در جلوتر، تغییر مکان دهد. این مطلب ،نه در ایران بلکه در کشورهای همسو با ایران اتفاق می افتد ودیر یا زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. اگر از یک کارشناس حقوقی این مطلب را بپرسی ،بلحاظ اموزش دانشگاهی و مادی ،نمی تواند اینگونه تحولات را تحلیل و پیش بینی کند. لذا بطور مستمر در طول این چهل سال بارها دیده شده که بر عکس نظریه کارشناسان دانشگاهی ،مخصوصا کارشناسهای رسانه های معاند ،همگی اشتباه از اب در می اید و بعدا هم به روی خودشان هم نمی اورند . مثل جنگ ۳۳ روزه ،سوریه ،یمن،غزه و عراق و..... کانال نابودی اسراییل حسب سوره اسراء

فردای روز تحقق وعده دوم سوره اسراء مبنی بر نابودی اسراییل و تاثیر ان بر ایران و منطقه و جهان در ان روز شاهزادگان شیوخ عرب در کنار خلیج فارس نیستند که با سیاستهای خیانکارانه ،ثروت جهان اسلام را برای چرخش تمدن غرب ،که دائم نادانان و دشمنان، علم کرده بر سر مردم شرق می زنند ،وجود نخواهند داشت . چرخ تمدن غرب بعد از چند قرن، پنچر و ناکارامد خواهد شد و از ارمانشهرِمردمِ عشقِ رفاه غرب فاصله خواهد گرفت . با رو کار امدن پیشروان پاک دست و دلسوز وکاهش گرفتن خروجی نخبگان به غرب ، دوباره تمدن شرق با سرمایه خدادادی ،جایگاه چند قرن پیش خود را بازیابی و بدست خواهند اورد . اسلام عدالت محور ،شاهکله حکومتها خواهد شد. صهیونیستی نیست که هر از چند گاه مردم را تحت عناوین من دراوردی به جان هم بیندازند و بقول معروف ،دعوا بنداز و حکومت کن . شرق از عنصر مصرف گرایی صرف، به تولید کننده تبدیل می شود ،انوقت می خواهیم ببینیم چرخ تولید بدون مشتری غرب،تولیداتش را به که می خواهد بفروشد و منافعش را ببرد و ارمانشهر درست کند . و موارد دیگر که در این مقوله نمی گنجد. کانال نابودی اسراییل حسب سوره اسراء

دوستان در این چند هفته در عراق و منطقه تحولاتی در جریان است ،قیل و قال و پارس کردن امریکا برای ترساندن محور مقاومت ،بدون تردید ،شکست مهمی برایشان بدنبال خواهد داشت ،که خیلی خیلی زود به چند هفته نمی رسد .که این طبل تو خالی از پشت بام خواهد افتاد ،و رسوایی ان برای ان جریان شیطانی ،نمودار خواهد شد، اگر بخواهیم سناریو بد این تحولات را در عراق نگاه کنیم،خلاصه می شود به چندتا موشک و بمباران نیروهای ضد امریکایی . اما بعدش چی ؟ فکر جاهای دیگرش را کرده اند ؟ بگذارید یک چند هفته دیگر بگذرد ،نتیجه این تحولات هم مثل ،جنگ ۳۳ روزه ،فتنه سوریه ،جنگ یمن ، جنگ بوش و حذف صدام ،جنگ تحمیلی و......رقم خواهد خورد مطالب را نه از باب توهم، بلکه بلحاظ پازلهای تحقق وعده دوم حسب سوره اسراء مبنی بر نابودی بنی اسراییل در بیت المقدس ،پیشبینی می کنیم نه پیشگویی پیشبینی امان نیز نه از باب اطلاعات کارشناسان حوزه بین المللی بلکه از باب وعده سوره اسرا است یدالله فوق ایدیهم اگر این اتفاق و این پیشبینی درست در نیامد ،ما حرف از بداء نمی زنیم ،سریعا در کانال را گل می گیر یم ،و این بار اول نیست که پیشبینی مان محقق می گردد. کانال نابودی اسراییل حسب سوره اسراء

در جامعه آریایی (ماد ،پارس ،پارت =عجم) وقتی قرار بوده کسی راهبر و نماینده ی جمع باشد و مقبولیت داشته باشد ،ادعای شاهی می کرده ،یا ادعای آنکه از نژاد فلان شاه است ،این سبک برای حکومت و رهبری جامعه بوده ،مشروعیت به این صورت کسب می شده و روحانیون آریایی که مغان و موبدان بوده اند و هم طبقه ی شاهان بوده اند ،زمینه ی این تایید شاهی را فراهم می کرده و تایید آنها ،تایید شاهی را فراهم می کرده و تایید آنها ،تایید اسمانی و ایزد مهر و اهورا بوده اینکه ایرانیان حضرت امیر المومنین ع و فرزندان آنها را نسبت به دیگران مشروعیتشان را از طرف خدا ،می دانستند ،و زود مشروعیت انان را قبول کردند ،بلحاظ سابقه تاریخی این مطلب مشروعیت خدایی در ایران باستان ، بوده است اینکه امام خمینی ره و امام خامنه ای بعنوان ولایت فقیه در نظام حکومتی اسلامی ایران ، بلحاظ تفضل خدایی و فر ایزدی است که خداوند به انها داده است . بر گرفته از نوشته کیوان تهمتن و پی نوشت اد مین کانال نابودی اسراییل کانال نابودی اسراییل حسب سوره اسراء

"قسمت اول " سيد سعيد شجاعی: پس چرا در گفتگوهای گذشته حکومت جناب خمینی را به حکومت پیامبر تشبیه میکردید؟ آیا پیامبر را هم یک مرتجع مذهبی و مورد حمایت روم و غربدمی دانید؟ بابا: خیر این قضیه دارای پیچیدگی هایی است سيد سعيد شجاعی: چنانچه زحمتی نیست پیچیدگی هایش را باز کنید. بابا: درود گرچه دقیق و درست و ریشه ای باز کردن این مطلب برای من (کیوان تهمتن) دارای زحمت و دردسر و توان فرسایی است لیکن یکبار بصورت منظم تلاش می کنم برای شما شرح دهم باید از ریشه ها اغاز کنیم این تناقض پس از شناخت دقیق رفع می گردد چون فقط در ظاهر است دو ضد اند این دو اندر حد ظاهر بباطن هر دوشان مقهور قاهر زن نامه کیوان تهمتن باری چنین گوید کیوان تهمتن خراسانی مهری(کتخ مهری) پژوهنده و پژوهشگر رموز تاریخ ایران باستان و ایران اسلامی و معاصر و اندیشه ی آمیخته و چند گانه ی اسلامی : ما در ایران با دو بنیاد اندیشگی مواجه هستیم و این دو بنیاد بدن گمان دارای تضادهایی بوده که محصول تفاوتهای بنیادین زیست محیطی و نژادی و تاریخی و زبانی و مرامی و علقه ای است در عین حال شباهت های کلی نیز دارند ۱ بنیاد آریایی ۲ بنیاد سامی (بنیاد دیگری نیز هست که در ایران معاصر مطرح است و آن بنیاد اندیشگی نوین و‌غربی یا رومی مدرن است بعدا به آن می پردازیم ) ۱ روح سامی اسلامی که در قرآن و اسلام تجلی کرده است ۲ روح آریایی مهری که در شاهنامه تجلی بیشتری دارد این تجلیات در هم آمیخته و ادغامی نیز هست تنها منحصر به قرآن و شاهنامه نیست آن دو دو مظهر بزرگ هستند ... ایران ما همانطور که نامش دلالت می کند و گواهی می دهد ریشه ی آریایی دارد این ریشه ی آریایی که قابل انکار نیست و تاریخچه دارد و رنگ خاصی از باورها و رفتارها و شخصیتها را بجای نهاده حداقل ۱۴۰۰ سال پیش از ظهور اسلام سامی سابقه داشته و تاثیرات عمیقی بر جهان اندیشگی همان زمان و نیز دوران پسا آریایی داشته که قابل رد گیری است از ۷۸۰ پیش از میلاد و تاریخ تاج گذاری نخستین شاه از نخستین سلسله که به روایت رومی یونانی یهودی ها شخص دیااکو از سلسله ی مادی در غرب ایران و اکباتان بوده تا ۶۲۰ پس از میلاد و ظهور اسلام از دید من کیوان تهمتن بدون کوچکترین تردیدی برابر شاهنامه دیااکوی مادی همان کیومرث پیشدادی است مادها کوه نشینان غرب ایران یا کردها هستند در شاهنامه لقبشان پیش دادی است (پیش دادی، پیش تاتی، پیش پارسی، پیشا پارسی ها همان مادی ها یا کردهای کوه نشین غرب ایران هستند که در رقابت با سامی های عاشوری بابلی بودند) باید بگوییم که این آریاییان ایران سه شاخه ی کوچ کرده از مناطق سردسیر شمالی یا جنوب سیبری و روسیه امروزین بوده اند که از دوطرف دریای خزر سرازیر شده اند مادها ، پارسها، پارتها کردها ، پارسها، ترکها غرب ، مرکز ، شرق آنچه فردوسی بعنوان عجم نام برده است دلالت بر تاریخ این سه شاخه ی عجم آریایی دارد شاهنامه تاریخ عجم آریایی ایران است نه تنها تاریخ پارسها و پارسی ، جدا از زبان آن گوید عجم زنده کردم بدین پارسی عجم آریایی از آغاز قدرت گیری و تاسیس دولت و‌شاهی تا ظهور اسلام و سامی گری دارای مشخصه ها و طیفها و تاریخچه ای است که باید در پیوند با همسایگان سامی (عبری ، عربی ) و همسایگان مصری و رومی و روسی و چینی و هندی تشریح شود ... اگر متمرکز بر این دو بنیاد اندیشگی یعنی ۱ آریایی ۲ سامی بخواهیم سخن برانیم باید گفت جامعه ی آریایی ایران وقتی تلاش می کند نخستین سبک از حکومت و زندگی جمعی را سامان دهد از یک شکل سیاسی بهره برده و آن ادعای شاهی و شاهزادگی است در جامعه ی آریایی ایرانی وقتی قرار بوده کسی راهبر و نماینده ی جمع باشد و مقبولیت داشته باشد می باید ادعای شاهی می کرده و یا ادعای آنکه از نژاد فلان شاه است این یک سبک برای حکومت و رهبری جامعه بوده مشروعیت به این صورت کسب می شده و روحانیون آریایی که مغان و موبدان بوده اند و هم طبقه ی شاهان بوده اند زمینه ی این تایید شاهی را فراهم می کرده و تایید آنها تایید آسمانی و ایزد مهر و اهورا بوده لیکن در جامعه ی کهن سامی تبار شکل غالب برای راهبری جامعه و حکم روایی و مشروعیت ادعای پیامبری و پیامبر زادگی بوده است نهاد پیامبری و کتاب مقدس نهادی غیر آریایی و سنتی سامی است علیرغم تفاوتهای شگفت در ظاهر این دو نهاد یعنی نهاد آریایی شاهی و شاهزادگی و‌نهاد سامی پیامبری و پیامبر زادگی در عین حال شباهت ها و همجهتی های باطنی در آن قابل تشخیص است پس مختصرا آریاییان ایران که سه شاخه ی مهم مادی و پارسی و‌پارتی بودند در برابر سامیان قرار دارند که مختصرا دو شاخه ی اصلی آنها مشتمل بر عبری ها و عربها بوده و هستند . نوشته :کیوان تهمتن کانال نابودی اسراییل حسب سوره اسراء

"قسمت دوم" شاخه های کهنتر سامی با نامهای متفاوتی بوده اند که بعدها در این دو شاخه ادغام شده اند. برخی نام های شاخه های سامی در بین النهرین و همسایگی ایران عبارت بودند از سومری ها و آشوری ها، کلدانی ها، بابلی ها ، ساردی ها، فنیقیها، آرامی ها ، ایلامی ها آنچه در دوران متأخرتر در نزد ایرانی ها لقب این سامیان شد و در شاهنامه نیز هست همان لقب تازی است عبری و عبوری و‌عرب دانی چیست این هر سه به پارسی شد و تازی شد تازی گذرنده دان و در حال گذار عبری و عرب چنین عجم سازی شد کیوان تهمتن تازی در شاهنامه به کل سامیان گفته شده که مشتمل بر عبری عربی هاست و مثلا لقب ضحاک عاشوری در شاهنامه تازی است یعنی سامی غیر آریایی و غیر عجمی پس نهاد پیامبری و کتاب مقدس نهادی غیر آریایی بود و نهادی سامی بود رهبری در جامعه ی سامی بطریق ادعای پیامبری و پیامبر زادگی و کتاب مقدس بود و نهاد شاهی و شاهزادگی نهادی غیر سامی و نهادی آریایی بود رهبری در جامعه ی آریایی بطریق ادعای شاهی و شاهزادگی بوده است... با وجود تفاوتهای ظاهری و بارز این دو نهاد و دو بنیاد اندیشگی ولی در باطن شباهت های مهمی دارند یکی از شباهت ها این است که روح سامی مخالف دموکراسی و زمینی کردن منشأ فرامین کتب مقدس است چرا که پیامبران اعلام کننده ی فرامین آسمانی و اراده ی خدا بودند آنچه ریشه ی زمینی داشت و منشأ آن اراده ی مردم بود نامش بت پرستی بود (روح سامی دشمن دموکراسی است از باب آسمانی بودن ریشه ی فرامین الهی ) جالب آنکه در نزد آریاییان نیز نهاد شاهی و شاهزادگی که اراده ی نیک و زیبا و منشأ فرامین ایزدی شاهان و پهلوانان بوده اند با دموکراسی مدرن فعلی دشمن است پس روح سامی و روح اریایی و‌نهاد پیامبری و شاهی روحی و نهادی غیر دموکراتیک و اخلاقی و معنوی گراست گرچه در سطح ظاهر و رفتارهای اجتماعی بعضا تضادهای فاحشی هم دارند (در مثنوی زن نامه کیوان تهمتن چند مورد از تضادهای بارز رفتار اجتماعی آریایی با سامی شرح داده شده بر فرض مثال در جامعه ی اریای اغلب مردان با چهره ای سبیلی دیده می شدند بدون ریش و در جامعه ی سامی برعکس این مردان سبیل کوتاه کرده و ریش را بلند می کنند ، یا آریاییان مرده را در مکانی بلند و دور از خاک می نهادند سامیان در خاک و زمین هموار که خود پست است چاله ای کنده و مرده را زیر خاک می نهادند ، آتش در نزد آریاییان نمادی از کمک و مهر ایزدی بود و در نزد سامی ها آتش مظهر عذاب خدای بوده و ...) این تضادهای آریایی با سامی بحدی بوده که برخی اصولا معتقدند محال است که آریایی و سامی با هم کنار بیایند چنانکه ملک الشعرای بهار در جایی و در انکار شباهت و همخوانی سامی و آریایی گوید سامی و آرین بهم که شنود؟ و‌کیوان تهمتن گوید کیش هزاره های گمشده مهر است ای حسن از سام تا به آرین فرق است صد رسن لیکن این روح سامی و آریایی نه تنها در دوران پسا اسلامی بلکه پیش از آن در ایران ما با هم آشنا شده و آمیخته شدند و همدیگر را تحت تأثیر قرار دادند می توان گفت در ظاهر قضیه در پیش از اسلام روح آریایی بر روح سامی در ظاهر غلبه داشت و پس از اسلام روح سامی بر روح آریایی در ظاهر غلبه کرده است ما در دورانی هستیم که تقریبا ۱۴۰۰ سال دورانی پیشا سامی اسلامی داشته آیم و حالا هم تقریبا ۱۴۰۰ سال طول دوران پسا سامی اسلامی شده است و گویا دورانی تازه از شناخت آغاز شده و می شود دوران ما دورانی ویژه و پیشگویی شده است ... اما چگونگی آمیختگی این دو اندیشه و‌ دو بنیاد آریایی و سامی هنگامی که آریاییان ایران (نخستین شاخه مادها) موفق به تسخیر مناطقی در بین النهرین و‌حوزه ی سامیان شدند خواسته ناخواسته وقتی جماعت و‌مناطق سامی اصیل در بین النهرین تحت حکومت مادها (پیش دادیان) قرار گرفتند (مادها همان پیش دادیان و‌همان کردهای کوهی غرب ایران بوده اند) شهنامه بود تاریخ لیکن همه بومی گفت از ماد و‌هخامن تا اشکانی و ساسان شد گر ماد و‌هخامن را پیشداد و‌کیانی گفت این واژه و تعبیر است گر زانکه نه یکسان شد ... کیوان تهمتن بطور طبیعی تداخل و آمیختگی و آشنایی این دو بنیاد اندیشگی آریایی و‌ سامی از زمان مادهای پیشدادی اغاز شده لیکن غلبه در ظاهر با زبانها و نامها و اندیشه ی آریایی بوده است کردهای مادی با تباری آریایی و کوچیده (از روسیه ی فعلی و مناطق سرد سیبری) نخستین همسایگان سامیان باستان بوده اند آنها همسایه ی عاشوری بابلی ها شدند و حتی آمیختگی نژادی نیز پیش آمده است و بعدا بیان می کنیم که به احتمال نزدیک بیقین عرب مستعرب قریش در مکه و مدینه در حقیقت قومی و نژادی دو رگه و تازی مادی بوده اند یعنی رگ غیر تازی و غیر عربی در این اعراب مستعرب همین رگ کردی و‌مادی بوده است . نوشته :کیوان تهمتن کانال نابودی اسراییل حسب سوره اسراء

" "قسمت سوم " مادها یا پیشدادی ها پس از همسایگی با سامیان بدون آنکه به کیش و دین و باور مذهبی آن سامی ها در ایند از برخی اختراعات آنها تقلید کرده و بهره بردند مانند خط و تاریخ مکتوب ،تجارت و سکه و شهر نشینی ،در شاهنامه فرا گرفتن خز از غیر آریائی ها در دوران پیشدادیان که همان مادها هستند مطرح شده است و در تاریخ شاهنامه که تاریخی بومی و اندکی افسانه زده است از اقوام سامی مغلوب تحت عنوان دیوان یاد شده است و دیوان لقبی مانند سرخ پوستان بوده که فاتحین غالب به مغلوبان داده اند و دیو یعنی کسی که رفتار و فرهنگش متفاوت با آریاییان بوده است دیو یعنی غیر آریایی و انیرانی چنانکه بعدها عربها به آنها عجم گفتند و‌معنای خوبی نداشته است... باری در این زمان آریاییان هنوز با پدیده ای به نام پیامبر و کتاب مقدس آشنا نیستند و نه اینکه بی دین و بی کیش باشند اما بر همان باورهای زروانی و دهری و مهری و کهنه ی آریایی بودند که طرح آن متفاوت بود و بیشتر کیش مهری بودند و مجموعه ای از اخلاقیات که مرام شاهان و پهلوانان و‌نیک مردانشان بود را رعایت می کردند و شریعت و‌فقه نداشتند کمکم آمیختگی آریاییان با سامیان عاشوری بابلی ایلامی زیاد شد برابر روایت بومی شاهنامه در پایان دولت مادهای کردی در غرب ایران یا پیشدادیان به جهت ستمگری و خودخواهی شاهان و اجبار رعیت به شاه پرستی و کیش شخصیت شورشی در می گیرد و نارضایتی و برخی از بزرگان و بتبع آن مردم با رقیبان عاشوری بابلی علیه مادهای پیشدادی متحد شده و شخصیتی عاشوری بابلی به نام ضحاک سلسله ی مادی را دست نشانده و تضعیف می کند این مدت ضعف بیست سی سالی طول می کشد زان حمله ی عاشوری و آن فتنه ی بابیلی آن سلسله ی مادی ، پیشداد، پریشان شد تا یک سردار و فرد بانفوذ مادی(کاوه) در همان دستگاه به کمک یک شاهزاده ی دو رگه ی مادی پارسی می آید و اتحادی درست می کند و شورش می شود و شخصی به نام کورش ذوالقرنین یا فریدون کیانی شاهنامه بقدرت می رسد این شخص نیز بر همان کیش مهر آریایی است و هنوز طرح پیامبری و کتاب مقدس وارد اندیشه ی آریایی نشده است کورش که دو رگه ی مادی و پارس است از طرف یهودیان به همین جهت لقبی گرفته است که به آن «استر» گفته اند یعنی قاطر که موجودی دورگه است نام سامی تبار او ذوالقرنین نیز دلالت بر ریشه ی نام او و پدر و‌ پدر بزرگش دارد که از ریشه ی نام گاو است هخامن، اگاو من ، اکاو من ، اکا من: هخامن = گاو مرد کمبوجیه= اگاو مها بوگایه = گاو نر پرتخمه ،= گاو‌گشن ، گاو بوغا ، بوگیه ، بوغیه در شاهنامه فریدون که پسر گاو است نام سلسله و لقبش از ریشه ی نام گاو است اگاو ، اکاو ، کاوی، کوی ، کی = کیانیان کیانیان= گاویان، گاومردان ، هخامنشیان نام خود کورش یعنی پسر گاو کور اوش= پسر گاو ، ذوالقرنین از منظر نژادی کورش پارسکرد بوده یا مادی پارسی و‌ همین نژاد لری امروزین است لرها نژاد بین پارس و‌کرد هستند کورش مردی مهری بود و آزاده مرام و دچار ارتجاع مذهبی و نژادی و خودبرتر بینی در این موارد نبود لذا توانست مناطق وسیعی را بدون مقاومت و‌جنگ تصرف کند و ملل تابعه خود به اختیار او را قبول کرده بودند به جهت زیبایی و علاقه و عدم تبعیض و ستمگری لذا به شاهی فرشته خو موصوف و‌معروف شد فریدون فرخ فرشته نبود ز مشک و زعنبر سرشته نبود به داد و دهش یافت آن نیکویی تو‌ داد و دهش کن فریدون(کور اوش) تویی او (کورش، فریدون) هر کس و هر قومی که تحت ظلم و استضعاف بود را رهایی بخش از جمله یهودیان (نه آنکه کورش لطف خاصی فقط به یهودیان کرده باشد خیر هر کس و هر قوم و نژادی که تحت ظلم و ستم و آوارگی بود را رهایی بخشید آن زمان ظاهرا یهودیان چنین بودند ) بنگر که فریدون کیست جز کورش تاریخی از حمله ی او بابل پیوست خراسان شد پس از این گسترش زمینی دولت کورش این مرد آزاده در سر پیری دچار اشتباهی شد و ان اینکه برای رعایت عدالت و از بین بردن تنش طبق روایت بومی و شاهنامه کشور وسیعش را بین سه پسرش تقسیم کرد خود این قضیه و با دخالت حسودان و‌جهودان موجب جنگ بین برادران شد و پسران کورش با هم دشمن شدند و برادر کوچک بدست برادر بزرگ کشته شد این جنگ پسران کورش با هم به روایت دیگری مورد تایید رومی یونانی یهودی ها هم هست منگر به تفاوتها بنگر به شباهت ها کاین جنگ برادرها بیهوده بپایان شد مدتی بعد جنگ پسران کورش ایران تضعیف و دچار اشوب شد و موقتا افرادی از نژاد دختری کورش شاه شدند بسیار کوتاه و بعد بزرگان داریوش کبیر را کشف کرده و شاهی دادند که در شاهنامه همان کیقباد است ایران هخامنشی کیانی دوباره به اوج رسید و جهان و منطقه و سامیان تحت تاثیر اندیشه و نام ایران آریایی بودند . نوشته :کیوان تهمتن کانال نابودی اسراییل حسب سوره اسراء

"قسمت چهارم" تا پسر کیقباد یا داریوش کلیر بقدرت رسید که خشایار یا کیکاووس بود این شاه کمی بد خو و نکوهش شده بود و نسبت به زن نقطعه ضعف داشت و ار همین رخنه یهودیان و رومیان که رقیب و دشمن و حسود ایران بودند وارد شدند و زنی یهودی به عقد این شاه در آمد و این سر آغاز نفوذ رومی سامی ها بود رومی یهودی عبری ها در ایران و هخامنشیان رخنه کردند و بدخواه ایران بودند . روم‌ و یونان و یهودیه در برابر لشکر کشی نظامی و قدرت ایران شکست خوردند و ناگزیر از راهی دبگر وارد شدند ار راه نفوذ به قدرت و دربار شاهان بزرگ‌هخامنشی کیانی خشایا ر زنی یهودی گرفت یا او را بسوی این زن یهودی بردند این پیکان سیستم جاسوسی و نفوذ بود این زن یهودی (استرمردخای و سودابه ی شاهنامه ) هاماورانی(اسراییلی) در دربار خشایار توطیه هایی کرد و‌موجب بحران در جانشینی شد و توطیه چینی زیادی کرد تا یک سردار نظامی و معروف مهری (رود استهم، رستم) این منشأ فساد را کشف کرد و آن را حذف کرد (رستم مهری سودابه را کشت) موقتا و بظاهر یهودیان نفوذی کنار زده شدند اما در عمل آنها ادامه دادند و از قدرت مالی در جذب شاهزاده ها و روحانیون بهره بردند نهایتا شاهی به نواده ی دیگری از شاخه ی دیگر پسران داریوش کبیر منتقل شد و طبق شاهنامه تاریخ بومی لهراسپ از نژاد کی پشین پسر دیگر کی قباد(داریوش کبیر) کی پشین برادر کیکاووس (خشایار) است باری او علیرغم مخالفت بزرگان مهری بقدرت رسید و پسر این شاه به روم و یهودیه پناهنده شد و زنی یهودی رومی گرفت تا این تاریخ هنوز آریاییان ایران مهری بودند و با طرح سامی پیامبری و کتاب مقدس آشنا نبودند پس از کمک یهودی رومی ها به این شاهزاده (گشتاسپ) او برای نخستین بار با کمک روم و غرب و یهودی ها تاج هخامنش کیانی و قدرت ایران را فتح کرد و دولت و جریان بکام سامیان یهودی و رومیان شد گشتاسپ داماد رومی یهودی ها بود و زنی یهودی داشت ،کتایون، جالب آنکه ظهور فردی به نام زرتشت در نزد آریاییان ایران طبق روایت تاریخ بومی شاهنامه که برای نخستین بار دعوی پیامبری و کتاب مقدس کرد در این دوران است مردی تحت حمایت رومی یهودی ها یا غربی ها به ایران می آید وشخصی همراه اوست که مانند پیامبران سامی است دارای حالت تقدس و کتاب مقدس است و ادعای پیامبری دارد زرتشت نخستین فرد و جریانی است که در آریایی تحت تاثیر و تقلید یهودی سامی هاست طرح کار او سامی یهودی است بدون گمان و این هزار سال پیش از اسلام است جالب آنکه کمتر متن بومی چون شاهنامه از زرتشت حمایت و تعریف کرده است لیکن تمام منابع رومی و یهودی و یونانی به تعریف و تمجید زرتشت پرداخته اند شاهنامه نتنها جایگاه مهمی به زرتشت نمی دهد و از ستایش او گریز می زند بلکه روایت می کند که با ظهور زرتشت ایران دچار ارتجاع نژادی و ارتجاع دینی می شود و جنگ داخلی در می گیرد و نهایتا ایران هخامنشی یا کیانی بدست اسکندر و رومی یونانی یهودی ها فرو می پاشد برابر تاریخ بومی ما شاهنامه ظهور زرتشت صد سال بعد کورش(فریدون) و صد سال پیش از اسکندر است و بشدت تحت تاثیر و تقلید و حمایت یهودی رومیها (غربی ها) می باشد این نخستین بار است که ایران آریایی با اندیشه ای و طرحی دو رگه و سامی آریایی مواجه می شود دربرابر این جریان مهری های پیشا زرتشتی در شرق ایران در خراسان و توران و سیستان مقاومت می کنند و با شاهان و شاهزادگان و موبدان زرتشتی می جنگند حتی زرتشت در این جنگها و بدست خراسانی تورانی ها کشته می شود دین زرتشت درست مانند یهودیت دارای ارتجاع نژادی است یعنی اصولا دینی نژادی است هم تعصب مذهبی دارد هم تعصب نژادی این آغاز در آمیختگی اندیشه و منش و مرام سامی و آریایی در ایران است هزار سال پیش از اسلام است این جریان زرتشت... بنا بر آنچه در روایت تاریخ بومی ما از تاریخ ایران باستان یعنی در شاهنامه آمده است و اصالت با روایت بومی و تاریخ بومی است نفوذ روم و یهودیها در ایران برای تضعیف و تجزیه و فروپاشی قدرت ایران بزرگ از دو طریق عمده است که آنها در جریان زرتشت از هر دو انگیزه با هم بهره برند ۱ روش ارتجاع مذهبی ، تعصب مذهبی و دین رسمی و سرکوبگری در این جهت ۲ روش ارتجاع نژادی ، تعصب ناسیونالی و تجزیه و سرکوب از این طریق چون دین زرتشت دینی است ذاتا نژادی مانند خود یهودیت پس هم ارتجاع مذهبی دارد هم ارتجاع نژادی و ناسیونالی (مثلا ضد ترک است) نوشته :کیوان تهمتن کانال نابودی اسراییل حسب سوره اسراء