#نجوا_با_امام_مهربانی_ها
هرگه از یار سفر کرده نباشد خبرم
شکوه از هجر برِ حضرت سلطان ببرم
هدهد خوش خبر از خسته دلان هم بگذر
ببر از طرف سبا، بهر سلیمان خبرم
دل به شوق حرمش، همچو کبوتر شده است
به پناه آمده ام، چون ز حریمش بپرم
هرچه دارم به یقین، گوشه ای از لطف تو بود
این همه لطف تو را از چه ز خاطر ببرم
به طواف حرمت، مُحرم از آن رو شده ام
کعبه روی تو آید همه جا در نظرم
چون به کنج لحد از دین و امامم پرسند
نام زیبای تو را بهر ملائک ببرم
وعده آمدنت را به سه منزل دادی
گر نیایی چه بگویم که چه آید به سرم
آهم از قِلّت زادست و سفرْ طولانی
جز غمت نیست دگر توشه که با خود ببرم
بوی پیراهنی از یار بیاور ما را
ترسم آخر که نبیند ز فراقش بصرم
ز دلِ سوخته او را تو سلامی برسان
پیش از آن لحظه چو آید که نباشد اثرم
دیده و دل نبود لایق دیدار رخش
مگر آن دم که کشی دست نوازش به سرم
مژده ام گر بدهی وقت ظهورش باشم
بهر او دسته گلی از گل نرگس ببرم
عمر اگر طی شد و دیدار میسّر نشود
ندهم جان که بیاید دم آخر به برم
در شب نیمه شعبان ز خدا میخواهم
همرهش تا حرم دوست بیفتد گذرم
🖋دکتر محسن دیمه کار
#دانشکده_علوم_قرآنی_مشهد
#کانون_قرآن_عترت
🆔@u_quran_etrat