#جمعه‌_های_منتظران ایام هفته را که پشت سر بگذاری تازه به جمعه میرسی، جمعه‌هایی که در طلوع غریبانه‌اش می‌سوزی و در بوی دلتنگی‌اش غرق می‌شوی، و در غروب دلگیرش پیر. جمعه برای دل‌نگران‌ها اضطراب، برای عاشقان آتشین و برای منتظران بی‌رمق ا‌ست؛ اما جمعه‌های منتظری جمعه‌های قشنگی‌ست، ساعاتی پُر از دعا و التماس و امید... امیدی که هست تا دلت را با به ثمر نشاندن انتظارت جوان کند و مُهر پایان به انتظار تلخ و شیرین روزهایت بزند. ای تویی که خود را منتظر می‌نامی روزهای هفته‌ای که نفس اماره‌ات را کنار زدی تا برای حجتت منتظر واقعی باشی بلکه چشمت با دیدن روی محبوب نور یابد، روزهای بدی نیست که بخواهیم جمعه‌ی آخرهفته‌اش را دلگیر بنامیم! از همه‌ی دلتنگی‌ها و غریبی‌ها و مظلومیت این آخرین روز هفته که بگذریم تازه میرسیم به " الهی عظم‌البلاء" ی ظهرای روشن و آسمان صاف جمعه، به "اللهم کن لولیک" غروب روشن و تیره‌ی شب‌های شنبه... این روز برای منتظران واقعی دلگیر نیست بلکه پُر از شوق رسیدن و آمدن است. آمدن یوسفی که قرنهاست جهانی را با بوی پیراهنش شِفا می‌دهد. 🌱@uma_mahdaviat

بسم الله الرحمن الرحیم مولای من، سلام. عزیز دل حضرت زهرا سلام الله علیها سلام. پناه‌گاه دل‌آوارگان و مونس شب‌های وحشت‌زدگان، سلام. آقای من، مولای من، دلم گرفته است. چه محبت‌ها که برای تو بود و خرج دیگران کردم. چه بیداری‌های بایدی که که بسان حیوانی در بستر حقیرانه خوابیدم. چه عادات مذمومی که ترکشان نکردم. چه ثناهای زیبایی که اهلشان نبودم و لی جارشان زدم. چه چشم ها که نبستم. چه سکوت های نبایدی کردم. چه مرده‌ی متحرکی شدم. دنیا هر روز افسارم را محکم به سمتی میکشد و مرا با صورت به زمین میزند سپس سمت دیگری ... زخمی شده‌ام... دلم گرفته است از همه چیز ... از خانواده از درد از دمان از رنج از آسایش از دوست ... گله نکنم رنج است گله نکنم رنج است رنج نباشد رنج است ... همه دردم از بی رنجی ست... چه بی دردم و این عجب دردی ست آه ... تو را به که قسم دهم؟ در این نیمه شب چه کسی کجای جهان از من عاجز تر پیدا می‌کنید؟ تن رنجور و نحیف، دل حزین و سر شکسته، کنج سیارۀ رنج ... تو را به مادرت زهرا ... به عظمت جدت احمد ... به سجده ها و اشک‌ها و یتیم‌نوازی‌های امیر المومنین... تو را به غربت کوچه‌های مدینه برای دل وسیع و صبور کریم اهل بیت... تورا به سرخی خون کربلائیان، تو را به اجساد عاریات و جیوب مضرجات... او را به گریه‌های زین العابدین، تو را شکوه امام باقر، تو را به سر سلسله‌ی فقه جعفری تو را به غربت زندان امام کاظم تو را به عطوفت شمس الشموس و تو را به دردانه پسر خورشید که غرت حسنی داشت و علم باقری، تو را به غربت زمانه‌ی امام هادی تو را به پدر پر جلالت و مهابتتان قسم میدهم تو را به خلوص علمای گذشته، تو را به نواب مخلصت تو را به روح عظیم خمینی کبیر تو را به بلندای قامت معنوی نوکرت، مولای ما خامنه‌ای ... تو ما را برای آنچه میپسندی به کار بگیر و ببند و بگمار و در همین مسیر بمیران ... من لال شوم از تو به غیر از تو بخواهم ... جوانم و پیر گناه ولی مولایم صاحب عصر و مهربان دهر است. الحق و علی الاطلاق در بین مخلوقات جز به شما و هرچه در مسیر شماست امیدی ندارم... ما منتظر دست پدرانه شما روی سرهای پر هوس و شرارت پشیمان خودمان هستیم سرباز پشیمان، محزونی بغض‌آلود... #جمعه‌_های_منتظران 🌱@uma_mahdaviat

آقا جانم تنها ماندم تنها میمونم نمیخوایی بیایی؟ میدونم وصال تو لیاقت میخواد، صداقت میخواد، عبودیت میخواد، حیا و عفت میخواد... کم گذاشتم خیلی هم شرمندم اما راضی نشو تو رو ندیده بمیرم... یتیم وجودتم آقاجان... حق داری تقصیر خودمه خیلیم اشتباه کردم، کجاها نشده که دلتو نشکنم... غلط کردم😞 ببخش به بزرگیت، بیا جانِ دلم، عزیزدلِ حضرت زهرا (س)، همه داروندارم مرا با نیامدنت امتحان نکن همینجوری هم ضرر کردما... بقیه نیامدنت رو به حسین (ع) ببخش، از عزیزترینات محروم بودیم از وجود خودت محروم نکن آقاجان😔... دورت بگردم زیباترین یادگار خدا❤️‍🩹 دلنوشته #جمعه‌_های_منتظران @uma_mahdaviat

ای امام خوبی‌ها، ای تو که جهان منتظر آمدنت است، تویی که عدل خدا با حضورت عملی‌ست . . سالهاست که دیر کرده‌ای! بیا که جهانی منتظر شکوفایی‌ات است تا راه نجات یابد از شر‌ها و فتنه‌های پیوسته‌ی گروهی که تا پایان دنیا قسم به دشمنی خورده است. عه دلنوشته #جمعه‌_های_منتظران @uma_mahdaviat

در جستجوی حضور، در انتظار ظهور! سلام به آقای مهربانی ... آقای عدل و داد... آقای رحم و عاطفه ... بدون آنکه چشمانم توان رویت سیمای نورانی ات را داشته باشد ، از دور با دلی پر التهاب سلامت می کنم... شاید این بار ، گوش هایم جواب سلامت را بشنوند ... ای آقای مهربانی ، شرمنده ام ... شرمنده ام که سال ها هستی ولی در نبودن پنهان شدی ... حاضری ولی در غیبت به سر می بری ... از احوال ما آگاهی ولی ما در بی خبری غرق شده ایم ... می شنوی ولی ما در ناشنوایی به سر می بریم... از دعای شما ، این  چنین رشد کرده ایم... ولی هیچ زمان خالصانه وعاجزانه دعای فرج برایت نخوانده ایم... آقای من ببخش... می دانم جز ترک گناه ، چیزی نمی خواهی ... می دانم چه روزها برایم طلب مغفرت کرده ای .... به یاد دارم چه خطاهایی کرده ام ... از حال بد خودم تعجب کرده ام ، نمی دانم درمان  بیقراری های عالم ، چرا نمی آید ... در شگفتم ، جز شما صاحبی ندارم ... جز شما تکیه گاهی ندارم ... هستی ام برای شماست ،ولی چطور این همه  سال دوری ات را طاقت آورده ام ... وای بر من که نشناختمت ... نشناختمت که ، گناه کردم ... توبه نکردم! سلام کردم ...جواب نشنیدم! انتظار داشتم ... ولی منتظر نبودم! عاشق بودم ... اما  عشق باورش نکردم! باید دعای فرج را گشایش بدانم ... گشایشی در سراسر زندگی ام ... زندگی یعنی پا در رکاب امام خود باشی !!! جان نثار صاحب خود باشی... فدایی ای ارباب خود شوی ... ولی شرمنده آقا جان ، همه جا بودی ولی ما توان شناخت ،بزرگ مردی چون شما را نداشتیم ... در کنارمان نفس میکشی ولی  باز هم به دنبالت چشم می چرخانیم... ما بد کرده ایم اول به خود ، اول به وجودمان و بعد به دل هایمان ... گناه ، دل هایمان را تیره کرد ... و محبت آسمانی ات از دل هایمان پر کشید ... ولی نفهمیدیم ... وجودمان عادت به بی پناه  بودن کرد و پناه خود را گم کرد... باز هم نفهمیدیم... چشم هایمان ،دست هایمان ،قلب هایمان ،هیچ کدام بنده ات نشدند چرا که اگر بنده بودند،مطیع می شدند و نا فرمانی ات نمی کردند... ولی آقا جان ساده بگویم : خیلی دوستت داریم ... بیش از آنکه دلمان بخواهد ... ولی یادمان می رود گناه میان ما فاصله می اندازد ... فراموش می کنیم گناه ، سقوط از چشمان شما است ... ولی بدان دل ها یمان ، تمنای ظهورت را دارند... قلب هایمان ، آشفته شده آرامشی چون شما را طلب می کند ... چشم هایمان سو ندارند ، دیدار شما را التماس می کنند و در آخر سراسر وجودمان عاجز  شده اند  و وصال شما را بر سر تمام موجودات عالم فریاد می زند ...   آقا جانم، یا اباصالح المهدی ادرکنی خنده بر هر درد بی درمان دواست؟ خنده ام بی تو نمی آید بیا... الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج برگرد آقا جان ... بیا و بمان... دلم با نگاهت آشناس!!!قبولش بنما... #جمعه‌_های_منتظران @uma_mahdaviat