یلدا شبی بود شب #شلمچه..💫
تنگِ دلِ تنگ مان نشسته بودیم روی #خاک های نرم قدمگاه شهدا و آرام آرام زمزمه می کردیم با گمنامان کربلای پنج و عملیات #رمضان و فتح المبین ها؛💎
تمام عهد های فراموش شده مان را...🌸
یکی میگفت دلی را به بازی گرفتم.. دیگری میگفت غیبت کردم...😞
#اقرار به گناهی بود آنشب..🍂
اما راوی تیر خلاص این دلهایِ شکسته را زد...💫
+نمیخوای برگردی به سمت خدا؟!
نمی خوای بگی بسته چه قدر گناه!!؟ غلط کردم خدا..😭
فریادِ خدا غلط کردم بود که آن شب به آسمان رفت...💔
همه اینها یک طرف و وقتِ برگشت و دل #عهد بسته یک طرف...
مسئولیت سنگینِ عهدی که آنشب، یکی با #گمنامان بست و دیگری با #سیدالشهداءجان و چون منه بی سر و پایی با تنِ بی سر #شهید_حججی، ماند رویِ دوشمان..🍂
آنقدر گران که خم کرده بود کمر #غفلتمان را..💔
همه ی اینها را مقدمه چیدم که بگویم؛
#شب_قدرِ ما و خیلی از شماها درست در یکی از شبهای #اسفندماهنودوشیش، جایی حوالیِ نَفَس هایِ پاکِ #شهدا بود..😍
یادمان نرفته که هستیم بر عهدی که #دردانههایاماممهدی(عج) بستیم..✌
میرویم که در آخرین شب #أحیاء ، #إحیاء کنیم این میثاقهای تازه جان گرفته را..😍
و همه آرزو کنیم؛🙏 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج را.. ❤
#سیین_باا🌸
https://eitaa.com/uniquran_shz