اونجاکه علیرضا فراهانی میگه : من حلالت کرده ام... شب خوش، بخواب، اما بدان... آهِ من در سینه ام، امشب تقلا میکند...

اونجاکه هلاکی‌همدانی میگه : یار دل بُرد و پی بُردن جان وعده نِمود شادمانیم کــه یک بارِ دِگَر می‌آید

اونجاکه پویا بیاتی میگه: جهانم سوخت جانم سوخت بی تو تنم تا استخوانم سوخت بی تو...

اونجاکه علی‌خدابنده میگه : چـال می‌افتد کنـار گونـه‌ات وقتی تبسم مـی کنی نامسلمان، شهر را این چاله کافر کرده است

اونجاکه ثائــــــــــر میگه : یک عمر نگه داشته ام حرف دلم را سر ریز شد امروز ولی از سر چشمم...

گاهی هیچکسی را نداشته باشی بهتر است باور کن بعضی‌ها تنها‌ترت میکنند

اونجاکه سجادسامانی میگه : ‏گفتم که تـو منظـور مـن از این همه شعری مغرور، نگاهی به من انداخت که: منظور؟!

اونجاکه جواد‌منفرد میگه: اخم‌هایت خفه‌ام می‌کند ای کاش یکی گـره‌ی بیـن دو ابـروی تــو را شُـل بکـند

اونجاکه فاضل‌نظری میگه : از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم خاطراتت را بیاور تــــــا بگویم کیستم

اونجاکه حمید بیرانوند میگه: گفتم تو بگو شعر برایت چه بخوانم...؟! گفتی غزلِ تلخِ خداحافظی ات را !!

🕗 ساعت سلام در مسیر مهربانی امام رئوف علیه‌السلام که قدم برداری، هر جای جهان که باشی قلبت زائرِ حرم است و هر زائری که پا در آستانِ بهشتی مولا می‌گذارد، شما را با خود به زیارت می‌برد / به همان مهربانی‌اش، به خدا، زندگی بی رضا(ع) نمی‌چسبد ... 🔹 ساعت سه نیمه شب بود که دید یکی یکی رفیقاش دارن بهش زنگ می‌زنن ... 🔸 نگذاریم چشم انتظار بمانند

اونجاکه سهراب سپهری میگه : چه کسی می‌فهمد در دلم رازی هست ؟ می ‌سپارم آن را ، به خیالِ شب و تنهایی خود..

اونجاکه نگین نقیبی میگه : هم قدرت انتفاضه را می دانیم هم منتظر نبرد با شیطانیم آن روز که فرمان بدهد فرمانده توفنده تر از صاعقه و طوفانیم

اونجاکه اسماعیل‌علیخانی میگه : هنگام تنبیه شغال باغ‌مان است باید اطاعت کرد امر باغبان است تهدید جغد کور توخالی‌ست وقتی سیمرغ پر وا کرده و در آسمان است روباه دارد می دهد پیغام و پسغام گرگ درنده بیشتر در فکر جان‌ است افعی سمی سِحر کرده چشم ها را اما عصا در دست موسای زمان است از موج جنگ و دشمنی ترسی نداریم سکان به دست ناخدایی کاردان‌است

اونجاکه رضا بهرام میگه: بعداز تو هیچ میماند از قلبم برای من... بغضم حریف گریه هایم نیست خدای من...

اونجاکه وحید اجاقی میگه : ای هیمنه‌ی پوچِ جهانسوز، بسوز پایان تو آغاز شده، از امروز این هجمه‌ی توفنده ز "قد قامت" ماست "تکبیرة الإحرام" نگفتیم هنوز

اونجاکه رسول مختاری پور میگه : من از شمشیر ابرویت نوشتم شعر و فهمیدم که روزی کشته خواهم شددر این «بیت المقدسها»

دمت گرم آقا روح‌الله...

اونجاکه پروین نوروزی میگه : آن دفترِ شعری که تو ناخوانده گذاشتی دلتنگیِ خود را وسطش تا زده بودم . . .

...رو شاه رگتون ذوالفقار مونه...

🕗 ساعت سلام در مسیر مهربانی امام رئوف علیه‌السلام که قدم برداری، هر جای جهان که باشی قلبت زائرِ حرم است و هر زائری که پا در آستانِ بهشتی مولا می‌گذارد، شما را با خود به زیارت می‌برد / به همان مهربانی‌اش، به خدا، زندگی بی رضا(ع) نمی‌چسبد ... 🔹 ساعت سه نیمه شب بود که دید یکی یکی رفیقاش دارن بهش زنگ می‌زنن ... 🔸 نگذاریم چشم انتظار بمانند

اونجاکه سعدی میگه : ویرانه دل ماست که با هر نگه دوست صد بار بنا گشت و دگرباره فرو ریخت!

اونجاکه حامد بهاروند میگه : ناگهان آمد و زد، آمد و کُشت، آمد و برد او فقط آمده بود از دل ما رد بشود...