🔻مـطالـعـه ایـن پـسـت تکلیـف آور اسـت.
•••کـمـتـر شـنـیـده هـای رهـبـر انـقـلاب پـیـرامـون نـگـاه قـبـیـلـه ای در سـیـاسـت | بـه ویـژه بـرای حـوزویـان مـحـتـرم
💠 امـام خـامـنـه ای:
🔹حرکت خطی، حرکت خوبی نیست. حرکت خطی، غیر از این است که انسان مواضعی را به طور مدون قبول کرده باشد. حرکت خطی، یعنی گروهگرایی؛ یعنی کسی را که داخل یک مجموعه است، قبول میکند؛ به صرف اینکه در این مجموعه قرار دارد. ۴اسفند۱۳۷۰
🔹در سال ۶۲ که دوجریانیِ خیلی عمیقی در حزب جمهوری اسلامی به وجود آمده بود و کنگرهی مفصلی هم در مدرسهی عالی شهید مطهری درست کرده بودیم، من صحبت کردم و از این دو جریان، به دو قبیله و دو طایفه تعبیر کردم! ... این دو مجموعه، با خود افراد مجموعه از هم جدا میشوند، نه با مواضعشان؛ ……؛ کأنه بحث بر سر تعصبات فامیلی و قبیلهیی است! به عبارت دیگر، وقتی کسی جزو آن عده باشد، این عده نگاه نمیکنند که خصوصیات اخلاقی او چیست و معیارها چهقدر بر او منطبق است؛ ردش میکنند؛ آن عده هم کاری ندارند که معیارها و ضوابط چیست؛ قبولش میکنند؛ این غلط است؛ بعضی اینطوری عمل میکنند؛ ولو اینکه در تصرفات شخصیشان آدمهای بدی هم نیستند.۴اسفند ۱۳۷۰
🔹چیزی که در باب این دو باند نه امروز، از سابق معتقدم این است که آنچه این دو باند، درست میکنند، معتقدات و اصول نیست؛
عواطف و احساسات قبیلهای است!
این اعتقاد من است ...گفتم شما دو قبیله هستید، به اصطلاح دو جناح حزبی، به هیچ وجه از این تعبیراتِ مثل دو ایدئولوژی ، نگذارید، که من قبول نخواهم کرد،
من این اختلاف را مثل اختلافات قبیلهای می بینم، دو قبیله اند.۲۲ تیر۱۳۷۲
🔹قبیله ای فکر کردن یعنی چه؟ یعنی در قبایل سابق، فردی از این قبیله فرد دیگری از آن قبیله را میکشت. قبیله مقتول کار به این نداشت که قاتل چه کسی است! اصلاً بحث قاتل نبود! لذا این قبیله می رفت یک نفر از قبیله قاتل را هر کس که بود میکشت... نگاه نمی کرد که بین ما چه کسی خوب است، و چه کسی بد است؟ بحث سر این بود که از قبیله ماست یا از قبیله ما نیست. اصلا مسئله این است، مثل بحث های فامیلی و مثل تعصب های قومی.
۳۱ اردیبهشت ۱۳۷۵
🔹با تجربهای که بنده از اول انقلاب تا حالا دارم - که غالبِ دستهبندیهای سیاسیِ کشور ما از این قبیل بود که متأسفانه بعد به دستهبندیهای عمیقتر هم منتهی شد. در آن سالهای ریاست جمهوریِ بنده، دو گروه در کشور بودند: چپ و راست. یک عدهای میگفتند چپ، یک عده میگفتند راست. بنده یک بحث تحلیلیِ مفصلی کردم - سال های ۶۲ ۶۳..... و ثابت کردم که این اختلافات مثل اختلافات قبائل قدیمی عرب است. یک قبیله با یک قبیلهی دیگر بد بود؛ منشأش نه یک مبنای اقتصادی بود و نه یک مبنای اعتقادی. فرض کنید یک وقتی اسب این قبیله در مرتع یکی از افراد آن قبیله چریده، او هم مثلاً گفته بالای چشمت ابروست؛ این هم یک جوابی داده و احیاناً خونی هم بینشان ریخته شده یا نشده، اما این دو تا قبیله دیگر تا ابد باید با هم دشمن باشند! ۱۸ آبان ۱۳۸۵
🔹میل به رفتارهای قبیلهای در میدان سیاست، در میدان اقتصاد، از دیگر نقاط ضعف ماست. رفتار قبیلهای معنایش این است که تخطئه یا تأییدی که نسبت به کار کسی میکنم، ناشی نباشد از ماهیت عمل او؛ ناشی باشد از نحوهی ارتباط او با من. اگر از قبیلهی ما کسی کار خطائی انجام داد، راحت قابل اغماض باشد؛ اما از قبیلهی مقابل اگر همان کار را انجام داد، این قابل پیگیری و تعقیب میشود. کار خوب اگر از کسی که مربوط به قبیلهی ماست، انجام گرفت، قابل تحسین و تشویق باشد؛ اگر از قبیلهی دیگر بود، نه. رفتار قبیلهای این است. این رفتار، اسلامی نیست، انقلابی نیست. ما متأسفانه اینگونه رفتار را در میان خودمان داریم. نمیگویم همهگیر است، فراگیر است؛ اما وجود دارد. ۱۶ مرداد ۱۳۹۰
#جانما
#انقلاب
#نگاه_قبیله_ای
@ur_sep_farhanghian_bsij