「🔰سنگر_خاطرات」 🔸نامه_دردناک 🔸شهید_رستمعلی_آقاباباپور وقتی نامه همسر دلتنگش رسید خط مقدم، تازه کنار من شهید شده بود. یکی از خبر ها در نامه این بود: رستمعلی جان امروز پدر شدی... بِأبى أَنْتُمْ وَ اُمّى وَ أهْلى وَ مالى. #مکتب_حسینی | #شهید_رستمعلی_آقاباباپور 🌊| یادمان شهدای عملیات والفجر۸

「🔰سنگر_خاطرات」 🔸قصه_ما_به_سر_رسید 🔸شهید_رضا_اسماعیلی رضا اسماعیلی رو داعشی ها محاصره اش کرده بودند و نیت داشتند زنده بدستش بیاورند.تا آخرین تیر مقاومت کرد ولی اسیر شد.تشنه بود جلوش آب رو زمین می ریختن. فهمیدن حاج قاسم منطقه اس بیسم گرفتن جلو دهن رضا اسماعیلی چاقو زیر گلو میخواستن به حضرت زینب فحش بده .زجر کشش کنن .تا لحظه آخر بریده شدن سرش می گفت: اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب... اصلا من آمدم سرم رو بدم...یاعلی یازهرا... ۴۵ دقیقه بریدن سرش طول کشید همه این ۴۵ دقیقه رو حاج قاسم از پشت بی سیم گوش می داد و گریه می‌کرد. #مکتب_حسینی | #شهید_رضا_اسماعیلی 🌊| یادمان شهدای عملیات والفجر۸

「🔰سنگر_خاطرات」 🔸لشکر 32 انصار الحسین عليه السلام 🔸تولد: 25/3/1344- همدان 🔸شهادت: 9/2/1365 والفجر 8- فاو 🔸محل دفن: گلزار شهدای همدان قبل اذان صبح بود. با حالت عجیبی از خواب پرید. گفت: «حاجی خواب دیدم. قاصد امام حسین عليه السلام بود. بهم گفت: آقا سلام رساندند و فرمودند:«به زودی به دیدارت خواهم آمد» یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود:« چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی؟» همینجور که داشت حرف میزد گریه می کرد. صورتش شده بود خیس اشک. دیگه تو حال خودش نبود. چند شب بعد شهید شد. امام حسین عليه السلام به عهدش وفا کرد... راوی: حاج علی سیفی، همرزم شهید. #مکتب_حسینی | #شهید_محمد_باقر_مومنی_راد 🌊| یادمان شهدای عملیات والفجر۸