اما بچه ها یه چیزی که این وسط هست اینه که ما قرار نیست از همه چیز خوشمون بیاد! قرار نیست همه کارهاشون باب دل ما باشه که؛ چقدر روزانه پیام های کانالا رو میخونم و توهین وکنایه انداختن به کانال های روزمرگی،عکاسی،حتی امام حسینی و صد جور محتوای دیگه رو میبینم.. باور کنید این ها خیلی مسائل پیش پا افتاده و بچه گانست :) اصلا بذاریم هر کی هر جور دلش میخواد زندگی کنه! مگه ما مسئول کارای بقیه اییم؟ طرف دلش میخواد از تک تک لحظه های حتی به ظاهر الکیش هم محتوا منتشر کنه، خب جان دلم به خودش مربوطه! بیا کم از رفتار و شخصیت دیگران گله کنیم دوست من🤍

خیلی از عزیزای من که دارن این پیام رو میخونن با احترام مخاطب حرفام هستن و با وجود اینکه دوسشون دارم و با هم تعامل داریم اما واقعا کار پسندیده ای نیست.‌🌱

بعد از چندین ماه دوری بالاخره فرصت مجالی داد برای ملاقات دو دوستی که ارتباطاتشون از مجازی به حضوری کشیده شد.. دریا جانم وجود تو به قدری برکت داشت که فاطمه ایی که تا بحال مهمانِ مهمان سرای حضرت معصومه نشده بود به لطف تو و یهویی این اتفاق قشنگ برای جفتمون در کنار هم افتاد و عمه جانمون دعوتمون کردن✨ اون پیرمردِ مهربون خادم که تو خیابون از کنارمون رد شد و بهمون فیش تبرکی داد قطعا هیچ وقت از خاطراتمون محو نمیشه و حس خوبش سالیان سال برامون تازست :) پ.ن: از همینجا دوباره بابت کادوی تولدم ازت تشکر میکنم خوشگله بلایِ فاطمه❤️‍🩹 به یادگار از شبی پر نور،حرم مطهر | 30 تیر 1403

چی باعث شده فکر کنین تحقیر کردن ِآدما توی جمع شمارو بزرگ و گنگ نشون میده؟🗿

تن و جسمم قم ولی تمام روح و فکر و جانم مشهد الرضا، گوشه صحن گوهر شاد جامونده..

عزیزکا فاطمه برای اوردن دوستان جدید به جمعمون نیاز به ادمین تبادلات داره،اگه مایل به همکاری بودین اینجا پیغام بدین💙 @karamii10

رفقای کانال دار دست به دست میکنید بقیه هم ببینن؟🌱

گیرم که به هر حال مرا برده ایی از یاد گیرم که زمان خاطره ها را به فنا داد گیرم که نه تو گفتی نه شنیدی نه تو بودی آن دلبرِ دیوانه که صد نامه فرستاد.. با آن همه دلبستگی و عشق چه کردی؟ یک بار دلت یاد منِ خسته نیوفتاد؟ یعنی به همین راحتی از عشق گذشتی..؟ یک ذره دلت تنگ نشد خانه ات آباد! این بود سزای من دل خسته ی عاشق؟ شیرین رقیبان شده ایی از لج فرهاد.. باشد گله ای نیست خدا پشت و پناهت احوال خودت خوب، دمت گرم، دلت شاد :) بماند به یادگار.. ✨

ایدی ادمین برای تبادلات 🌱@ad_vayeh

آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت...

خب معذرت خواهی کرد منم اشکایی که باهاشون از چشمام سُر خورد رو از لابه لای پرز فرش جمع میکنم دوباره برمیگردونم توی چشمام بعد میبخشمش🤝