💠 برشی از کتاب #خدای_خوب_ابراهیم:
🌸 تو اوج درگیری و عملیات بودیم. شرایط خیلی سخت و روحیه نیروهای ما خراب بود. از همه طرف به سمت ما شلیک میشد. دشمن حلقه محاصره را کامل کرد. در این شرایط ابراهیم روی بلندی رفت و با صدای بلند فریاد زد: الله اکبر... اشهد ان لا اله الا الله...
🌸 وقتی اذان و نام خدا به گوش ما خورد چنان آرامش پیدا کردیم که گویی هیچ خبری نیست! دشمن هم با شنیدن نوای ملکوتی ابراهیم عقب نشینی کرد. وقتی ابراهیم پایین آمد، یکی از رفقا بهش گفت: خیلی عالی بود. با صدای شما آرامش پیدا کردیم.
🌸ابراهیم یادآور شد که: من نبودم. این یاد خدا بود که آرامش ایجاد کرد:
أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
آگاه باش که تنها با یاد خدا دلها آرام و مطمئن میگردد. (رعد/۲۸)
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🍃🌹🍃🌹
@vaezin_313
برشی از کتاب #خدای_خوب_ابراهیم
🔰از بزرگان محل و مسجد ماست. کنارش نشستم و گفتم از #ابراهیم برایم بگو. سکوت کرد. چشمانش خیس شد و گفت: جوان بودم. محیط فاسد قبل ازانقلاب. میخواستم کار را رها کنم. میخواستم به دنبال هرزگی بروم و...
🔰آن روز سرکار نرفتم. ابراهیم هم سر کار نرفت. چون تا ظهر با من در خیابان راه رفت و حرف زد تا مرا هدایت کند. صاحب کار من که از بستگانم بود، دنبالم آمده بود. یکباره مرا دید. جلو آمد و یک کشیده محکم در صورت ابراهیم زد!
🔰فکر کرده بود او باعث گمراهی من است! اما ابراهیم برای خدا #صبر کرد. صبر کرد تا توانست مرا آدم کند. مرد صورتش خیس خیس شده بود و با سکوتش این آیه را فریاد می زد:
وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ
و بخاطر پروردگارت صبر کن (مدثر/7)
📚 خدای خوب ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@vaezin_313