eitaa logo
وقف اهل بیت "علیهم السلام"
2.1هزار دنبال‌کننده
710 عکس
175 ویدیو
27 فایل
#فرزندِ_فاطمه_علیها_السلام علامه سید مرتضی عسکری : در اوایل تکلیفم روی پیشانی با انگشت خود نوشتم وقف؛ وقف اهل بیت علیهم السلام و شیعیان اهل بیت. 📚 سیر مطالعاتی آثار علامه عسکری رحمه‌الله @mahdiyareazizam12
مشاهده در ایتا
دانلود
وقف اهل بیت "علیهم السلام"
💥💥💥 #شماره_۲ ✅ ارتباط برخی از اعمال ایام حجّ و روز عید قربان با بزرگداشت اولیای الهی. در سیره حضرت
💥💥💥 ۳ 💠 ارتباط برخی از و روز با بزرگداشت اولیای الهی. ❇️ خداوند سبحان در قرآن کریم آیات ۱۰۱ تا ۱۰۷ سوره مبارکه صافات درباره حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام می فرماید: ✅ پس او را به پسری بردبار ، مژده دادیم و چون به رشد رسید و با پدر کوشید ؛ ابراهیم به او گفت : پسرم! من در خواب میبینم که باید تو را قربانی کنم؛ تو چه نظر میدهی. اسماعیل گفت: پدرجان! هرچه به آن مأموری انجام بده، که إن شاء الله مرا از بردباران خواهی یافت. پس چون تسلیم شدند، و او را بروی افکند ؛ ابراهیم را ندایش دادیم، ای ابراهیم! براستی که آن خواب را راست گردانیدی. ما نیکوکاران را اینگونه پاداش میدهیم. براستی که این همان امتحان روشن است و اورا به ذبح عظیمی فداء کردیم. ❇️ بدین گونه خداوند برای یاد و خاطره این قربانی، و فرستادن آن گوسفند در فدای اسماعیل قربانی کردن گوسفند و آن خاطره را، بخشی از مناسک حجّ قرار داد و حاجیان را فرمود همواره در مِنا قربانی کنند، و با این قربانی یاد و خاطره تسلیم شدن ابراهیم علیه السلام در برابر خدای متعال را بزرگ و گرامی بدارند. 📚بر گستره کتاب و سنت، علامه عسکری @vaghfeahlebeyt
💥💥💥 ۴ 💠 دربرخی روایات آمده است که: خداوند ذوالجلال بعدازظهر نهم ذی الحجه در عرفات ، حضرت آدم علیه السلام را مورد بخشایش قرار داد. سپس جبرئیل به هنگام غروب او را بسوی مشعرالحرام حرکت داد. 💠 آدم در شب دهم ذی الحجه در آنجا با بیتوته و شب زنده داری به دعا و تشکر از خداوند درقبول توبه اش، پرداخت. سپس صبح که شد به سوی "منا" حرکت کرد و در روز دهم سرخود را تراشید تا نشانه قبول توبه و آزادی او از گناهان باشد‌. ❇️ خداوند نیز این روز را برای آدم و فرزندان او قرار داد. و هرچه را آدم علیه السلام انجام داده بود برای همیشه تاریخ از مناسک حجّ فرزندان او گردانید. ❇️ سپس براین مناسک و اعمال ، آنچه ابراهیم و اسماعیل و هاجر علیهم السلام نیز انجام داده بودند، افزوده شد و مناسک حجّ با آنها کامل گردید. ❇️ نتیجه گیری؛ تمامی اعمال حجّ ؛ یک نوع تبرّک جستن از آن زمانها و مکانهایی است که آن بندگان صالح و شایسته خداوند در آنها زیستند و همه ی این مناسک ؛ یاد و خاطره ی اولیای الهی در همیشه تاریخ است که در راستای است و شرک به حساب نمی آید.‌ 📚برگستره کتاب و سنت @vaghfeahlebeyt
✨✨✨ ۵ 🔸، حقانیّت دعوت رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم ❇️ ابن حجر در ادامه مسئله مباهله می‌نویسد؛ دارقطنی روایت کند که علی علیه السلام ( پس از انحراف حکومت اسلامی بعداز پیامبر ) در روز شورا با اهل شورا احتجاج کرد، و به آنها گفت: شما را بخدا سوگند می دهم، ❇️ آیا در بین شما کسی هست که از من به رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نزدیک تر باشد؟ آنکه پیامبر او را نفس خود قرار داده و فرزندان ش را فرزندان خود خوانده، کسی غیر من است؟ گفتند؛ هرگز، هرگز، هرگز!.... 📚برگستره کتاب و سنت اثر آیت الله علامه عسکری صفحه ۲۵۲. @vaghfeahlebeyt
وقف اهل بیت "علیهم السلام"
#ایام_ولایت ۲ السلام علیک یا امیرالمومنین علیه السلام @vaghfeahlebeyt
✨✨✨ ۶ ✅ سیره پیامبر پس از نزول آیه تطهیر ❇️ امام باقر از پدر بزرگوارشان امام سجاد علیهما السلام روایت کند که؛ آیه " و أمر أهلك بالصلاة و اصطبر عليها" خاندانت را به نماز فرمان ده و بر انجام آن پایداری کن.( آیه ۱۳۲/ طه) درباره علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام نازل گردیده است. 💠 رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم بامداد هر روز به درب خانه فاطمه علیها السلام می آمد و می فرمود: سلام برشما اهل البیت و رحمت و برکات خدا بر شما باد. خدای بر شما ببخشاید: نماز! ( انما یریدالله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهّركم تطهيراً) ❇️ راوی میگوید که امام باقر علیه السلام فرمود: خدای متعال پیامبرش را فرمان داد که خاندان خود را جدای از سایر مردمان ویژگی بخشد تا مردم بدانند اهل بیت او نزد خدا جایگاهی دارند که از آنِ مردم نیست. بدین سبب یک بار با همه مردم مورد خطابشان قرار داد و یک بار با دستور خاص. 📚برگستره کتاب وسنت؛ علامه عسکری @vaghfeahlebeyt
وقف اهل بیت "علیهم السلام"
✨✨✨ #ذی_الحجّه_شهر_الولایة #شماره_۶ ✅ سیره پیامبر پس از نزول آیه تطهیر ❇️ امام باقر از پدر بزرگوارش
✨✨✨ ۷ ✅ ۲۵ ذی الحجه * بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ * هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا....* يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا... آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت...(ابرار) به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شرّش فراگیر است،می ترسند،و غذای خود را به پاس دوستی خدا به مسکین و یتیم و اسیر می خورانند و می گویند: شما را تنها به خاطر خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم. 💢مجاهد از ابن عباس،درباره شان نزول این سوره ، روایت کرده: ❇️ حسن و حسین (علیهماالسلام) بیمار شدند.رسول خدا(ص) و همه ی مردم به عیادت آمدند و به حضرت علی(ع) گفتند: یا ابا الحسن،کاش برای فرزندانت نذری می کردی!! علی(ع) گفت: اگر شفا یافتند،برای سپاس از خدای عزّوجلّ، سه روز،روزه می گیرم.فاطمه(س) و خادم آنها،فضّه نیز،چنین گفتند. ❇️ حسن و حسین (علیهماالسلام) شفا یافتند و چون در خانه ی آل محمد(ص) توشه ای نبود،علی(ع) نزد شمعون رفت و سه پیمانه جو قرض گرفت و به خانه آورد.فاطمه(س) با یک پیمانه ی آن،نان تهیه کرد.علی(ع) با رسول خدا (ص)،نماز گزارد و به منزل بازگشت و غذا را فرا روی خود نهاد. مسکینی درب خانه آمد و گفت: سلام بر شما اهل بیت محمد، من مسکینی مسلمان زاده ام،غذایم دهید تا خدا از سفره های بهشت غذایتان دهد.علی(ع) دستور داد تا غذا را به او دهند و در آن روز و آن شب چیزی جز آب نخوردند. روز دوم فاطمه(س) یک پیمانه ی دیگر آرد کرد و با آن،نان فراهم ساخت و چون غذا را فرا روی خود نهادند،یتیمی سر رسید و بر درب خانه ایستاد و گفت: سلام بر شما اهل بیت محمد،یتیمی از اولاد مهاجرانم که پدرم شهید شده است. غذا را به او دادند و یک روز دیگر خویشتن داری کردند و جز آب نخوردند. روز سوم فاطمه (س) پیمانه ی باقیمانده را بر گرفت، و آرد کرد و نان پخت.علی (ع) با پیامبر(ص) نماز گزارد و بازگشت و چون غذا را فرا روی خود نهادند،اسیری بر درب خانه ایستاد و گفت: سلام بر شما اهل بیت نبوت،اسیرمان می کنید،غذایمان نمی دهید؟غذایم دهید که من اسیرم. غذا را به او دادند و سه روز و سه شب خویشتن داری کردند و جز آب نخوردند. رسول خدا(ص) نزد آنان رفت و شدت گرسنگی آنان را دید. خدای سبحان این آیات را نازل کرد. 📚 برگستره کتاب و سنت؛ علامه عسکری @vaghfeahlebeyt
✨✨✨ ۸ ✅ آیاتی همسو با واقعه امروز ..* وَ يُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ...*...[حشر/۹] 📄دیگران را بر خودشان مقدم می دارند،هرچند خود نیازمند باشند.. ❇️ ابوهریره نقل می‌کند: مردی نزد پیامبر آمد و از گرسنگی شکوه کرد.پیامبر(ص) او را به خانه ی زنانش فرستاد و آنها گفتند: چیزی جز آب نداریم. ❇️ آن حضرت فرمود: چه کسی در این شب،این مرد را در می یابد؟ ❇️ علی(ع) گفت: من،یا رسول الله !! سپس نزد فاطمه(س) آمد و او را از ماجرا آگاه کرد.او گفت: چیزی جز غذای این دخترک نداریم،ولی مهمانان را برخود ترجیح می دهیم.علی(ع) گفت: دخترک را بخوابان و من نیز چراغ را به خاطر این مهمان خاموش می کنم.فاطمه(س) نیز چنان کرد و آن مهمان شام خورد، و چون صبح شد،خدای متعال آیه: وَ يُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ .... را نازل فرمود. 📚 برگستره کتاب و سنت @vaghfeahlebeyt
▪▪▪▪▪ ۱ 🔹روز دوم محرم ؛ رسیدن کاروان عشق به ▪در زمان رسیدن به سرزمین کربلا امام‌ حسین علیه السلام از همراهانشان پرسیدند؛ نام این مکان چیست؟ گفتند: کربلا. ▪حضرت فرمودند؛ هست کرب و بلا! پدرم هنگام رفتن به صفین (جنگ صفین رویارویی امیرالمومنین علیه السلام با معاویه علیه اللّعنة) از این مکان گذشت و من همراهش بودم که ایستاد و درباره ی آن سئوال کرد و چون نامش را شنید فرمودند؛ اینجا (کربلا) فرودگاه رکابشان است، اینجا ریزشگاه خونهایشان! و چون درباره آن سئوال کردند. ▪حضرت علیه السلام فرمودند: گرانمایگانی از آل بیت محمد صل الله علیه و آله و سلم در اینجا فرود می‌آیند. و بعد حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشتی از خاک کربلا را برگرفتند و بوییدند، سپس فرمودند: به خدا سوگند! این همان سرزمینی است که جبرئیل علیه السلام به رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم گفت؛ که من در آن کشته میشوم! ▪مورّخین گویند؛ حضرت امام حسین علیه السلام سپس دستور دادند بارها را زمین بگذارند و آن در روز چهارشنبه اول محرم یا پنج شنبه دوم محرم سال ۶۱ هجری بود. ▪حضرت علیه السلام هنگامی که در کربلا فرود آمد به محمدبن حنفیه و گروهی از بنی هاشم نامه نوشت: اما بعد، گویا دنیا هرگز نبوده است و گویا آخرت همواره ثابت است. 📚معالم المدرستین ج۳، ص ۹۹ ؛ اثر ارزشمند علامه سید مرتضی عسکری قدس سره. @vaghfeahlebeyt
▪▪▪▪▪ ٢ 🔹ورود عمر بن سعد ملعون به کربلا. ▪طبری و دیگران می نویسند؛ روز بعد از آمدن امام حسین "علیه السلام" به کربلا، عمر بن سعد با چهار هزار نفر به آنها پیوست. او قرار بود ابتدا به فرمان عبیدالله بن زیاد با چهار هزارنفر به سوی دسْتَبا برود و با دیلمیان که آنجا را تصرّف کرده بودند؛ مقابله کند. ▪ابن زیاد فرمان حکومت ری را برای او نوشت و دستور حرکتش داد و او در منطقه حمام اعین اردو زد که بحث آمدن حسین "علیه السلام" به کوفه پیش آمد، و ابن زیاد او را خواست و گفت: به سوی حسین برو که چون از کار او فارغ گشتیم به محل مأموريت خود برو. ▪عمر سعد گفت: خدایت رحمت کند اگر ممکن است مرا معاف دار! ▪عبیدالله گفت؛ آری ، بشرط آنکه فرمانمان را به ما بازگردانی ! ▪عمر سعد با شنیدن این سخن گفت؛ امروز‌ مهلتم بده تا بیندیشم! و رفت تا با خیرخواهان خود مشورت کند. ▪عمر بن سعد با هر که مشورت می نمود؛ او را از مقابله با حسین "علیه السلام" نهی میکرد‌. ▪در ادامه عبد الله بن یسار جهمی گوید: هنگامی که عمر سعد مأمور شد تا به سوی حسین "علیه السلام" برود نزد او رفتم. گفت: امیر دستورم داده به سوی حسین بروم و من نپذیرفتم به او گفتم خدا راهنمایت باشد و هدایتت کند آری، مکن و به سوی حسین مرو! ▪عبدالله گوید: از خانه او بیرون آمدم که یکی نزد من آمد و گفت: عمر سعد مردم را برای مقابله با حسین دعوت می کند! نزد او بازگشتم مرا که دید روی بر گردانید، دانستم که عزم رفتن دارد و از نزد او بیرون آمدم.... ▪عمر سعد با چهار هزار نفر حرکت کرد و روز بعد از فرود حسین علیه السلام در نینوا به کربلا رسید‌‌. @vaghfeahlebeyt
▪▪▪▪▪ ٣ ▪عمر بن سعد پس از آمدن به کربلا عزرة بن قیس را خواست و به او گفت؛ نزد حسین برو و بپرس برای چه آمده و چه میخواهد؟ عزره که از نویسندگان دعوت نامه به امام حسین علیه السلام بود ، حیا کرد و از رفتن عذر خواست. ▪عمر سعد این مأموريت را به دیگر سران سپاه که از دعوت کنندگان حسین علیه السلام بودند، عرضه کرد که آنها نیز بی میلی نشان دادند و نپذیرفتند. ▪سرانجام کثیربن عبدالله که مردی بی باک بود و از هیچ کاری ابا نداشت، برخاست و گفت؛ من به نزد حسین میروم و بخدا سوگند اگر بخواهی او را ترور می کنم.! ▪عمر سعد گفت: نمیخواهم او را ترور کنی ولی برو و از او بپرس برای چه به اینجا آمده؟ کثیربن عبدالله حرکت کرد و ابوثمامه ساعدی او را دید و به حسین علیه السلام عرضه داشت که ؛ یا اباعبدالله! خدا سلامتت بدارد که شرورترین و بی باک ترین و خون ریزترین فرد روی زمین به سوی تو می آید. ▪ابوثمامه برخاست و به سوی کثیر رفت و گفت: شمشیرت را تحویل بده.! او گفت ؛ نه بخدا سوگند که این بی حرمتی است. من تنها یک پیام آورم. اگر گوش کنید پیامم را به شما می رسانم و اگر نپذیرید باز میگردم. ▪ابوثمامه به او گفت : پس من قبضه شمشیرت را میگیرم و تو خواسته ات را بیان کن. ▪کثیر گفت : نه، بخدا سوگند. دستت به آن نمی رسد. ▪ابوثمامه: پیامت را به من بگو تا بجای تو ابلاغ کنم، چون تو بدکار و تبهکاری و من نمی گذارم به حسین علیه السلام نزدیک شوی ! راوی گوید: کثیر بن عبدالله در نهایت نزد عمر سعد بازگشت و ماجرا را بیان کرد‌. @vaghfeahlebeyt
▪▪▪▪▪ ۴ 🔹بهره نجستنِ فرستاده ی عمرسعد از ارشادِ حبیب بن مظاهر. 🔹رسیدن به مقام عزت و کرامت در پرتوی یاری کردن امام علیه السلام در کلام حبیب بن مظاهر. ▪عمر سعد پس از بازگشت بدون نتیجه ی کثیربن عبدالله، قرة بن قيس را دوباره خواست و به او گفت: وای برتو ای قرة! به دیدار حسین برو و از او بپرس برای چه آمده و چه میخواهد؟ ▪قره بن قیس حرکت کرد و چون چشم امام حسین علیه السلام به او افتاد، فرمودند: او را می شناسید؟ ▪حبیب بن مظاهر گفت: آری؛ این مرد تمیمی و از تیره حنظله و از خواهرزاده ی ماست. من او را نیک رأي و خردمند میدانستم و باور نداشتم کارش به اینجا بکشد.! ▪قرة بن قیس آمد و رسید و بر حسین علیه السلام سلام کرد و پیام عمر سعد را به حضرت رسانید. ▪امام علیه السلام به او فرمود: مردم شهر شما ، همین شهر، به من نوشتند که به سوی ما بیا. اکنون اگر نمی خواهند و مرا نمی پسندند، بازمیگردم. ▪سپس حبیب بن مظاهر به قرة، فرستاده ی عمر سعد گفت: وای بر تو ای قرة بن قیس! کجا میروی؟ نزد این قوم ستمگر ؟ این مرد (امام حسین علیه السلام ) را یاری کن که خدا بوسیله پدرانش تو و ما را باهم و کرامت بخشد! قرة گفت: نزد فرمانده ام میروم و پاسخ پیامش را می رسانم و تصمیم میگیرم. ▪قرة بن قیس نزد عمر سعد بازگشت و پیام امام علیه السلام را رسانید و عمر سعد به او گفت: امیدوارم که خداوند مرا از جنگ و قتال با حسین رهایی بخشد. @vaghfeahlebeyt
وقف اهل بیت "علیهم السلام"
#مذاکره #امام_حسین عليه السلام با #عمر_سعد در شب #تاسوعا ... ✔️ هیهات من الذلة 💠 جبهه حق با باط
▪▪▪▪▪ ٩ 🔻 دست دادن سیدالشهدا علیه السلام با عمربن سعد در کربلا؛ دروغ بسیار بزرگی است که منحصر در برخی نظریات شخصیتهای سیاسی زمان ما نیست. 🔺بنگرید به کتاب معالم المدرستین ج ۳، علامه عسکری👇 🔹 امام حسین علیه السلام. ▪از هانی بن ثبیت که شاهد حسین علیه السلام بوده روایت کنند که گوید: حسین، عمرو بن قرضه را نزد عمر سعد فرستاد و گفت : "شبانه بین دو لشگر با من دیدار کن" عمر سعد با بیست سوار و حسین نیز با همین تعداد برون رفتند و چون به هم رسیدند، حسین به یارانش گفت از او دور شوند و عمر سعد نیز چنین کرد. گوید: به قدری دور شدیم که نه سخنشان را می شنیدیم و نه صدایشان را، و گفت و گوی آنان تا پاسی از شب به درازا کشید. سپس هر یک به مقرّ خود بازگشتند. ▪از عقبة بن سمعان گوید: همراه حسین شدم واز مدینه تا مکه و از مکه تا عراق با او رفتم و از او جدا نشدم تا کشته شد و همه ی گفت و گوهایش با مردم را شنیدم و هیچ جمله ای نیست که او در مدینه یا در مکه یا در طول راه یا در عراق و یا در لشگر گفته باشد و من نشنیده باشم. ▪آگاه باشید! به خدا سوگند آنچه مردم نقل می کنند و می پندارند که، می خواسته دستش را در دست یزید بن معاویه بگذارد یا به سوی یکی از سر حدّات مسلمین تبعیدش کنند! . . ✔️ هیهات من الذلة @vaghfeahlebeyt
🔺حضرت استاد در طول عمر بابرکت و پربارشان در ککار کارهای علمی، فرهنگی و سیاسی و اجتماعی در مناسبت های گوناگون با عالمان و اندیشمندان مباحثه و مناظره داشته اند؛ که در ادامه می آوریم. ۱_ مناظره با بن فاز (مفتی بزرگ عربستان) : ▫در یکی از سفرهائی که به مدینه داشتیم مصادف شده بود با تاسیس جامعه الاسلامیه بزرگ سادات مدینه بدون اطلاع من به جامعه الاسلامیه دعا رفت و برای دیدار از آنجا وقت گرفت وبه آنها گفت: بزرگ علماء بغداد به دیدن این مکان می آید. آنها هم به گمآن اینکه من از علمای اهل سنت هستم ( به خاطر شهر بغداد) اجازه دادند. ▫من با آیت الله شهید سید مهدی حکیم ویکی از دوستان به جامعه الاسلامیه رفتیم مس پس از ورود ما ( با عمامه سیاه من و سید مهدی حکیم ) آنها متوجه شدند که شیعه هستیم، لذا به بن باز (مفتی بزرگشان که نابینا بود ) اطلاع دادند ما شیعه هستیم. در آنجا من شروع کردم به صحبت کردن و گفتم متاسفانه دشمنان ما باهم متحد هستند و اگر برای هر کدامشان اتفاقی بیافتد به کمک همدیگر می روند؛ اما ما مسلمان ها اینطور نیستیم، مسلمان های فلسطین و الجزایر گرفتارند و نیز شاید خبر نداشته باشید در ایران دانشگاهی داریم به نام "فیضیه" که در آنجا دانشجویان علوم دینی را را کشتند و حادثه خونین کشتار فیضیه را شرح دادم (چون سفرم به حج بعد از حادثه کشتار مدرسه فیضیه بود) ▫وقتی که صحبت تمام شد، بن باز کمی به جلو آمد و گفت: انتم مشرکون اسلموا ثم اطلبوا من المسلمین ان یتحدوا معکم؛ شما مشرک هستید اول مسلمان شوید و بعد، از مسلمانان بخواهید با شما وحدت داشته باشند. من هم گفتم: نحن نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له و أن محمّدا عبده و رسوله و أنّ الکعبة قبلتنا و أنّ القرآن کتابنا، أمّا انتم ترمون عامه المسلمین بالشّرک!!؛ ما گواهی میدهیم هیچ خدایی جز او نیست، بی همتاست و شریکی ندارد و گواهی میدهیم که حضرت محمد بنده خدا و رسول اوست. و کعبه قبله ماست و قرآن کتاب ماست و قرآن کتاب ماست اما شما به عموم مسلمانان تهمت مشرک بودن میزنید!! بن باز گفت: چطور؟ @vaghfeahlebeyt