👠 (کفش های #پاشنهبلند یا کفش های #هرزگی) 👠
دوستی از فرنگ برگشته بود #ایران. 🛬
بعد از یکی دو روز رفت تو خیابونای شهر گشتی بزنه و تجدید خاطره کنه. 🚶
اما یه چیز به شدت اون رو شگفت زده کرده بود: 😯
گفت: یعنی این همه زن روسپی تو خیابونای شهر فراوونه ؟! 📊 😮
چقدر وضع مملکت خراب شده ! 🙁
گفتم: اینقدرا هم که تو میگی خراب نیست؛ چرا همچین حرفی میزنی؟😊
گفت: مثلا این پوتین ها و کفش های پاشنه بلندی که پوشیدن!💄👠
گفتم: چه ربطی داره؟🙂
گفت: آخه کفش هایی که این دخترا پوشیدن توی اروپا مخصوص زنای #روسپی هستش 😕
و این کفش های پاشنه بلند به نوعی معرف کار اونها هست. 👠
این پوتین و کفش ها بخاطر ساختاری که دارن منجر به نوعی طرز راه رفتن میشن 🚶
که چنین تلقی رو در فرد بیننده ایجاد میکنه.👀
گفتم: آخه این دخترا که خیلی هاشون چنین نیتی ندارن؛❤️
یا بخاطر زیبایی می پوشن یا بخاطر #مُد ! 💆
گفت: اون مردی که ظاهر این دختر رو میبینه کاری به باطنش نداره و #نیت و دل پاک اون دختر براش هیچ اهمیتی نداره.😈
قبل از اینکه صحبتی بین اونا رد و بدل شده باشه، تیپ و ظاهر اون دختر پیام خودش رو رسونده ...! 👣
اصلا خود تولید کننده این کفش و پوتین ها کاربری جنسشون رو با اسمی که روش گذاشتن تعیین کردن. 🏣
گفتم: مگه این پوتین ها اسم خاصی دارن؟ 😳
گفت: F. U. C. K. me Boots 👯
دیگه حرفی برای گفتن نداشتم و سعی کردم بحثو عوض کنم.😐
فقط دلم از این همه بی فکری و ناآگاهی و البته پاکی دخترای شهر سوخت. 😔😢
پیش خودم گفتم این که فقط یه پوتین خشک و خالیه؛
پس منظور تولید کنندگان این مانتو های تنگ و کوتاه و چسبان و نازک چیه؟😏😐
میخوان دخترای مارو به کجا بکشونن؟ 😏
🙏 ضمنا بابت چند #اصطلاح بی ادبانه ای که در این پست استفاده شده #عذرخواهی میکنم 🙏
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 4⃣#قسمت_چهارم 💠 ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و میخواست قصه را فاش کند
❣﷽❣
📚 #رمان
💥 #تنها_میان_داعش
5⃣#قسمت_پنجم
💠 انگار با بر ملاشدن احساسش بیشتر از نگاهم خجالت میکشید و دستان مردانهاش به نرمی میلرزید.
💢موهای مشکی و کوتاهش هنوز از خیسی شربت میدرخشید و پیراهن خیس و سپیدش به شانهاش چسبیده بود که بیاختیار خندهام گرفت.
💠 خندهام را هرچند زیرلب بود، اما شنید که سرش را بلند کرد و با #مهربانی به رویم لبخند زد. دیگر از #راز دلش خبر داشتم که تا نگاهم کرد از خجالت سر به زیر انداختم.
💢تا لحظاتی پیش او برایم همان برادر بزرگتر بود و حالا میدیدم در برابر خواهر کوچکترش دست و پایش را گم کرده و #عاشق شده است. اصلاً نمیدانستم این تحول #عاشقانه را چگونه تعبیر کنم که با لحن گرم و گیرایش صدایم زد :«دخترعمو!»
💠 سرم را بالا آوردم و در برابر چشمان گرم و نگاه گیراترش، زبانم بند آمد و او بی هیچ مقدمهای آغاز کرد :«چند روز بود بابا سراغ اون نامرد رو میگرفت و من نمیخواستم چیزی بگم. میدونستم اگه حرفی بزنم تو خجالت میکشی.»
💢از اینکه احساسم را میفهمید، لبخندی بر لبم نشست و او به آرامی ادامه داد :«قبلاً از یکی از دوستام شنیده بودم عدنان خیلی به #تکریت رفت و آمد داره. این چند روز بیشتر حساس شدم و آمارش رو گرفتم تا امروز فهمیدم چند ماهه با یه گروه #بعثی تو تکریت ارتباط داره. بهانه خوبی شد تا پیش بابا عذرش رو بخوام.»
💠 مستقیم نگاهش میکردم که بعثی بودن عدنان برایم باورکردنی نبود و او #صادقانه گواهی داد :«من دروغ نمیگم دخترعمو! حتی اگه اونروز اون بیغیرتی رو ازش ندیده بودم، بازم همین بعثی بودنش برام حجت بود که دیگه باهاش کار نکنیم!»
💢پس آن پستفطرتی که چند روز پیش راهم را بست و بیشرمانه به حیایم تعرض کرد، از قماش قاتلان پدر و مادرم بود! غبار غم بر قلبم نشست و نگاهم غمگین به زیر افتاد که صدای آرامشبخش حیدر دوباره در گوشم نشست :«دخترعمو! من اونروز حرفت رو باور کردم، من به تو شک نکردم. فقط #غیرتم قبول نمیکرد حتی یه لحظه جلو چشم اون نامرد باشی، واسه همین سرت داد زدم.»
💠 کلمات آخرش بهقدری خوشآهنگ بود که دلم نیامد نگاهش را از دست بدهم؛ سرم را بالا آوردم و دیدم با عمق نگاهش از چشمانم عذر تقصیر میخواهد.
💢سپس نگاه مردانهاش پیش چشمانم شکست و با لحنی نرم و مهربان نجوا کرد :«منو ببخش دخترعمو! از اینکه دیر رسیده بودم و تو اونقدر ترسیده بودی، انقدر عصبانی شدم که نفهمیدم دارم چیکار میکنم! وقتی گریهات گرفت، تازه فهمیدم چه غلطی کردم! دیگه از اونروز روم نمیشد تو چشمات نگاه کنم، خیلی سخته دل کسی رو بشکنی که از همه دنیا برات عزیزتره!»
💠 احساس کردم جمله آخر از دهان دلش پرید که بلافاصله ساکت شد و شاید از فوران ناگهانی احساسش #خجالت کشید!
💢میان دریایی از احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگاهم به ساحل محبت #برادرانهاش بود؛ به این سادگی نمیشد نگاه #خواهرانهام را در همه این سالها تغییر دهم که خودش فهمید و دست دلم را گرفت :«ببین دخترعمو! ما از بچگی با هم بزرگ شدیم، همیشه مثل خواهر و برادر بودیم.
💢من همیشه دلم میخواست از تو و عباس حمایت کنم، حتی بیشتر از خواهرای خودم، چون شما #امانت عمو بودید! اما تازگیها هر وقت میدیدمت دلم میخواست با همه وجودم ازت حمایت کنم، میخواستم تا آخر عمرم مراقبت باشم! نمیفهمیدم چِم شده تا اونروز که دیدم اون نانجیب اونجوری گیرت انداخته، تازه فهمیدم چقدر برام عزیزی و نمیتونم تحمل کنم کس دیگهای...»
💠 و حرارت احساسش بهقدری بالا رفته بود که دیگر نتوانست ادامه دهد و حرف را به جایی جز هوای #عاشقی برد :«همون شب حرف دلم رو به بابا زدم، اونقدر استقبال کرد که میخواست بهت بگه. اما من میدونستم چیکار کردم و تو چقدر ازم ناراحتی که گفتم فعلاً حرفی نزنن تا یجوری از دلت در بیارم!»
💢سپس از یادآوری لحظه ریختن شربت روی سرش خندهاش گرفت و زیر لب ادامه داد :«اما امشب که شربت ریخت، بابا شروع کرد!» و چشمانش طوری درخشید که خودش فهمید و سرش را پایین انداخت.
💠 دوباره دستی به موهایش کشید، سرانگشتش را که شربتی شده بود چشید و زیر لب زمزمه کرد :«چقدر این شربت امشب خوشمزه شده!»
💢سپس زیر چشمی نگاهم کرد و با خندهای که لبهایش را ربوده بود، پرسید :«دخترعمو! تو درست کردی که انقدر خوشمزهاس؟»
💠 من هم خندهام گرفته بود و او منتظر جوابم نشد که خودش با شیطنت پاسخ داد :«فکر کنم چون از دست تو ریخته، این مزهای شده!»
💢با دست مقابل دهانم را گرفتم تا خندهام را پنهان کنم و او میخواست دلواپسیاش را پشت این شیطنتها پنهان کند و آخر نتوانست که دوباره نگاهش را به زمین انداخت و با صدایی که از طپشهای قلبش میلرزید، پرسید :«دخترعمو! قبولم میکنی؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
1_16361916.mp3
5.84M
🎵 شور #شهدایی
✨دلمو دست تو دادم یا حسین
✨وقتی دلتنگ شب جمعه میشم
✨شهدا میان بیادم یا حسین
🎤🎤 #سیدرضا #نریمانی
#بسیارزیبا👌👌
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
⭕️📣 تهاجم جنگنده رژیم صهیونیستی به هواپیمای مسافربری ایرانی در آسمان لبنان.
🔹 پرواز مسافربری هواپیمای ماهان به مقصد بیروت، اندکی پیش از فرود مورد تهاجم یک هواپیما جنگنده قرار گرفت.
🔹 در حالیکه برخی منابع خبری از اسراییلی بودن این جنگنده خبر داده اند، گفته می شود احتمال دارد این هواپیما آمریکایی باشد.
🔹 در اثر این تهاجم، هواپیمای ایرانی مجبور به فرود سریع شد که در اثر آن تعدادی از مسافران آسیب دیدند.
🔹 حال یکی از مصدومان مساعد نیست.
⭕برج مراقبت فرودگاه دمشق:
🔹دوجت جنگنده درآسمان سوریه برای هواپیمای مسافربری ماهان به مقصد لبنان ایجاد مزاحمت کردند.
🔹خلبان پرواز در واکنش به این مساله مجبور شد سطح پرواز هواپیما را بطور ناگهانی کاهش دهد که این مساله باعث مجروح شدن چند سرنشین هواپیما شد.
🔹مجروحین هواپیمای ماهان پس از فرود در فرودگاه بیروت درحال مداوا و رسیدگی هستند.
واجب فراموش شده 🇵🇸
💟 ظرافت های #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر در خانواده و نزدیکان #ظرافت 6⃣ ✅ نترسیدن از ملامتِ دیگران
💟 ظرافت های
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
در خانواده و نزدیکان
#ظرافت 7⃣
✅ استفاده از سالارها
💥 ببینیم در هر خانواده، چه کسی سالار است؟
* مثلا این خانواده، مرد سالار است
* و آن خانواده زن سالار
* امروزه اکثر خانواده ها، فرزند سالار هستند.
👌 می توانیم از نفوذ و کلام آن فرد، استفاده کنیم و بگوييم تذکرمان را آن فردِ سالار بگويد.
✍ برگرفته از سلسله مباحث استاد علی تقوی با موضوع "کانون مهرورزی"
@Vajebefaramushshode
🍃🍂🍃
⏪ایمان را در فرزندانتان تقویت کنید:
👈امام صادق علیه السلام می فرمایند:
احادیث اسلامی را به فرزندان خود هر چه زودتر بیاموزید، قبل از آنکه مخالفین بر شما سبقت گیرند و دل های کوکان شما را با سخنان نادرست خویش اشغال نمایند.
👈پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
وای بر فرزندان آخرالزمان از روش ناپسند پدرانشان، پدران مسلمانی که هیچ یک از فرائض دینی را به فرزندان نمی آموزند.
به ناچیزی از امور مادی درباره آنها قانع اند.
من از این مردم بری و بیزارم.
@Vajebefaramushshode
امروز فهمیدم شبکهای مثلا اجتماعی وجودداره بهاسم #لایکی
کنجکاو شدم ببینم چیه، رفتم نصب کردم، باید بگم چیزی که دیدم فراتر از فاجعه اینستاگرام بود!
ورق بزنید و کپشن را با هر صفحه بخوانید:
۱. محتوایی که توسط کاربرا تولید میشه دابسمش و ساخت کلیپهای کوتاهِ.
یعنی تنها فاکتور مهم و راه پیشرفت اینهکه باید خودتو نشون بدی و تا میتونی باید تو به عرضه گذاشتن خودت خلاق باشی.
اگه جنس مخالفت جور باشه که برندهای..
۲.مورد اول این بود که کاربرها مثل سایر شبکهها از طیف و سلایق و طرز فکرهای مختلف نیستند!
۳.سن تقریبا صددرصد کاربرها متاسفانه از نُهسال [حتی کمتر] شروع میشه و نهایت به بیستودو سه ختم میشه!
یعنی حدود هفتاد درصد دانشآموزن...
۴.سن کم کاربرا دردناکترین قسمت این شبکهست، بچههایی که مثل خمیر هر جور شکلشون بدی به همون شکل در میان.
اینجا مقصر شبکه نیست، معلوم نیست خانواده چه فکری کرده که اجازه داده بچه معصوم وارد چنین جنگ خطرناکی بشه.
۵.سن بچهها، رل ، سینگل ...
بچه های معصومی که خودشون نمیدونن اینجا دنبال چی هستن و علاوه بر کودکی که حروم خودنمایی میشه به طور قطع تو آیندشون تاثیری ابدی میزاره...
۶.اینکه یه بچه دهساله چه شناخت و تعریفی از عشق داره موضوع لاینحل دیگهس، طبعا نحوه آشنایی اینها بواسطه آهنگهاییه که باز بر میگرده به عدم کنترل خانوادهها!
بلوغ زود رس و خطرات دیگههم خودتون تصور کنید...
۷.نکته بعدی همون وضع مالی خانوادههاست که با کمی جستجو به راحتی میشه فهمید این تومور بیشتر تو خانوادههای پولدار رشد کرده که کاملا معلومه تو خانواده غربزده زندگی میکنن و...
۸.بچههای خانوادههای متوسط و ضعیف هم برای عقب نموندن از رقابت وارد این گود شدند، عدم کنترل خانوادهها هنوز پابرجاست.
۹.موضوع مهم دیگه پایبند نبودن به اصول اخلاقی خانوادهس که معلومه منشا بیشتر این بیاخلاقیا خود پدرو مادرهان و بهنوعی خیلی هم بدشون نمیاد از این رفتارها.
۱۰. تو این فضا (خیلی عذرمیخام) باید دوستدختر یا دوست پسر داشته باشی تا به حساب بیای!
برگرفته از توییت "تات"
پ.ن: میگن اینستاگرام خوب نیست، شبکه های ایرانی چطورن خدایی؟؟
سری به روبیکا و روبینو زدید؟
اونا لااقل طبق قوانین خودشون، واقعا با بی قانونی برخورد میکنن، هزاران پیج بعد از شهادت حاج قاسم بسته شد !!
کاش مسئولین مجازی ما هم طبق قوانین خودمون توانایی کنترل فضای مجازی را داشته باشند
@Vajebefaramushshode