💔پیشگیری از طلاق عاطفی
❣دست از تلاش برای تغییر دادن یکدیگر بردارید، اولویتهای خودتان را تغییر دهید.
❣در دعوا دنبال مقصر نگردید و هر کدام در حل مسئله خود را سهیم بدانید، انعطاف پذیر و واقع گر باشید.
❣در مقابل همسرتان سریع واکنش نشان ندهید، به جای آنکه احساستان را تعطیل کنید، بهتر است که به دنبال فعال سازی حواستان باشید.
❣زوج درمانی راهکاری مناسب برای کاهش طلاق عاطفی است.
زوجهای موفق در ابعاد گوناگون زندگی روزمره به جای دور شدن و فاصله گرفتن، هر روز بیشتر از روز قبل جذب یکدیگر میشوند
❣گاتمن معتقد است تمایلات، شور و اشتیاق، عشق و علاقه دوطرفه، حتی تحریک پذیری و زودرنجی متقابل سبب این همدلی میشود.
❣در آخر بدانید اگر هدف عشق و حفاظت از آن است، باید بهای این حفاظت را با گذشت و ایثار بپردازید
❣عشق کوشش صادقانه و مستمر به زنده نگاه داشتن چیزی غیر از خود ماست؛
جان بخشیدن، بوجود آوردن، حفظ و حراست و توقف ناپذیر چیزی است که دوستش داریم.
@Vajebefaramushshode
#سیاست_زنانه
☝️حواستون باشه که اگر دائما از همسرتون بپرسید:
*منو دوست داری؟*
*همه چی خوبه؟*
*من خوشگل ام؟*
*هیکلم خوبه؟*
و سوال های مشابه این سوال ها...
به یادشون میارید که شایدم واقعا خوب نیستید❗️
شاید ایرادی دارید❗️
💚 اینجوری بهتره 👇
هر از گاهی که جلوشون هستید
برین جلوی آینه و بگین ماششششالللللاه خدا چی آفریده!😂😅
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 1⃣3⃣ #قسمت_سی_ویکم آروم پاهام رو،روے برگ هاے خشڪ گذاشتم،ڪوچہ خلوت
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
2⃣3⃣ #قسمت_سی_ودوم
مادرم آروم گریہ مے ڪرد،😔😢
من هم گوشم رو سپردہ بودم بہ صوت قرآن📖 و گریہ ے هستے، 👶آروم اشڪ مے ریختم!😢
مادر مریم، هستے رو محڪم در آغوش گرفتہ بود و گریہ مے ڪرد!😭 عاطفہ و خالہ فاطمہ هم با گریہ میخواستن هستے رو ازش جدا ڪنن!
احساس ڪردم هستے دارہ خفہ میشہ،
سریع بلند شدم و رفتم بہ سمتشون!
آروم دست هاے مادر مریم رو گرفتم و گفتم:
_هستے رو بدید بہ من دارہ اذیت میشہ!😣😞
صورتش رو چسبوند بہ صورت هستے و هق هق ڪرد!😩😭
نالہ ڪرد:
_دخترم!
قطرہ اشڪے از گوشہ چشمم چڪید 😢با دست زیر چشمم رو پاڪ ڪردم!
خالہ فاطمہ و عاطفہ هم حال خوبے نداشتن!
تو این بین حال خودم نامفهوم تر بود، احساس مے ڪردم هر لحظہ ممڪنہ مریم از در وارد بشہ و مثل همیشہ با لبخند بگہ سلام هانیہ جون!😢
صورت مریم اومد جلوے چشمم، دفعہ اول ڪہ دیدمش! آرزوے مرگش رو نڪردہ بودم!
نگاهے بہ عڪس خندونش ڪہ تو بغل خالہ فاطمہ بود انداختم،زل زدم بہ چشم هاش،👀 با چشم هام گفتم: قرار بود جاے من خیلے دوستش داشتہ باشے نہ اینڪہ داغونش ڪنے!😒 بغضم شدت گرفت،
دوبارہ نگاهم رو چرخوندم روے هستے، طورے گریہ مے ڪرد ڪہ احساس ڪردم هر لحظہ ممڪنہ از حال برہ!
با لحن آروم گفتم:
_خالہ جون هستے یادگار مریمہ، ترسیدہ، نمیخواید ڪہ اتفاقے براش بیوفتہ؟😟😔
نگاهے بہ هستے انداخت و پیشونیش رو بوسید،
دست هاش شل شد! هستے رو بغل ڪردم،مادرم با تعجب 😳بهم خیرہ شدہ بود! چشم هام رو باز و بستہ ڪردم تا خیالش راحت بشہ خوبم!😊
خالہ فاطمہ با گریہ گفت:
_هانیہ جان ببرش یہ جاے آروم،دلم ریش میشہ،تو مجلسِ...😒
نتونست ادامہ بدہ و نشست ڪنار مادر مریم!
عاطفہ خواست هستے رو ازم بگیرہ ڪہ آروم گفتم:
_عاطے تو حالت خوب نیست، مراقبشم، منم عمہ ے دومش!😊
باید روے حرف هام تاڪید مے ڪردم،
تا متوجہ بشن قصد و منظورے ندارم!
متوجہ بشن اون هانیہ ے شونزدہ سالہ نیستم!😏
صداے شیون و زارے زن ها قطع نمے شد، وارد حیاط شدم و در رو بستم، حیاط آرومتر بود!
چادرم رو پیچیدم دور هستے ڪہ سرما نخورہ،
گریہ ش بند اومد اما آروم نالہ مے ڪرد، دلم لرزید! لبم رو گزیدم و چند قطرہ اشڪ😢 از چشم هام روے صورتم سر خورد!
با انگشت اشارہ م شروع ڪردم بہ نوازش صورت ڪوچولوش، چشم هاش رو بست و تبسم ڪم رنگے روے لب هاش نقش بست!
آروم گفتم:
_توام از شلوغے خوشت نمیاد؟😊
چشم هاش رو باز ڪرد،
دهنش رو هے باز و بستہ مے ڪرد، انگشتم رو ڪشیدم روے لب هاش و گفتم:
_گشنتہ؟
نمیتونستم قوربون صدقہ ش برم اما دوستش داشتم،
خواستم برم داخل شیشہ شیرش رو بگیرم ڪہ در حیاط باز شد، امین خستہ و ناراحت وارد شد!
آب دهنم رو قورت دادم و نگاهم رو ازش گرفتم!
دستم رفت سمت دستگیرہ ے در ڪہ صداش متوقفم ڪرد:
_دخترمو بدہ!😞
صداش آروم بود، غمگین، عصبے، خستہ! صدایے ڪہ هیچوقت ازش نشنیدہ بودم! برگشتم سمتش، بے حال نشستہ بود روے تخت، نگاهش مثل شبے بود ڪہ از خواستگارے برگشت، همون غم!
سرد گفتم:
_میخوام برم شیشہ شیرش رو
بیارم!😐
دست هاش رو بہ سمتم دراز ڪرد:
_خب هستے رو بدہ!
بدون حرف رفتم سمتش
و بہ جاے اینڪہ هستے رو بدم بهش گذاشتم ڪنارش روے تخت! خواستم برم داخل ڪہ گفت:
_دل شڪستہ ت ڪار خودشو ڪرد!😖
حرفش عصبیم ڪرد،😠
نباید گذشتہ رو پیش مے ڪشید! نباید ڪسے فڪر مے ڪرد فقط نشستم آہ و نفرینش ڪردم! من فراموش ڪردہ بودم چرا نمیخواستن بفهمن؟! با صداے خش دار ادامہ داد:
_ببین...
نشستم روے همون تختے ڪہ شب خواستگاریم نشستہ بودم بہ پنجرہ مون اشارہ ڪرد:
_از بالا نگاهم مے ڪردے مثل همیشہ!😒 الان عزادار اون زنم! همدمم، مادر بچہ م!😞
زل زد بہ صورت هستے،
چشم هاش قرمز بود اما جلوے من گریہ نمے ڪرد! نفسے ڪشیدم و گفتم:
_دل من ڪے ڪارہ اے بود ڪہ این بار باشہ؟!😒
رفتم بہ سمت در،
همونطور ڪہ پشتم بهش بود گفتم:
_بچگے ڪردم امین!چرا هیچوقت نگفتے چرا؟!😟😒
نمیدونم چرا بے اختیار اسمش رو بردم!
چیزے نگفت، نگفت ڪدوم چرا؟!
چون خوب میدونست ڪدوم چرا منظورمہ!
وارد خونہ شدم!
#ادامه_دارد ....
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
3⃣3⃣ #قسمت_سی_وسوم
همونطور ڪہ با بهار از پلہ هاےدانشگاہ پایین مے رفتیم،
نفسم رو بیرون دادم و گفتم:
_مرگ مریم هنوز باورم نشدہ،یہ حس و حال گنگے دارم!😕
بهار دستم رو گرفت و گفت:
_من ڪہ اصلا نمیشناسمش هنوز ناراحتم، چہ برسہ بہ تو ڪہ دخترشم جلوے چشمتہ!😒
رسیدیم نزدیڪ در دانشگاہ،🏢
یڪے از دخترهاے ڪلاس هراسون وارد شد با دیدن ما گفت:
_بیاید ڪمڪ!😰
نفس نفس زنون بہ بیرون دانشگاہ اشارہ ڪرد و ادامہ داد:
_استاد سهیلے!
نگاهے بہ بهار انداختم😥👀
و دویدم بیرون! چندنفر هم پشت سرم اومدن، همونطور ڪہ چادرم رو بہ دست گرفتہ بودم بہ دو طرف خیابون نگاہ ڪردم، چندنفر سر خیابون حلقہ زدہ بودن!👥👥
با عجلہ دوییدیم بہ اون سمت، رو بہ جمعیت گفتم:
_برید ڪنار!😥
دو تا از طلبہ ها👳♂👳♂ جمعیت رو ڪنار زدن،
سهیلے نشستہ بود روے زمین، از گوشہ سرش خون مے چڪید، صورتش از درد جمع شدہ بود!😣 سریع گفتم:
_بہ آمبولانس زنگ بزنید!😰🚑
ڪسے گفت:
_تو راهہ!💨🚑
یڪے از طلبہ ها خواست ڪمڪ ڪنہ بلند بشہ ڪہ سریع گفت: _نڪن،فڪرڪنم پام شڪستہ!😣
بهار با عصبانیت گفت:😠
_بابا یڪے ماشین بیارہ آمبولانس حالاحالاها نمیرسہ!
سهیلے لبش رو بہ دندون گرفت
و با دست پیشونیش رو گرفت! دورہ امداد گذروندہ بودم بلند گفتم:
_ڪسے چیزے ندارہ پاشو ببندیم؟
چندنفر با تعجب نگاهم ڪردن، نمیتونستم معطل این جمعیت بشم!
چادرم رو درآوردم و نشستم رو بہ روے سهیلے!
همونطور ڪہ نگاهش مے ڪردم گفتم:
_ڪدوم پاتونہ؟😥
چشم هاش رو نیمہ باز ڪرد و آروم لب زد:
_چپ!😣
سریع چادرم رو محڪم بستم بہ پاش!
با صداے خفیف گفت:
_مراقب خودت باش!
از فعل مفرد😟 استفادہ ڪرد،معلوم بود حالش اصلا خوب نیست!
صداے آژیر🚨 آمبولانس اومد، چندنفرے ڪہ درمورد ماجرا صحبت مے ڪردن صداشون بہ گوشم مے رسید:👤
_یه ماشین با سرعت💨🚙 از اون سمت اومد این بندہ خدا داشت مے رفت طرف دانشگاہ، بدون توجہ مستقیم رد شد خورد بهش!
زیر لب گفتم:
_بنیامین!😥
حالا متوجہ حرفش شدم!
سریع سهیلے رو بردن بیمارستان، بهار بازوم رو گرفت:
_هانے منو ڪہ نفرین نڪردے؟!😨😄
با تعجب نگاهش ڪردم و گفتم:
_چے؟!😳
با خندہ گفت:
_آخہ هرڪے ڪہ اذیتت ڪردہ دارہ میرہ زیر خاڪ!😄
محڪم بغلم ڪرد:
_شوخے میڪنما،ناراحت نشے!
ازش جدا شدم،بدون توجہ بہ حرفش گفتم:
_حتما ڪار بنیامینہ فڪرڪنم تا ابد باید شرمندہ و مدیون سهیلے باشم!😒
بهار بہ شوخے گونہ م رو ڪشید:
_فیلم زیاد مے بینیا حالا بذار مشخص بشہ، چادرتم ڪہ نصیب برادر سهیلے شد!😉😄
زل زدم بہ مسیرے ڪہ آمبولانس ازش گذشتہ بود.
_بهار،امیرحسین چیزیش نشہ!😒
#ادامه_دارد ....
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
🍃🌸
این اَست آن مُهری کِه شُهَدا بَرای بِدَست آوَردَنَش،
اَز جانِشان،
اَز مالِشان،
اَز دُنیا وَ تَمامِ مُحَبَّت هایَش
وَ اَز آرِزو هایشان
گُذَشتَند...
مُهری کِه دَر عَرشِ اِلهی،
نَزدِ خُدا،
وَ نَزدِ عِبادِاللهِ الصّالِحین،
بَر رویِ نامِه سَرنِوِشتِ هَرکَس،
کِه لِیاقَتَش را داشت،زَدِه می شَوَد...
آری...!
مُهرِ شَهادَت..!💔
@Vajebefaramushshode
4_497192702744462336.mp3
4.64M
#همسران_شهدا🌷
🌟تو ماهے و من ماهے این برکه کاشے
★اندوه بزرگیست زمــــانے که نباشے
🥀تقدیم به همســــران صبور شــــهدا
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
#دلتنگی💔
#دلتــنگــــی ها
⇜گاه از جنس اشــکنـــ😢ــد
⇜و گاه از جنس #بغــــــــض
↵گاه سکـــوت🔇 میشوند
↵و #خاموش میمـــــــانند
↵گاه هــق هـــق می شوند و می بارند😭
دلتنگــ💔ــی من برای #تــــــــو اما
جنس #غریبــــــــی دارد😔
شادی روح شهیدان #صلوات
#شهید_عبدالرحیم_فیروزآبادی🌷
#شبتون_شهدایی 🌙
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
[----✨----]
وَ الـصُبحِ اِذا تَنَفَّس ...
سلامـ به صُبح
و به همهی پـرنده هـایی که
وقت آمدنش
تسبیح میکنند ..
#صبحتونقشنگ🌱
「
-مولاےمن...
-تـوعَطــرِ ؛
-ڪدامخـُوشبوتَـرین ،
-گلِجَهـانـے ؟
-ڪههَـرجامےنویسَمت ؛
-شڪوفهمیدَهـے ’🌸‘ :)
-اللّهُمَّعجِّللِوَلیِّکَالفَــرَج
@Vajebefaramushshode
🦋 #کلام_رهبری
🔰دشمن در داخل کشور، از طُرُق مختلف، پایههای ایمان مردم، بهخصوص #نسل_جوان را متزلزل میکنند؛ از اشاعه بیبند و باری و اباحهگری، تا ترویج #عرفانهای_کاذب _ جنس بدلی عرفان حقیقی _ تا ترویج #بهائیت، تا ترویج #کلیساهای_خانگی؛ اینها کارهایی است که امروز با مطالعه و تدبیر و پیشبینی دشمنان اسلام دارد انجام میگیرد؛ هدفش هم این است که دین را در جامعه ضعیف کند.
🎙سخنرانی در اجتماع بزرگ مردم قم، 27/8/1389.
•┈┈••✾••┈┈•
@Vajebefaramushshode
🌸#سوال
❌ما که زورمون نمیرسه جامعه رو درست کنیم...
گناه خیلی زیاد شده...❌
پاسخ:
🍃هدف ما از امر به معروف و نهی از منکر درست کردن جامعه نیست که...
ما وظیفه شرعی و #واجبمون رو انجام میدیم...
🍃چون زورمون نمیرسه ولش کنیم؟
چون بیمار رفته کما، دستگاههای بیمارستانی رو قطع کنیم بمیره؟؟😏
🍃چون گوشش👂کر شده
بزنیم چشمش👀 رو هم کور کنیم؟
باید امر به معروف کرد که لااقل وضع از این بدتر نشه....😌
🍃مرحوم آیت الله حق شناس (ره):
«شما امر به معروف و نهی از منکر بکنید، خدا خودش جامعه را درست خواهد کرد.»
یعنی خدا فقط میخواد ببینه که ما داریم #تلاشمون رو می کنیم. خودش کمک میکنه....😊
🍃در روایت داریم:
اگر #خداوند یک نفر را به دست ما هدایت کند
از تمام دنیا و هر آنچه در آن است برای ما بهتر است....
@Vajebefaramushshode