eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
4هزار ویدیو
124 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 گاهی در زندگیِ زن و شوهری حال نداریم و انگیزه‌ای برای تحرّک و تلاش وجود ندارد. 💠 یکی‌از مهارتهایی که می‌تواند فضای بی‌روح خانه را دهد شنیدن یا دیدن چیزی است که نقش آن ایجاد و زدن است. 💠 لذا گاهی در فضای خانه، پخش صدای زیبا و ملایم ، مناجات، روضه‌ای یا کلیپی زیبا از و یا سخنان کوتاه ، جرّقه‌ای می‌شود تا فضای سرد خانه را گرم و با انگیزه کند. 💠 اتصال همسران به عامل ازدیاد و گرمابخش زندگی خواهد شد. @Vajebefaramushshode
🖤سبک زندگی فاطمی🖤 "اینگونه در خانه همدیگر را صدا کنید!"🥀 🔹 حضرت علی(ع) وقتی می‌خواستند، حضرت زهرا(س) را صدا کنند؛ می‌فرمودند: «جان علی به فدایت»، «حبیبتی زهرا»، «بنت رسول الله» و «زهرا جان» 🔸 جوابی که از حضرت زهرا می‌شنیدند: «روحم به فدایت علی»، «ابوتراب»، «ابالحسن» و «علی جان» ✅ زیبا صداکردن همسر، بهترین شیوه برای ابراز محبت است و نوعی شخصیت دادن به طرف مقابل است.🥀 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 1⃣6⃣ #قسمت_شصت_ویکم خواست فنجون رو بردارہ ڪہ صداے سرحال شهریار😄
❣﷽❣ 📚 •← ... 2⃣6⃣ دستش رو گرفت بہ سمت سهیلے و گفت:😊 _سلام امیرحسین! چشم هام گرد شد!😳 امین بہ سهیلے گفت امیرحسین!! سهیلے از روے مبل بلند شد و رو بہ روش ایستاد. دستش رو آروم فشرد😊 و جواب سلامش رو داد! امین جدے گفت: _ڪاراے دانشگاہ خوب پیش میرہ؟ سرش رو بہ سمت من برگردوند و نگاہ معنے دارے بهم انداخت!😏 خیرہ شدہ بودم👀😟 بهشون.پدر سهیلے گفت: _همدیگہ رو میشناسید؟😟 امین سریع گفت:😊😏 _بلہ منو امیرحسین حدود چهار پنج سالہ دوستیم! ڪم موندہ بود😥 سینے از دستم بیوفتہ! امین رو بہ سهیلے گفت: _شنیدم دارے از دانشگاہ میرے زیاد تعجب نڪردم چون دوسال پیشم بہ زور فرستادمت اون دانشگاہ!😊 چشم هام رو بستم! تقریبا سینے چاے رو بغل ڪردہ بودم!☕️ سهیلے دوست امین بود! 😥😐صداے امین پیچید: _ببخشید بے خبر اومدیم.😊 با لحن نیش دارے ادامہ داد: _خداحافظ رفیق!😏 چشم هام رو باز ڪردم، لبم رو بہ دندون گرفتم. سهیلے نشست روے مبل. دست هاش رو بہ هم گرہ زدہ بود. شهریار نگاهے بهم انداخت و لبخند زد.🙂 وارد حیاط شدن و چند لحظہ بعد صداے بستہ شدن در اومد. پدرم گفت:😊 _هانیہ جان برو چاے بیار همہ ے اینا یخ ڪرد. عصبے بودم،😠😟دست هام مے لرزید. جیران خانم سریع گفت:😊 _نہ نہ خوبہ! سینے چاے رو گذاشتم روے میز جلوے سهیلے. سریع ڪنار پدرم نشستم. نگاهم رو دوختم بہ چادرم.😒😠 مدام تو سرم تڪرار میشد، 💭سهیلے دوست امینِ!.... نگاہ معنے دار امین! صداے بقیہ اذیتم میڪرد،دلم میخواست فرار ڪنم. ولے نباید بچگانہ رفتار میڪردم باید با سهیلے صحبت میڪردم. چند دقیقہ بعد پدر سهیلے گفت:😊 _میگم جوونا برن باهم صحبت ڪنن؟ منتظر چشم دوختم بہ لب هاے پدرم، پدرم با لبخند گفت:😊 _آرہ ما حوصلہ شونو سرنبریم. سهیلے ڪلافہ پاهاش رو تڪون میداد، سرش رو بلند ڪرد،مثل من بہ پدرم زل زدہ بود. پدرم رو بہ من گفت: _دخترم راهنمایے شون ڪن بہ حیاط!😊🌳 نفسم رو آزاد ڪردم و از روے مبل بلند شدم. سهیلے هم بلند شد،با فاصلہ ڪنارم مے اومد. وارد حیاط شدیم.😊😟 نگاهے بہ حیاط انداخت و بہ تخت چوبے اشارہ ڪرد آروم گفت: _بشینیم؟😊 .... 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
❣﷽❣ 📚 •← ... 3⃣6⃣ با عجلہ نشستم، برعڪس من آروم رفتار میڪرد، با فاصلہ ازم نشست روے تخت،با زبون لب هاش رو تر ڪرد و گفت:😊 _خب امیرحسین سهیلے هستم بیست و شیش سالہ طلبہ و معلم..... با حرص حرفش😬😤 رو قطع ڪردم: _بہ نظرتون الان میخوام اینا رو بشنوم؟ نگاهش رو بہ دیوار رو بہ روش دوختہ بود،دستے بہ موهاش ڪشید و گفت: _نہ!😒 در حالے ڪہ سعے میڪردم آروم باشم گفتم:😐 _پس چیزے رو ڪہ میخوام بشنوم بگید! حالت نشستش رو تغییر داد و ڪمے بہ سمتم خم شد آروم گفت:😒 _نمیدونم بین شما و امین چے بودہ! اما میدونم شما.... ادامہ نداد. زل زدم بہ یقہ ے پیرهن سفیدش و گفتم:😕 _حرفاے امین بے معنے نبود! ابروهاش رو داد بالا: _امین!😟 میخواستم داد بڪشم الان وقت غیرت بازے نیست فقط جوابم رو بدہ! شمردہ شمردہ گفتم:😬 _آقاے..سهیلے..معنے...حر..ف..هاے...امین...چے..بود؟ دستے بہ ریشش ڪشید و گفت:😐 _منو امین دوستے عمیقے نداریم دوستے مون فقط در حد هیات بود! آب دهنش رو قورت داد: _دو سال پیش یہ روز طبق معمول اومدہ بود هیات، عصبے و گرفتہ بود حالشو ازش پرسیدم،گفت ازم ڪمڪ میخواد.😕 گفت ڪہ دختر همسایہ شونو چندبار تو ماشین یہ پسر غریبہ دیدہ و تعقیبش ڪردہ فهمیدہ از هم دانشگاهیاشہ. با تعجب😳 زل زدم بہ صورتش،امین من رو با بنیامین دیدہ بود!😥 ادامه داد: _گفتم چرا بہ خانوادش نمیگے گفت نمیتونم، باهاشون خیلے رفت و آمد داریم! نمیخوام مشڪلے پیش بیاد.😒 سرش رو بلند ڪرد و نگاهش رو دوخت بہ دست هاے قفل شدہ م:👀 _اون موقع دنبال ڪار تو دانشگاہ بودم امین اصرار ڪرد برم دانشگاہ اون دختر و یہ جورے ڪمڪش ڪنم! 😕گفت حساس و زود رنجہ از در خودت وارد شو! منم قبول ڪردم برم دانشگاہ اون دختر و روز اول دیدمش! جلوے ڪافے شاپ! داشت با پسرے دعوا میڪرد! نمیدونستم 😟همون دختریہ ڪہ امین میگفت وقتے ڪلاسش تموم شد و امین اومد پیشم فهمیدم همون دختر همسایہ س!😕 آروم گفتم: _پس چرا اون روز ڪہ جلوے دانشگاہ دیدیش گفتے نمیشناسیش؟😒 دستم رو گذاشتم جلوے دهنم، چطور فعل هاے جمع جاشون رو دادن بہ فعل هاے مفرد؟! مِن مِن ڪنان گفتم: _عذرمیخوام. سرش رو تڪون داد و گفت:😕 _امین خواستہ بود چیزے نگم،اون روز ڪہ جلوے دانشگاہ دیدمش تعجب ڪردم از طرفے..... ادامہ نداد، دست هاش رو بهم گرہ زد و نگاهش رو دوخت بہ دست هاش. با ڪنجڪاوے گفتم: _از طرفے چے؟ آروم گفت: _نمیخواستم...نمیخواستم چیزے بشہ ڪہ ازم دور بشید!میخواستم امشب همہ چیزو بگم!😊 از روے تخت بلند شدم، چادرم رو مرتب ڪردم پوزخندے 😏زدم و گفتم: _ڪاراتونو بہ نحواحسن انجام دادید آفرین! چیزے نگفت،خواستم برم سمت خونہ ڪہ گفت:☺️😍 _من اینجا اومدم خواستگارے! .... 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
YEKNET.IR - zamine - fatemie 1399.10.06 - motiee.mp3
5M
احساسی (عج) 🍃نفسمون گرفت به دادمون برس 🍃خودت به داد دلای خون برس 🎤 👌بسیار دلنشین 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
✼بیا بیا گل زهرا، توست ✻صفاے از، صفاےمادرتوست ✼بیاکه باتن خونین💔هنوزمنتظراست ✻که تو تنها، دواے مادر توست 🏴 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌺بی اذن هـرگـز عددی صد💯 نشود ♻️بر هر که نظر کنی دگر نشود 🌺 ، تو دعـا کن که بیاید مهــ♥️ـدی ♻️زیرا اگر دعـا کنی دگر رد نشود✘ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
تر از شعر تبسمت☺️ هیچ نیافته ام .. بزن ‌و بگذار خنده عاشقانه ات♥️ کام را قند نماید 😍 🌺 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
. 💫حضرت محمد صلی الله علیه وآله  «هر کس فاطمه علیها السلام، دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش دوزخ است.»  ✨یا فاطمه (س) چه منزلتی خداوند به شما بخشیده که حتی دوست داشتنتان هم برات بهشتی شدن آدمی است؟ 🍃«فاطمیه»، مهلت فهم راز این حُب و دوست داشتن شماست که آدمی را به همنشینی پدرتان محمد مصطفی (ص)، در بهشت بشارت می‌دهد. 🍃فاطمیه، فتح باب کتاب سروری شما بر زنان دو عالم است که حتی مکان و زمان را هم در شهادتتان به راز کشاندید تا نامحرمان به آرامگاه وجود نازنینتان راه نیابند و حتی روزش را ندانند. 🍃فاطمیه، چشمه جوشان معرفت فاطمی است برای شیعیان و رهروانی که عطر محمدی را از صلابت دخت فاطمی‌اش استشمام می‌کنند. @Vajebefaramushshode
332K
پیام مهم استادتقوی در آستانه سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی همه جا منتشر کنید و به همه تذکر بدهید @Vajebefaramushshode