eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
124 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🍂 ❤️ 🌺 ‏ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا..‌ 🌺به وصل خود دوایی کن، دل دیوانه‌ی ما را ...💔 🤲 🌹صبحتون شهدایی🍁🌦 @Vajebefaramushshode
. «اْلآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ » . آمران به معروف ، نهی کنندگان از منکر ، وحافظان حدود"و مرزهای" الهی ، "مؤمنان حقیقی اند" ؛ و بشارت ده به"اینچنین" مؤمنان! . ۱۱۲ . @Vajebefaramushshode
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم 🔰 همـــایـــش مجازی و بزرگ ❓چگونه با امر به معروف و نهی از منکر ، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را یاری کنیم؟؟ سخنران: استاد ارجمند کشوری آقای علی تقوی مدرس حوزه و دانشگاه زمان: پنج شنبه بیستم آذر ماه ساعت ۲٠ - ۱۹ جهت ثبت نام مشخصات زیر را فقط به یکی از آی دی ها در پیام‌رسان‌های ایتا، سروش و بله بفرستید. ✅نام و نام خانوادگی ✅شماره تماس ثبت نام برادران: @Man_yek_Basiji_hastam ثبت نام خواهران: eitaa.com/Narges312 🌺 eitaa.com/Rihanee 🌺 ble.ir/Narges312 🌺 sapp.ir/Narges312 🌺 ble.ir/Rihanee 🌺 sapp.ir/rihanee1361 عزیزان این جلسه مختص کسانی است که هنوز وارد کانال های آموزش مجازی استاد تقوی نشده اند. به دلیل ظرفیت محدود جلسه، از پذیرفتن افراد آموزش دیده، معذوریم. 😊 لطفا تا میتوانید این پیام را نشر دهید تا همگان با ظرافتهای امر به معروف ونهی از منکر آشنا شوند. 🌹 ❌❌ورود اعضاء کانال های آموزش، به دلیل اتلاف وقت مدیران ثبت نام، اشکال شرعی دارد. ❌❌ # بی_تفاوت_نباشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ یک جاده است؛ همان حرفی را بزنید که دوست دارید بشنوید! ❤️همان‌‌ طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند...! @Vajebefaramushshode
🤓نکتـه های کوچک اما متحول کننـــده : 👇 ✔️ریتم قلب مرد با تن صدای همسرش ارتباط مستقیم داره 😍 ✔️شاید باورتون نشه ولی خانومایی که لحن صداشون بالاست به هیچ وجه برای همسرشون خوشایند نیستن ✔️وقتی‌که پیش همسرتــان هستید، ملایـم صحبت کنیـد. تُن صدایتـان را طوری تنظیــم کنید که همسرتــان از صحبت‌کردن شما آرامـــش بگیـرد.🙆 ✔️از کلمات وزیـن و عبـارات محبت‌آمیـز استفـاده کنیـد وگاهـی بـا صدای 😜کودکـانه با همسرتـان صحبت کنیـد امـا نه خیـلی زیـاد و نه در زمـان رابطه جنـسی ✔️لحـن آرام و استفـاده از واژه هـای محبـت آمیـز مثـل 😍 😚 و ... معجــزه خواهد کرد 😉در یـک کلام: همه چیـز به لحـن شمـا بستـگی دارد @Vajebefaramushshode
🌹 💫آقایان_بدانند💫 "می‌شود گاهی هم پرخاشگر نبود!!!" 🔹 اقتدار با پرخاشگری فرق دارد. زن‌ها از پرخاشگری مردها بدشان می‌آید. درست است که زن‌ها دوست دارند دلشان به یک همسر مقتدر گرم باشد اما هیچ زنی نیست که بگوید: «من دوست دارم شوهرم خشن باشد.». 🔸 پس مردها باید حواس‌شان باشد که خشونت به کار نبرند، صدایشان را بالا نبرند و به همسرشان احترام بگذارند. اگر مردی می‌خواهد زنش را درک کند، باید برایش احترام قائل باشد؛ اما در حد متعادل. خانم‌ها هم مرد متعادل دوست دارند. 🌹 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 5⃣3⃣ #قسمت_سی_وپنجم مادرم همونطور ڪہ گل ها🌹 رو انتخاب مے ڪرد گفت:
❣﷽❣ 📚 •← ... 6⃣3⃣ حنانہ رفت بہ سمتش و ڪمڪ ڪرد. سرش رو برگردوند سمت مادرم و زل زد بہ دست هاش! با صداے خواب آلود و خش دار گفت: _سلام خوش اومدید!😊 سرش رو برگردوند سمت حنانه: _چرا بیدارم نڪردے؟ حنانہ خواست جواب بدہ ڪہ مادرم زودتر گفت: _سلام ما گفتیم بیدارتون نڪنن، حالتون خوبہ؟😊 سهیلے همونطور ڪہ موهاش رو با دست مرتب میڪرد گفت: _ممنون شڪر خدا! حنانہ بہ من نگاہ ڪرد و گفت: _راستے تو چرا با بچہ هاے دانشگاہ نیومدے؟😉 سهیلے جدے نگاهش ڪرد و گفت: _حنانہ خانم ڪنجڪاوے نڪن! در عین جدے بودن مودب بود،نگفت فضولے نڪن! لبخندے زدم و گفتم: _اتفاقا قرار بود بیام اما یہ ڪارے پیش اومد نشد،بابت تاخیر شرمندہ! خندیدم و ادامہ دادم: _در عوض خانوادگے اومدیم!😄 سهیلے لبخند ملایمے زد و گفت: _عذرمیخوام حنانہ ست دیگہ، زود میجوشہ قانون فیزیڪو بهم زدہ!🙂 خندہ م گرفت، حنانہ بدون اینڪہ دلخور بشہ چادرش رو ڪمے ڪشید جلو و گفت: _آق داداش خوبہ خودت ناراحت بودیا!😉 سهیلے با چشم هاے گرد شدہ😳😬 نگاهش ڪرد و لب هاش رو محڪم روے هم فشار داد! حنانہ بدون توجہ ادامہ داد: _اون روز ڪہ بچہ هاے دانشگاہ اومدن سراغتو گرفتم امیرحسین با دلخورے گفت نمیدونم چرا نیومدہ!آقا رو با یہ من عسل هم نمیشد خورد!😉😊 صورت سهیلے سرخ شد شرمگین گفت: _حالم خوب نبود،حنانہ ست دیگہ میبرہ و میدوزہ! سرفہ اے ڪردم و با ناراحتے گفتم:😔 _حق داشتید خب،در قبال ڪارهاتون وظیفہ م بودہ! از روے تخت بلند شدم و چادرم رو مرتب ڪردم! _خدا سلامتے بدہ استاد! همونطور ڪہ بہ سمت در میرفتم رو بہ مادرم گفتم: _مامان تا من با حنانہ حرف میزنم شما هم ڪارتو بگو!😒 حنانہ نگاهے بهمون انداخت و دنبالم اومد!سهیلے مستقیم نگاهم ڪرد، براے اولین بار، ☝️سرش رو تڪون داد و چیزے نگفت! از اتاق خارج شدم زیر لب گفتم: _پر توقع!😕 لابد میخواست بخاطرہ ڪمڪش همیشہ جلوش خم و راست بشم! .... 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
❣﷽❣ 📚 •← ... 7⃣3⃣ از تاڪسے 🚕پیادہ شدم همونطور ڪہ بہ سمت خونہ مے رفتم گفتم:😕 _عجب اشتباهے ڪردم رفتم! مادرم با خندہ گفت: _از بیمارستان تا اینجا مخمو خوردے هانیہ،عین پیرزناے هفتاد سالہ، غر غر!😄 پشت چشمے براے مادرم نازڪ ڪردم و گفتم: _دستت درد نڪنہ مامان خانم!😌 خواستم در رو باز ڪنم ڪہ در خونہ ے عاطفہ اینا باز شد،خالہ فاطمہ با لبخند نگاهے بہ من و مادرم انداخت: _چقدر حلال زادہ! داشتم مے اومدم خونہ تون!😊 سلام ڪردم و دوبارہ قصد ڪردم براے باز ڪردن در ڪہ صداے خالہ فاطمہ مانع شد: _هانیہ جون عصرونہ بیاید خونہ ے ما،من و عاطفہ ام تنهاییم! با شیطنت نگاهش ڪردم و دستش رو گرفتم:😉 _قوربونت برم عاطفہ ڪہ شهریارو دارہ،شمام ڪہ عمو حسین رو دارے بلا خانم! خندید،بعداز سہ ماہ! همونطور با خندہ گفت: _نمیرے دختر،ناهید دخترت شنگولہ ها!😉 مادرم بے تعارف وارد خونہ شون شد و گفت: _چشمش نزن فاطمہ،مخمو خورد از بس غر زد!😄 با خالہ فاطمہ وارد شدیم،چادرم رو محڪم گرفتہ بودم ڪہ خالہ فاطمہ گفت: _راحت باش هانے جان امین سرڪارہ! همونطور ڪہ چادرم رو در مے آوردم گفتم: _شمام آپدیت شدے،هانے!😀 خالہ فاطمہ جارو،رو برداشت همونطور ڪہ بہ سمتم مے اومد گفت: _یعنے میگے من قدیمے ام؟چیزے حالیم نیست؟ با چشم هاے گرد شدہ و خندہ گفتم:😄😳 _خالہ چرا حرف تو دهنم میذارے؟ جارو،رو گرفت سمتم: _یڪم ڪتڪ بخورے حالت جا میاد!😐😄 جدے اومد سمتم جیغے ڪشیدم و چادرم رو مثل بغچہ زیر بغلم زدم و وارد خونہ شدم! عاطفہ با تعجب نگاهم ڪرد،پشتش پناہ گرفتم و گفتم:😄 _تو رو خدا عاطے مامانت قصد جونمو ڪردہ! خالہ فاطمہ و مادرم با خندہ وارد شدن،😃😃 بعداز سہ ماہ صداے خندہ توے این خونہ پیچید! مادرم چادر و روسریش رو درآورد،عاطفہ رفت بہ سمتش و باهاش روبوسے ڪرد،😘 بہ شوخے گفتم: _اَہ مامان توام ڪہ چپ میرے راست میرے این عروستو بوس میڪنے بسہ دیگہ!😄😬 عاطفہ مادرم رو بغل ڪرد و گفت: _حسود! مادرم عاطفہ رو محڪم بہ خودش فشرد و گفت: _خواهر شوهر بازے درنیار دختر!😊 ازشون رو گرفتم،بہ خالہ فاطمہ گفتم: _خالہ احیانا اینجا یہ مظلوم نمیبینے؟🙁 و بہ خودم اشارہ ڪردم،خالہ با لبخند بغلم ڪرد و گونہ م رو بوسید.😘 زبونم رو بہ سمت مادرم و عاطفہ دراز ڪردم! .... 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
🌹🌱 بسیجی عادت دارد کار کند، بدون مزد جهاد کند، بدون منت دفاع کند، برای عزت فحش بخورد و در آخر آرام و گمنام❣ شهید🥀 شود آری، بسیجی عادت دارد. .... @Vajebefaramushshode