#سبک_زندگی
#جملهسازی_های_همسرانه
💠 یکی از عوامل بسیار مهم در بهبود روابط زن و مرد و نیز #استحکام آن بهکارگیری جملات زیبا و امیدبخش در زندگی مشترک است.
گاهی در خلوت خود فکر کنید و #جملات متناسب با روحیهی همسرتان بسازید و آنها را در مواقع حسّاس بر زبان جاری کنید.
💠 جملات #ساده امّا امیدبخش و لذّتبخش میتواند روابط شما را گرم و صمیمی نگه دارد. جملاتی مانند:
🔸 همه جوره #قبولت دارم
🔸 #علایقت برام مهمه
🔸 حرفهات همیشه #آرومم میکنه
🔸 خیلی زود #دلتنگت میشم
🔸 #تحمّل دیدن ناراحتیت را ندارم
🔸 دوست دارم با تو #غذا بخورم
🔸 و جملات دیگر
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
"والدین موفق چه ویژگیهایی دارند؟!" 2⃣ قوانین ثابتی را تعریف کنید: بهترین پدر و مادر آنهایی هستند
"والدین موفق چه ویژگیهایی دارند؟!"
3⃣ عدالت را برقرار کنید:
یکی دیگر از ویژگیهایی که والدین موفق باید در خود تقویت کنند، عادل بودن است. این مورد به خصوص برای پدر و مادرهایی که چند فرزند دارند، بسیار لازم است. والدین عادل، بین فرزندانشان فرق نمیگذارند. از طرف دیگر آنها انعطافپذیرند، یعنی با توجه به شرایط عمل میکنند. به عنوان مثال اگر یک بار فرزند شما اشتباه کرد، نباید بدترین مجازات را برای او در نظر بگیرید، به او اجازه دهید که از اشتباهش درس بگیرد. در صورت تکرار اشتباه، شما میتوانید تنبیهات را نیز شدت بخشید. تصمیماتی بگیرید که به نفع فرزند خودتان است، نه به نفع شما. اگر شما عدالت را در مورد فرزندانتان به کار گیرید، آنها نیز به شما احترام خواهند گذاشت.
✍ ادامــــه دارد...
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 6⃣4⃣ #قسمت_چهل_وششم برگشتم بہ سمت صدا،👤حمیدے بود از دوست هاے سهیل
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
7⃣4⃣ #قسمت_چهل_وهفتم
همونطور ڪہ راہ میرفتیم گفت:
_اوهوم داشت با چند نفر حرف میزد تو و حمیدے رو دید، چنان بہ حمیدے زل زدہ بود شاخ درآوردم.☺️
با تعجب گفتم:
_وا!😟
سرش رو تڪون داد:
_والا!
رسیدیم جلوے ورودے دانشگاہ باشیطنت گفت:
_مبارڪہ خواهرم،هے از این عاطفہ بد بگو بیین بختتو باز ڪرد!
با خندہ زل 😄زدم بهش و چیزے نگفتم ادامہ داد:
_منو بگو ڪہ اون بنیامینشم سراغم...
نتونست حرفش رو ادامہ بدہ،دخترے محڪم بهش خورد و جزوہ هاش ریخت.😥📃📗📓
بهار با حرص گفت:😬
_عزیزم چرا عینڪتو نمیزنے؟
با تحڪم گفتم:
_بهار!😐
نگاهے بهم انداخت و با اخم گفت:
_یہ لحظہ فڪر ڪردم از این قضیہ ے عشق هاے برخورد جزوہ اے برام اتفاق افتادہ،میبینے ڪہ دخترہ!☹️😄
دختر هاج و واج زل زدہ بود بہ بهار، سرم رو انداختم پایین و ریز خندیدم.😄
خوابم پریدہ بود!
#ادامه_دارد ....
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
8⃣4⃣ #قسمت_چهل_وهشتم
روے مبل لم دادہ بودم،
ڪتاب رو ورق زدم و ڪمے از شیر ڪاڪائوم🍺 نوشیدم.
موهام ریختہ بود روے شونہ هام و ڪمے جلوے دیدم رو گرفتہ بود.
مادرم از آشپزخونہ وارد پذیرایے شد و گفت:😊
_خرس گندہ موهاتو ببند،ڪور میشے بچہ!
همونطور ڪہ سرم توے ڪتاب بود گفتم:
_بالاخرہ خرس گندہ ام یا بچہ؟😄
مادرم پوفے ڪرد و گفت:😬
_فقط بلدہ جواب بدہ!
لبخندے زدم 🙂و دوبارہ مشغول نوشیدن شیرڪاڪائو 😋شدم. مادرم با حرص گفت:
_واے هانیہ چقدر بیخیالے تو؟! الان شهریار و عاطفہ میرسن!
دستم رو گذاشتم روے دستہ ے مبل و سرم رو بہ دستم تڪیہ دادم:
_مامانے میگے شهریار و عاطفہ،نہ رییس جمهور! یہ شام میخواے بدیا چقدر هولے!😌
مادرم اومد ڪنارم
و لیوان شیرڪاڪائوم رو برداشت. ڪتاب رو بستم و زل زدم بہ مادرم ڪہ داشت میرفت تو آشپزخونہ.
_آخہ یہ پاگشاے دوتا عتیقہ انقدر مهمہ نمیذارے من استراحت ڪنم؟☺️
مادرم نگاہ تندے😠 بهم انداخت و گفت:
_میگم بچہ ناراحت میشے، حسودے میڪنے!
مادرم بے جا هم نمے گفت،نبودن شهریار تو خونہ آزارم مے داد و ڪمے حساسم ڪردہ بود!😕 از روے مبل بلند شدم و گفتم:
_وا چہ حسادتے؟!
صداے زنگ آیفون بلند شد،مادرم سرش رو تڪون داد و گفت:
_لابد فاطمہ اینان!
بہ من نگاهے ڪرد و گفت:🙁
_سر و وضعش رو!
بیخیال رفتم سمت آیفون و گفتم:
_مامان ساعت سہ بعدازظهرہ،شام میخوان بیان!
گوشے آیفون رو برداشتم:
_بلہ!
صداے زن غریبہ اے پیچید:
_منزل هدایتے؟
+بلہ.
_عزیزم مادر هستن؟
با تعجب بہ مادرم ڪہ هے میگفت ڪیہ نگاہ ڪردم و گفتم:
_بلہ!
دڪمہ رو فشردم و گفتم:😟
_غریبہ ست با تو ڪار دارہ!
مادرم بہ سمت در ورودے رفت، من هم رفتم پشت پنجرہ.
زن محجبہ اے وارد حیاط شد،مادرم بہ استقبالش رفت و مشغول صحبت شدن!
حدود پنج دقیقہ بعد مادرم با دست بہ خونہ اشارہ ڪرد و با زن بہ سمت ورودے اومدن.
سریع دویدم بہ سمت اتاقم، وضعم آشفتہ بود!😐
وارد اتاق شدم و در رو بستم،حدس هایے زدم حتما مادر حمیدے بود اما چطور آدرس خونہ مونو رو پیدا ڪردہ بود؟!😕 نشستم روے تختم و بیخیال مشغول بازے با موهام شدم.
صداهاے ضعیفے مے اومد.
چند دقیقہ بعد مادرم وارد اتاق شد و گفت:
_فڪرڪنم مادر همون هم دانشگاهیتہ ڪہ گفتے بدو بیا، لباساتم عوض ڪن!
از روے تخت بلند شدم،مادرم با صداے بلندتر گفت:😊
_ بیا هانیہ جان!
با چشم هاے گرد شدہ 😳نگاهش ڪردم، در رو بست.
مشغول شونہ ڪردن موهام شدم، سریع موهام رو بافتم.
پیرهن بلندے بہ رنگ آبے روشن پوشیدم،خواستم روسرے سر ڪنم ڪہ پشیمون شدم،مادر حمیدے بود نہ خود حمیدے!😌
نفس عمیقے ڪشیدم و از اتاق خارج شدم.
#ادامه_دارد ....
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
دور💕 نباش
↫در این دنیــ🌎ــای کوچک
↫در این #آغوشِ دنج
نزدیک تر💞 باش
⇜از #روح به جانـ❣
نزدیک تر باش
⇜از جان به #تن
نزدیک تر باش
⇜از تن به #من
#تو خودِ من باش💞
#دلتنگی_مادرانه💔
#شهید_مجید_قربانخانی 🌷
#حر_مدافعان_حرم
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
🌈🌺
اے دو چِشمتــ
#سبب و علت پیدایش صُبـ🌤ـح
دیده
بــگـشا
که جهــ🌎ــان
#منتظرِ آغـاز استـ😍
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج🌸🍃
@Vajebefaramushshode
10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🌱
🎥 #کلیپ_فراق
🌺دلداه توام....
رویای هرشبی..
عاشق نمیشدم عاشق شدم ببین
#حاجی_جان❤️🦋🕊
🌺مُهم نیست که شانه هایت تجسم است
و آغوشت خیال !
🌺همه ی یادت اینجاست
نگاهت، صدایت، خنده هایت...
دیگر چه میخواهم ...
#سرداردلها
#باباجان💔
#شهید_قاسم_سلیمانی
@Vajebefaramushshode
#نکته
🔹وقتی در جامعه گناه منتشر شود و مردم با گناه خو بگیرند، کار کسی که در رأس جامعه قرار دارد و میخواهد مردم را به خیر و صلاح و معروف و نیکی سوق دهد، با مشکل مواجه خواهد شد؛
🔸یعنی نخواهد توانست یا به آسانی نخواهد توانست و مجبور است با صرف هزینه فراوان،
این کار را انجام دهد.
🔹یکی از موجبات ناکامی تلاش های
امیر مومنان علیه السلام با آن قدرت و عظمت در ادامه این راه، که بلاخره هم به شهادت آن بزرگوار منجر شد، همین بود.
📚 کتاب واجب فراموش شده؛
بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه های نماز جمعه تهران ۱۳۷۹/۰۹/۲۵
@Vajebefaramushshode